پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

سه نگاه به "کنعان"


سه نگاه به "کنعان"
این دو یادداشت را در طی دو بار تماشای "کنعان" در جشنواره فیلم فجر نوشته ام. یادداشت اول را زمانی نوشتم که قرار بود با یک فیلم معرکه و ماندگار طرف باشم که حسابی خورد تو حالم و نوشته ام بیشتر احساسی است. یادداشت دوم را در تماشای دوم و به فاصله چهار روز از اولین دیدار در حالی نوشتم که می دانستم با چه فیلمی طرف هستم. بنابر این یادداشت دوم منطقی تر به نظر می رسد. هنوز هم معتقدم که "کنعان" چیزهایی کم دارد و همین "نداشتن ها" است که نمی گذارد فیلم با خیال راحت در لیست ده تایی های عمر جای گیرد.
● یادداشت اول - ۱۶ بهمن ۱۳۸۶
نشد ... آن چیزی که فکرش را می کردم، اصلا نبود.
تنها شاهکار احتمالی جشنواره هم تو زرد از آب درآمد.
تقصیر خودم است. "کنعان" تنها یک فیلم آبرودار است. همین. از گروه دو نفره مانی حقیقی و اصغر فرهادی انتظار بیشتری می رفت. حالا این وسط بیشترین تقصیر را گردن چه کسی باید انداخت، خودش علامت سوال است. دو سال پیش این گروه دو نفره فیلمنامه ای نوشت به نام "چهارشنبه سوری" و اصغر فرهادی از روی همین فیلمنامه فیلمی کارگردانی کرد به نام "چهارشنبه سوری" که شد بهترین فیلم جشنواره بیست و چهارم و بهترین فیلم سال و ...
امسال همین گروه دو نفره فیلمنامه ای نوشت به نام "کنعان" که اینبار مانی حقیقی آنرا کارگردانی کرد و شد فیلمی به نام "کنعان". کفه ترازو به سمت مانی حقیقی سنگینی می کند و با اینکه فیلمنامه هم پرملاط و شسته رفته نیست، اما حقیقی آنطور که باید از پس روایت یک درام چهارنفره برنیامده است.
ترانه علیدوستی حداکثر توانایی خود را به کار گرفته تا چیزی از سه فیلم قبلی اش کم نگذارد، که انصافا موفق هم عمل کرده است. آن چهره مصمم، با شکل حرکتش در عمق و عرض کادر به شکل عجیب و غریبی درآمده است. مینای کنعان به هیچ وجه شباهتی با ترانه، فیروزه و روحی فیلمهای "من ترانه پانزده سال دارم" ، "شهر زیبا" و "چهارشنبه سوری" ندارد و این با وجود اینکه ترانه در "کنعان" شاهکار نکرده، خود نکته مثبتی است در کارنامه بهترین بازیگر دهه هشتاد سینمای ایران.
بازی محمدرضا فروتن بشدت کنترل شده است و بهرام رادان و افسانه بایگان با اینکه چیزی کم نگذاشته اند اما چیز جدیدی هم نشانمان نمی دهند.
با همه این تفاسیر اگر از صدا و تصویر سینمای صحرا چیزی نگوییم که تجربه سخت فیلم دیدن را برایمان یادآوری می کند، "کنعان" حال گیری آخرین روز بخش سینمای بین الملل بود.
● یادداشت دوم: ۲۰ بهمن ۱۳۸۶
در تماشای دوم "کنعان" دیگر حس بدی نداشتم. قبل از تماشای دوم می دانستم که با چه فیلمی طرف هستم و توقعی هم در کار نبود. بنابر این راحت فیلم را نگاه کردم. ترانه علیدوستی با اینکه از نیمه های فیلم، تفاوت سن اش با مینا آشکار می شود، اما عالی است. فصل درددلش با آذر که منجر به گریه می شود حداقل به یک سیمرغ می ارزد. تعجب می کنم چرا نام او در میان کاندیداها نیست. اگر بود، کلکسیون نامزدی سیمرغ بلورینش تکمیل می شد. محمدرضا فروتن اما معرکه است. یکی از بهترین فروتن های چند سال اخیر. بهرام رادان برخلاف "سنتوری" اینجا بشدت نچسب است و افسانه بایگان هم از این که کاندید شده باید به خود ببالد.
اما فیلمنامه از جایی که سفر مرتضی و مینا به شمال آغاز می شود، کاستی هایش بشدت به چشم می آید. مواد و مصالحی برای حضور آذر و علی تدارک دیده نشده و ماجرای تصادف با گاو و دخیل و ... اصلا مربوط به دنیای فیلم نیست و تداخل سبکی را یادآور می شود. برای همین است که تعیلق پایانی فیلم و استرس و نگرانی مینا با فاصله ای بسیار زیاد از تماشاگر،‌ روی پرده می ماند و بیننده را درگیر نمی کند. درست همینجاست که خرابی آسانسور هم کاربردش را از دست داده و فیلم از دست می رود.
● یادداشت سوم - پس از نزدیک به هشت ماه از دومین دیدار
موسیقی کریستف رضاعی، محمدرضا فروتن، ترانه علیدوستی، فضاسازی برخی فصل ها، خانه علی، ارتباط مینا و علی و گریه مینا چیزهایی است که قبل از تماشای سوم هنوز با قدرت در ذهنم مانده است.
منبع : سی‌نت