یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


نقدی بر عملکرد مدیریتی وزارت نیرو در بخش آب


نقدی بر عملکرد مدیریتی وزارت نیرو در بخش آب
کشور ما با چالش های فراوانی روبروست. ما در منطقه پر تنش و کم آب خاورمیانه قرار داریم. کمبود منابع آب و افزایش تقاضا کاملا احساس می شود، بسیاری از دشت های ما یا بحرانی و یا ممنوعه شده اند، سفره های آب زیرزمینی افت کرده است. آلودگی ناشی از پساب و فاضلاب و فعالیت های انسانی آب های قابل دسترسی را تهدید می کند، مشکل مناطقی از کشور که کمبود آب دارند ظاهرا تنها با انتقال آب از حوضه های دیگر و یا استفاده از شیوه های غیر متعارف برای استحصال آب حل می شود ...
●مدیریت پیوسته یا یکپارچه ؟ کدام ؟!
در بیانیه نهایی سومین اجلاس جهانی آب در بهار ۸۲ آمده است: " بیشتر کشورها از بحران مدیریت آب رنج می برند تا کمبود آب" بنابر این یافتن مدل بهینه مدیریت منابع آب و ساختار مناسب آن، ضروری است. اکنون مدیریت منابع آب کشور با محدودیت های جدیدی روبروست. این محدودیت ها پیش از این در چنین ابعاد گسترده ای مطرح نبوده است. نظام اقتصاد ملی دگرگون شده و موجب شده تا بخش کشاورزی به عنوان محور توسعه کشور عمل کند. آب به عنوان مهم ترین نهاد کشاورزی اهمیت اقتصادی ویژه ای دارد و باید با دقت و تلاش فراوان استحصال و به صورت عادلانه توزیع شود. دگرگونی در کل نظام عرضه و تقاضای آب کشور موجب می شود تا مدیریت آب تصمیمات خود را بر مبنای روش های نظام یافته و سنجیده تری بنیان گذارد.
وقوع بحران آب در سطح جهانی و منطقه ای از دیگر عوامل محدودیت زا برای مدیریت آب کشور است. پیش بینی می شود که آب در تنظیم روابط آینده کشورهای مختلف سهم قابل ملاحظه ای پیدا کند . اکنون پذیرفته شده که آب یک کالای اقتصادی است و ضرورت ایجاد امنیت آشامیدنی، غذایی و اقتصادی برای عامه مردم انکار ناپذیر است. آن چه که در طرح ریزی مدیریت استراتژیک منابع آب اهمیت دارد اداره نظام اجرایی، بهره برداری، برنامه ریزی و تخصیص آب، آن هم به نحوی است که با نگرشی جامع به مجموعه نیازها و امکانات در سطح ناحیه ای منطقه ای ملی و فراملی و بخش های مختلف اقتصادی و اجتماعی بپردازد. در این راستا دو مدل مدیریت به هم پیوسته و مدیریت یکپارچه مطرح است. مدل مدیریت پیوسته در کشورهای مختلف مورد عمل قرار گرفته است. در برخی کشورها مدل مذکور با موفقیت به اجرا در آمده که اکثر آن ها کشورهای پیشرفته جهان می باشند و در برخی دیگر موفقیت چندانی حاصل نشده است، محققان و تحلیل گران مانع اصلی کسب موفقیت را عدم وجود ساختارهای اداری توانمند برای اجرای این برنامه ها می دانند. در واقع مدیریت پیوسته منابع آب برای تحقق در عرصه عمل نیازمند اصلاح و مهندسی مجدد ساختارهای اداری موجود است. بر خلاف آن چه در مدل مدیریت پیوسته مطرح می شود، در مدل مدیریت یکپارچه، تمام بخش های مرتبط با آب از قبیل کشاورزی، محیط زیست، بین الملل، صنعت و .... تحت مدیریت یک سازمان واحد قرار می گیرد.
باید توجه داشت که مدل مدیریت پیوسته مدلی آرمانی است و مفهوم آن در زمینه تاثیر و ارتباطی که بخش های مختلف با آب دارند، اعمال نوعی تفوق مدیریتی است تا امکان برنامه ریزی منسجم برای آب پدید آید. اما در کشور ما هم اکنون با این سطح فرهنگی مدیران و کارکنان و سیستم های اداری موجود، نگرش پیوسته به مدیریت منابع آب کشور چندان معقول و منطقی به نظر نمی رسد چرا که بخش عمده مدیریت آب کشور بر عهده وزارت نیرو است اما چند وزارتخانه و سازمان دیگر نیز عملا" بخشی از وظایف مدیریت آب را انجام می دهند که متاسفانه در برنامه ریزی واجرای برنامه ها، هماهنگی کافی، موثر و همگرا بین مجموعه عوامل دخیل موجود نیست. این امر به هم پیوستگی مدیریت آب را کاملا" مخدوش می کند. از سوی دیگر فقدان قوانین جامع و همه سونگر که متناسب با تحولات مدیریت آب کشور و نظام بهره برداری از منابع آب به صورت رسمی و قانونی باشد از حلقه های مفقود مدیریت آب کشور است.
به عنوان مثال بسیاری از معادن کشور بدون هماهنگی در جایی پایه گذاری شده اند که دسترسی کافی به آب ندارند یا در بخش کشاورزی وظیفه احداث شبکه های آبیاری و زهکشی فرعی بر عهده وزارتخانه دیگری است. وزارت نیرو شبکه های اصلی پای سدها را می سازد اما شبکه های فرعی احداث نمی شوند و لذا همچنان آبیاری زمین های کشاورزی به طریقی ستنی انجام می شود واهداف و فواید گرانبهایی که برای ساخت سازه های آبی مد نظر بود محقق نمی شود. مدیریت عرضه آب بر عهده وزارت نیرو است و مدیریت تقاضای پر مصرف ترین بخش آب کشور در بخش کشاورزی است. در این صورت چگونه می توان مدیریت پیوسته آب را اعمال نمود؟
این طور به نظر می رسد که در شرایط کنونی و تا رسیدن به آرمان شهر یعنی وجود ساختارهای اداری توانمند برای اجرای این برنامه ها که تحقق آن در عرصه عمل نیازمند اصلاح و مهندسی مجدد ساختارهای اداری موجود است، بهترین و منطقی ترین گزینه، تشکیل سازمانی واحد و مستقل است که مستقیما" زیر نظر شخص رئیس جمهور، تمام بخش های مرتبط با آب از قبیل کشاورزی، محیط زیست، صنعت و ... را تحت مدیریت خود پوشش دهد. لازم به ذکر است که در این راستا، بیش از ۶۰ کشور جهان برای مدیریت کلان منابع آب دارای یک وزارت خانه مخصوص یا سازمان مستقل زیر نظر بالاترین مقام اجرایی کشور هستند و بیش از ۴۰ کشور نیز دارای دبیرخانه هماهنگ کننده دستگاه های مرتبط با آب در سطح ملی برای مدیریت بخش آب هستند که سهم آسیا بیش از ۲۰ کشور میباشد و در خاورمیانه نیز ۸ کشور، یک وزارتخانه مخصوص مدیریت منابع آب دارند.
در حال حاضر میزان تغییرات در شرایط و تحولات عرضه و تقاضای آب در کشور به درجه ای رسیده که مدیریت منابع آب کشور وارد مرحله ای با ابعاد گسترده اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی شده است، لذا باید نهاد مدیریتی تازه ای با ساختاری مستقل برای مدیریت آب کشور بوجود آید.
●مدیریت بومی؟!
جهت تحقق مدیریت موثر و کارآمد به این نکته باید توجه داشت که مدیریت بومی آن هم برمبنای پتانسیل و استعدادهای هر منطقه در کشور می تواند اثرات بسیاری در رشد و شکوفایی آن منطقه داشته باشد. در این بحث دلایل متعددی مطرح است ...
خداوند برای دعوت و ارشاد و مدیریت هر قوم و منطقه‌ای پیامبری را از میان خودشان انتخاب کرده‌اند و از جای دیگر و قوم دیگر نیاورده‌اند. اگر مدیران غیر بومی با تفاوت‌های فرهنگی، زبانی و ... با مردم منطقه از مدیران بومی کارایی بهتری داشته باشند، خداوند که بصیرترین است، پس در آن صورت پیامبران را از اقوام و فرهنگ های دیگر برای ارشاد و اصلاح و مدیریت هر قوم می‌فرستاد. پس با پیروی از سیره اسلام و انبیاء باید از شایستگان هر قوم و منطقه‌ای برای تمام سطوح مدیریت استفاده شود.مدیریت بومی و سپردن مسئولیت‌ها به نخبگان و شخصیت‌های علمی و توانمند بومی باید در کل مناطق ایران شکل گیرد و برای اداره امور کشور بسته به وزن سیاسی، تاریخی و اجتماعی اقوام و مذاهب متعددی که در ایران هستند، و همچنین شرایط اقلیمی متنوع، از آنها استفاده شود. و از تکثر و تعدد اقوام، مذاهب و اقلیم های موجود در ایران بعنوان یک فرصت بهره‌برداری شود.باید به این نکته نیز توجه داشت که "بومی" به معنای شناخت جامع از منطقه است و صرفا معنای زادگاهی آن مدنظر نیست. لذا مدیریت موثر و کارآمد مستلزم رویکردی بومی به مقوله مدیریت است چه از نظر تامین منابع انسانی و چه از نظر استقرار مکانی ساختارهای اداری مذکور.
●مدیریت اقتصادی ؟!
یکی از مهمترین چالش های بخش آب، تشدید رقابت ها میان متقاضیان آب است. به دلیل رشد تقاضای آب در بخش های اصلی یعنی کشاورزی، شرب و صنعت و افزوده شدن تقاضا های جدید نظیر آبزی پروری و محیط زیست رودخانه ها و سایر پیکره های آبی و کاهش امکانات عرضه، رقابت بین مصرف کنندگان آب بروز کرده و تشدید خواهد شد.مشکلات تامین و تجهیز منابع مالی و مدیریت اقتصادی بخش آب نیز از دیگر چالش های پیش روست. با توجه به گسترش نیازهای مالی بخش های مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، امکان گسترش قابل ملاحظه سهم منابع مالی بخش مدیریت آب اندک است.برای تامین مالی اجرای پروژه های صنعت آب تنها نمی توان به بودجه عمومی دولت اتکا کرد. باید از منابع مختلف برای اجرای طرح های صنعت آب استفاده کرد. استفاده از اوراق مشارکت، استفاده از تسهیلات خارجی اعم از بانک جهانی یا بانک توسعه اسلامی همچنین استفاده از تسهیلات بانکی داخلی و ... به هر حال راهکار اصلی برای تامین منابع مالی صنعت آب، اجرای قانون تشویق سرمایه گذاری در طرح های آب تلقی می شود که اگر آب به عنوان کالای اقتصادی جایگاه اصلی خودش را در زندگی مردم پیدا کند، آن قدر رغبت سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در بخش آب افزایش پیدا خواهد کرد.
از این رو مدیریت کنونی منابع آب ایران جوابگوی چالش های پیش رو نخواهد بود و در آینده با مشکلات تازه ای مواجه خواهیم شد که نیازمند پیاده کردن مدلی بدیع از مدیریت جامع و متناسب با وضعیت منابع، اقلیم، فرهنگ و میزان تقاضا در کشور هستیم و تا این مدل مدیریتی در عین این که کنترل بهره برداری از منابع آب را بر عهده گیرد در تلاش برای افزایش بهره وری نیز باشد.
مسلم اکبرزاده: کارشناس آب و آب های زیرزمینی
منبع : پایگاه اطلاع رسانی وزارت نیرو


همچنین مشاهده کنید