سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


موهبت مرگ آگاهی


موهبت مرگ آگاهی
همه ما به مرگ فکر می کنیم و هر روز آنرا بر در و دیوار شهر و شیشه مغازه ها و ماشین ها می بینیم. در آن زمان به چهره متوفی نظری می افکنیم و برای لحظه ای زندگی و خانواده اش را تجسم می کنیم ، بعد نگاه از عکس بر می داریم و سعی می کنیم دوباره به زندگی فکر کنیم. انگار که دینمان را به مرگ برای مدت طولانی پرداخته باشیم !
نگاه ما به مرگ معمولا یک واقعه دور و غیر قابل تصور است که زیاد از تخیل و حافظه خود برای شرح و بسط معنا و چگونگی آن ممد نمی جوییم. ما از مرگ می گریزیم و این گریز ترس از مرگ را به همراه می آورد و اضطرابی دایمی در اعماق ناخودآگاهمان را سبب می شود.
فروید معتقد بود انسان توان تجسم مرگ در ناخود آگاه خود را ندارد ، زیرا تا زمانی که هستیم هیچ درک و لمسی از نیستی خود نداریم مگر از نگاه سوم شخص که بر مزار خود نشسته باشیم و از بیرون شاهد مرده خود باشیم. ما در سطح ناخودآگاه مرگ را انکار می کنیم و در سطح آگاهی هم با مکانیزم هایی نظیر خاص بودن و جزیی از دیگران شدن آنرا پس می زنیم.
آنچه بنده در این مجال قصد دارم به آن اشاره کنم نقش بازدارنده ایست که ترس از مرگ در زندگی انسان به جای می گذارد.
ترس از مرگ باعث می شود از انتخاب های بلند مدت بپرهیزیم و گرفتار روزمرگی شویم.در حقیقت هر گونه انتخاب اصلی و اساسی با مقاومتی درونی روبرو می شود. علت این امر را در مورد هر انتخاب بلند مدتی باید در این نکته جستجو کرد که عمل انتخاب با فعال کردن تصاویری شفاف یا مبهم از آینده تا پایان عمر ما را به یاد پیری و در نهایت مرگ می اندازد.پس در این حالت همیشه در حالت موقت باقی می مانیم و توجیهمان این است که منتظر فرصت های بهتری هستم و این کار ، این شغل ، این مسیر فعلا موقتی است. به عبارتی روی آنچه هستیم سرمایه گذاری بلند مدت نمی کنیم و پرونده زندگیمان را نیمه باز می گذاریم به امید فرداهای بهتر !
وقوف به این امر لازم است که هر انتخابی یعنی محدودیت و هر محدودیتی در قالب فضا و زمان برای ما قابل درک است و این محدودیت در بعد زمانی خود ما را به یاد مرگ می اندازد. در حیطه آگاهی ما همواره توجیهات قوی و مجاب کننده ای برای خود و دیگران داریم ولی در حیطه نیمه آگاه و ناخودآگاه قصه دیگری در جریان است و سر رشته را در آنجا باید جست.
اما نکته جالب درباره مرگ این است که اتفاقا عدم فرار از مرگ و پذیرش و تفکر به آن به قول اروین یالوم روانپزشک برجسته باعث شکوفایی ، سرزندگی و پرباری زندگی آدمی می گردد. ما همیشه محدودیت را انکار می کنیم زیرا پذیرش آن یعنی پذیرش رنج . اما انکار محدودیت مسلما ما را به یک نیمه انسان تبدیل می کند که قدرت بروز خیلی از توانایی های خود را ندارد زیرا پشت سپرهای دفاعی خود پنهان شده تا به خیال خام خود برای همیشه جلوی مرگ را بگیرد.
اما باید توجه کرد پذیرش مرگ ما را به این موضوع می رساند که زندگی ارزشمند و بازگشت ناپذیر است و باید آنرا پر از معنا و لذت کنیم. این موهبت مرگ آگاهی است که به تک تک لحظاتمان رنگ و بوی شادابی و طراوت می دهد و ما را برای زندگی کردن با تمام قوا آماده می کند. این داستان از زبان بیمارانی دم مرگ بسیار شنیدنی و تکان دهنده است . داستانی پر از حسرت ، خشم از خود و در نهایت پر از زندگی شاد و پرمعنا در آخرین ماه ها و روزها و دقایق.
پس بیایید کیفیت دقایق و لحظه های زندگیمان را در محدودیتی که در زیستن داریم جستجو کنیم و انسان وار در برابر مرگ بایستیم و بی آنکه خود را گول بزنیم از این مبارزه بیهوده که زندگیمان را به مرگی زودرس تبدیل می کند دست برداریم.
رضا آشتیانی ـ دانشجوی کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی


همچنین مشاهده کنید