یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مورینیو


مورینیو
”چلسی بازیکنان بزرگی دارد و اگر اعتراض می‌کنید باید بگویم این تیم مربی بزرگی نیز در اختیار دارد“. این جملات آشنا و نه چندان متواضعانه متعلق به خوزه مورینیو، گران‌قیمت‌ترین، جنجال‌سازترین و شاید بهترین مربی دنیا است. مروری به آنچه وی را به چنین جایگاهی رسانده خالی از لطف نیست.
● پسر یک دروازه‌بان
خوزه در روز ۲۶ ژانویه ۱۹۶۳ به‌دنیا آمد. پدر وی یک دروازه‌بان پاره‌وقت بود که در سواحل لیسبون به ماهیگیری نیز می‌پرداخت. خوزه به مانند اکثر مربیان موفق امروز فوتبال دنیا در رشته فیزیک صاحب مدرک عالی شد و اینکه موفقیت‌های این دست مربیان چه ارتباطی با فیزیک دارد چندان مشخص نیست! ”مورو“ هرگز یک فوتبالیست بزرگ نشد. او دوران کوتاهی را در تیم‌های آماتور فوتبال پرتغال گذراند تا اینکه تصمیم گرفت به‌جای ادامه فوتبال به فراگیری زبان‌های مختلف بپردازد. در این میان او آنقدر در کار خود پیشرفت داشت که به خود جسارت داد و تصمیم گرفت به‌عنوان مترجم تیم‌های بزرگ در کنار فوتبال باقی بماند.
داستان آشنائی او و بابی رابسون نامشخص است اما به هر ترتیب ممکن سمت مترجم رابسون را در نیوکمپ عهده‌دار شد. علاقه‌ وی به فوتبال روزبه‌روز بیشتر می‌شد و رابسون که چنین علاقه‌ای را در مترجمش می‌دید به وی ارتقاء رتبه داد. مورینیو دستیار رابسون شد و پله‌های ترقی یکی یکی هموار گشت. وی از رابسون علاقه به‌کار را آموخت و از ون‌گال (جانشین) سیستم‌های دفاعی را. خوزه در کتاب زندگی‌نامه خود به این نکته اشاره کرده که ون‌گال یکی از الگوهای همیشگی وی بوده و بسیاری از تئوری‌های موفق خود را از او آموخته است.
● اولین قدم
مورینیو در سال ۲۰۰۰ اولین قدم را در راه مربیگری برداشت. وی مربیگری تیم پرافتخار بنفیکا را عهده‌دار شد و حتی در ابتدا رابطه بسیار مطلوبی با هواداران تیم برقرار کرد اما با تغییر ناگهانی کادر ریاست تنها ۹ بازی در تیم دوام آورد. در سال ۲۰۰۱ ”مورو“ هدایت تیم متوسط ”یونیائو لیریا“ را به‌عهده گرفت. این باشگاه هرگز یک مربی با چشم و ابروی مشکی در اختیار نداشت اما وقتی در پایان فصل رتبه چهارم را به‌دست آورد توجه تمام تیم‌ها را جلب کرد. باشگاه کوچک ساحل پرتغال هرگز نمی‌دانست چه مربی بزرگی را از دست می‌دهد وگرنه به آن مبلغ اندک پیشنهاد پورتو را نمی‌پذیرفت.
به‌طور رسمی مورینیو در ژانویه ۲۰۰۴ سرمربی آبی و سفیدهای بندر پورتو نام گرفت و خیلی زود نام خود را بر سر زبان‌های انداخت مورینیو در اولین فصل رهبری تیم، لیگ، جام حذفی و سوپر جام پرتغال را به‌دست آورد. روند رو به جلوی پورتو به همین جا ختم نشد. رقابت‌های اروپائی در پیش بود و مورینیو باید لیاقت خود را به اثبات می‌رساند. بار دیگر فتح جام‌های پرتغال، حاصل شد. اما پورتو در لیگ قهرمانان راه به‌جائی نبرده بود تیم به‌عنوان سهمیه سومی راهی جام یوفا شد درخشش خود را آغار کرد. حریفان گردن کلفت اروپائی یک به یک سر تعظیم فرود آوردند، پورتو به فینال رسید و روی در روی مارتین اونیل و سلتیک گلاسکو قرار گرفت. طی یک فینال مهیج که فراتر از ۹۰ دقیقه عادی به‌ طول انجامید پورتو با گل‌های مردان برزیلی خود فاتح جام یوفا شد. اما هنوز مورینیوی واقعی به دنیای فوتبال عرضه نشده بود. ماجرای او و فوتبال انگلستان از بازی مرحله یک هشتم نهائی لیگ فهرمانان فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ مقابل منچستریونایتد آغاز شد. جائی‌که در بندر پورتو، مردان مورینیو با خوش اقبالی و اشتباه داور در رد گل صحیح اسکولز به پیروزی ضعیف ۲ بر یک رسیدند. یونایتد در اولدترافورد احتیاج به یک گل داشت. گلی که در نهایت به ثمر رسید.
در دقیقه ۸۹ ”کاستین‌ها“ روی یک فعل و انفعال حاصل از ضربه آزاد گل صعود را زد تا مورینیو از خوشحالی نیکمت آجری اولدترافورد تا کناره‌های میدان را دوان دوان طی کند! شروع جنگ روانی او و مطبوعات انگلستان از عکس‌العمل احساس وی نشأت می‌گرفت و وقتی او در گفت‌وگو با روزنامه ”سان“ خود را مربی برتر دنیا نامید، بر غوغا افزوده شد.
مراحل یک چهارم نهائی و نیمه نهائی نه به‌راحتی اما به هر حال با سلامت طی شد تا مورینیو فینالی دیگر را تجربه کند. این بار نیز رقیب دندان گردی منتظر مورینیو و شاگردانش نبود. موناکو با ۳ گل مغلوب شد تا مورینیو به یکی از معدود مردان تاریخ فوتبال بپیوندد که ۲ سال پیاپی یک جام اروپائی را بالای سر می‌برد با این حال زمان جدائی فرا رسیده بود. او این بار با قیمتی افزون‌تر از زمان پیوند به پورتو از تیم جدا شد. آن هم در حالی‌که آماری غرورانگیز از خود به‌جای گذاشت بود.
●آمار مورینیو در پورتو
ترکیب بزرگانی چون بایا و کاروالهو به همراه جوانانی چون کاستین‌ها، جورج کاستا، دکو، پوستیگا، و آلیخیچف یک تیم رؤیائی را از پورتو ساخت. وی در حالی پورتو را در اولین فصل حضورش به‌عنوان قهرمانی لیگ پرتغال رساند که تیم صاحب ۲۷ برد، ۵ تساوی و تنها ۲ باخت شده بود. آنها ۱۱ امتیاز از بنفیکا بیشتر اندوخته بودند. همان تیمی که ۲ سال جلوتر به‌راحتی مورینو را از دست داده بود.
جالب آنکه فتح جام حذفی با غلبه بر تیمی دیگر که او سابقه رهبری‌اش را داشت به‌دست آمد: ”یونیائو لیریا“ رکورد فصل بعد دلپذیرتر بود. پورتو برای بیستمین بار قهرمان لیگ شد. آنها ۸ امتیاز بیش از تیم دوم داشتند و تا ۵ هفته پایانی حتی یک بار نیز طعم تلخ شکست را نچشیده بودند. طلسم عدم باخت آنها توسط بنفیکا رقیب قدیمی شکسته شد با این حال مورینیو ۲ هفته بعد جشن قهرمانی را به پا کرد. تیم او در مرحله گروهی لیگ قهرمانان نیز تنها مقابل رئال‌مادرید شکست خورد و بر فراز مارسی و پارتیزان بلگراد جواز صعود به دور بعد را دریافت کرد.
●دوران حضور در چلسی
سر و کله مورینیو همزمان با حضور آبراموویچ پیدا شد. زمزمه حضور خوزه در چلسی از مرحله نیمه نهائی لیگ قهرمانان فصل ۲۰۰۴-۲۰۰۳ شروع شد. جائی‌که هم پورتو و هم چلسی در مرحله نیمه نهائی حاضر بودند. مورینیو تمایل به جدائی از پورتو داشت و باشگاه بنا بر خواست وی پس از قهرمانی در لیگ قهرمانان باب مذاکره با چلسی را باز کرد. سرانجام مورینیو به‌راحتی راهی لندن شد او به یک باره از مردی ناشناس به گران‌قیمت‌ترین مربی دنیا تغییر چهره داد.
انتقال وی دقیقاً در ژوئن سال ۲۰۰۴ شکل قطعی به خود گرفت! او در اولین کنفرانس مطبوعاتی به‌عنوان مربی شیرهای لندن از خود به‌عنوان یک ”مرد ویژه“ نام برد. غرور وی به‌طور واضح عیان شد و از آن روز بریتانیائی‌ها با دیدی عمدتاً منفی به او نگریستند. بنابر آنچه از مطبوعات بریتانیا به گوش می‌رسید ”خوزه“ با دریافت ۳۰۰ هزار پوند در هفته لقب گرانترین مربی جهان را به خود اختصاص داد.
با این حال ”مورو“ بی‌توجه به چنین مسائلی کار خود را پی می‌گرفت. ”بالتیمور بریتو“ دستیار وی در پورتو به لندن آمد تا کنار دوستش به اوج‌گیری تیم سلطنتی لندن کمک کند ”روی فریا“، ”آندره ویلاس“ و ”سیلوینیو رولو“ دیگر اعضاء کادر فنی باشگاه را شامل می‌شدند. ”استیو کلارک“ دستیار اول او بود. کسی‌که سابقه ۴۰۰ حضور به‌عنوان بازیکن را در تیم داشت. کلارک دستیار مربی قبلی چلسی نیز بود و به گفته مورینیو بیشترین نقش را آشنائی وی با سبک فوتبال جزیره ایفاء کرد.مورینیو در فصل او حضورش ۷۰ میلیون پوند صرف بازسازی و خریدهای جدید نمود. کاروالهو، فری‌یرا، دروگبا و تیاگو افرادی بودند که موردنظر مورینیو قرار گرفته و راهی تیم شدند. او تیم موفق رانیه ری را متحول نکرد بلکه تقویت نمود. به این ترتیب که آبی‌ها به نیمه نهائی لیگ قهرمانان رسیدند اما لیوپول مانع کامیابی شد. آنچه تحسین همگان را برانگیخت، ترکیب و زیرساخت انگلیسی چلسی بود. افراد مؤثر تیم لمپارد و تری افرادی دارای اصلیتی انگلیسی هستند. اولین افتخار مورینیو و چلسی در روز ۲۷ فوریه ۲۰۰۵ رقم خورد. جائی‌که تیم او در اولین سلسله جدال‌های جالب توجه مقابل لیورپول به پیروزی رسید. البته این برد به‌سختی به‌دست آمد. لیورپول تا دقیقه ۸۰ تیم برتر میدان بود اما گل به ‌خودی استیون جرارد، امید را به چلسی هدیه کرد.
در وقت اضافه آبی‌ها با روحیه‌ای بالا گل برتری را به ثمر رساندند تا در نهایت جام اتحادیه بالای دست مورینیو قرار بگیرد. حال آنکه وی به ۲ جام بزرگتر می‌اندیشید: لیگ برتر و لیگ قهرمان.
اولین جنجال مورینیو در بازی مقابل لیورپول رقم خورد. جائی‌که او پس از یک گل چلسی رو به هواداران قرمزها نمود و با گماردن انگشت اشاره به روی لبش، هواداران حریف را به سکوت دعوت کرد. در روز ۳۱ مارس، مورینیو با حکم کمیته انضباطی یوفا ۲ بازی از نشستن روی نیمکت باشگاه محروم شد.
ماجرای جنجال‌های وی وارد فازهای جالب‌تری می‌شد. مورینیو به داور بازی رفت چلسی و بارسلونا در مرحله یک هشتم نهائی لیگ قهرمانان فصل پیش، افترا زد که با ریکارد مذاکره داشته و ریکارد نیز ادعا کرد پس از اخراج دروگبا، مورینیو فریسک را تحت‌تأثیر قرار داده است! پس از پایان بازی، سیل نامه‌های تهدیدآمیز روانه شده به‌سوی فریسک او را مجبور به استعفاء از داوری نمود. در ۳۰ آوریل ۲۰۰۵ پیروزی ۲ بر صفر برابر بولتون در ریبوک اولین قهرمانی چلسی را پس از ۵۰ سال چشم انتظاری قطعی کرد. این جام، جام لیگ‌ بود. چیزی که با توجه به ۹۵ امتیاز و ثبت یک رکورد تاریخی شیرینی ویژه‌ای یافت اما ۳ روز بعد یک گل مشکوک در بازی آنفیلد طی مرحله نیمه نهائی لیگ قهرمانان رؤیای مورینیو را آشفته نمود.
در ژوئن ۲۰۰۵ مورینیو به‌طور مخفیانه با اشلی کول مدافع چپ قدرتمند آرسنال (رقیب و دشمن همشهری) دیدار کرد. او در رستوران به کول مبلغ ۲۰۰ هزار پوند را پیشنهاد داد. مسئله‌ای که در نهایت با افشاگری روزنامه ”سان“ در آستانه عملی شدن، ناتمام باقی ماند. با این حال مورینیو دست‌بردار نبود. در اوت ۲۰۰۵ او به اشلی کول مبلغ ۷۵ هزار پوند را پیشنهاد نمود اما دخالت آرسن ونگر مربی کول در آرسنال همه چیز را به‌هم ریخته و روند انتقال را به بن‌بست رساند. مورینیو عصبانی از عدم حصول هدفش به سراغ پروژه‌ای دیگر رفت.
سرانجام در روز ۴ مارس ۲۰۰۶ مورینیو با رهبری چلسی به سمت پیروزی ۲ بر یک مقابل وست بروم، صدمین حضور خود روی نیمکت چلسی را جشن گرفت. او از این تعداد بازی، ۷۲ برد، ۱۸ تساوی و ۱۰ باخت دشت کرد. این اتفاقات قبل از حذف تلخ ۲ شب قبل مقابل بارسای قدرتمند شکل گرفت. هر چند هیچ کس شکی در توانائی مربی بزرگی چون مورینیو به خود راه نخواهد داد.
●Top Secret
- نام کامل مورینیو، ”خوزه ماریو دوسانتوس مورینیو فلیکس“ است و در ”ستوبال“ متولد شده است.
- خوزه در سال ۱۹۸۹ با زنی پرتغالی به‌نام ”تمی“ ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر به‌نام ”ماتیلدا“ و پسری به‌نام ”خوزه جونیور“ است.
- مادر وی نقش مهمی در فوتبالیست شدن مورینیو ایفاء کرد. او علیرغم مشغلات زیاد با نصیحت‌های خود، پسرش را سرشار از اعتماد به نفس می‌کرد. پدر خوزه نیز که فیلیکس نام داشت، با دروازه‌بانی حس جاه‌طلبی را به فرزندش القاء کرد.
- چندی پیش در یک رأی‌گیری ”خوزه“ به‌عنوان فردی کاملاً موفق، خوش‌تیپ و مشهور انتخاب شد.
- مورینیو علاقه زیادی به کنفرانس‌های مطبوعاتی دارد. او صحبت‌های دیگر مربیان را گوش می‌دهد آن هم در حالی‌که یک خودکار و واکمن در کنار خود دارد.
- مورینیو را فردی ضد رومانتیکی می‌دانند که پس از ازدواج سال ۱۹۸۹ به تمام مسائل عاطفی پیرامون خود بی‌توجهی کرد.
- مورینیو از لحاظ شخصیتی ”درون‌گرا“ است.
- مورینیو مدت کوتاهی مربی یک تیم بانوان بود.
- ادبیات شفاهی مورینیو با سایر مربیان دنیا متفاوت است. او هرگاه لازم باشد بدترین الفاظ را نثار دشمن فرضی می‌کند. در این راستا وی یک بار لقب ”میمون“ را به اتوئو اهدا کرد.
- مورینیو همه تفریحات را فدای فوتبال نموده است. آخرین باری که وی به یک کنسرت موسیقی رفت، مربوط به دوران حضورش در پرتغال بود.
- درگیری وی با آرسن ونگر از زمانی شروع شد که مربی چلسی خطاب به ونگر گفت که علاقه زیادی به فضولی در کار سایر مربیان دارد و به‌دنبال عیب‌جوئی است.
● کلماتی از مورینیو
۱. کار سختی است که به آینده فکر کنید. بازیکنانم تنها مجازند به دوران فعلی و بازی پیش‌رو بیاندیشند.
۲. آخرین بار از شکست خانگی تیم لذت بردم. در انگلستان اگر در یک بازی خانگی ببازید با سنگ و گوجه مورد استقبال قرار خواهید گرفت.
۳. فشار؟ فشاری وجود ندارد. تنها آدم‌های ضعیف برای توجیه اشتباهات همیشگی خود از فشار نام می‌برند. در فوتبال هیچ فشاری وجود ندارد.
۴. همه می‌خواهد چلسی شکست بخورد. اگر این اتفاق چند بار پیاپی رخ دهد در انگلستان تعطیل رسمی اعلام می‌شود!
۵. ما به خاطر قدرت اقتصادی در صدر جدول قرار نداریم. فقط به این خاطر در رتبه اول جای داریم که من به‌سختی برای موفقیت تلاش می‌کنم.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید