سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

انقلاب فرهنگی چین؛ فقط برای ثبت در تاریخ


انقلاب فرهنگی چین؛ فقط برای ثبت در تاریخ
شانزدهم ماه مه ‌مصادف با چهل‌ویكمین سال انقلاب فرهنگی در چین است. حادثه و به عبارتی روشن‌تر، تحول بسیار بزرگی كه اكنون مردم چین و «حتی» كهنسالان این كشور حاضر به یاد‌آوری نیستند كه البته این نیز دلایل خود را دارد كه در همین نوشتار بدان اشاره شده است.
.. مائوتسه دون – صدر مائو – بنیانگذار جمهوری خلق چین در فاصله‌ سال‌های ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۶ میلادی به مدت ۱۰ سال دست به كار بزرگی زد كه برای همیشه در تاریخ انقلاب چین ثبت شد. كار بزرگی كه دوستان و دشمنان مائو با وجود گذشت چهل و یك سال، هنوز آن را عیار سنجی خدمات و خیانت‌های مائو می‌دانند.
● مائو برای تحكیم ایدئولوژی، انقلاب فرهنگی را یك ضرورت تاریخی و یك نیاز اجتماعی می‌دانست و به همین دلیل با به راه انداختن انقلاب فرهنگی سه هدف عمده را دنبال می‌كرد:
۱) كنار زدن رقبا و دگراندیشان
۲) مقابله با تهدید و تهاجم افكار ارتجاعی شوروی‌ها – مائوتسه دون بر مبنای تز سه جهانی، رهبران شوروی را سوسیال – امپریالیسم می‌دانست و معتقد بود كه آنها با نادیده گرفتن افیون بورژوازی به دام كاپیتالیسم می‌افتند‌؛
۳) توقف نفوذ اندیشه‌های سرمایه‌داری و دموكراتیك.
ریشه‌های تاریخی و انگیزه‌های انقلاب فرهنگی ۱۹۶۶ را باید در یك دهه پیش از آن جست‌وجو كرد. واقعیت این است كه انقلاب مائو ماهیت دهقانی داشت. مائو مناسبات و هر ارثی فئودالی را به‌هم ریخت و بر خرابه‌های فئودالیسم، سوسیالیسم را بنا كرد. در حالی كه بر مبنای تئوری كارل ماركس بعد از برده‌داری فئودالیسم و بعد از فروپاشی فئودالیسم، بورژوازی و پس از نابودی بورژوازی آن هم از طریق انقلاب پروتری (كارگری) سوسیالیسم پدیدار می‌شود و مهم‌تر اینكه ماركس می‌گفت این نظام‌های اجتماعی غیرقابل برگشت هستند و سوسیالیسم كامل‌ترین نظام اجتماعی است. به همین دلیل و شرایط موجود سیاسی، اجتماعی و فرهنگی چین در آن مقطع تاریخی ایجاب می‌كرد كه مائو مردم چین را متوجه قداست انقلاب دهقانی كند كه این امر مقدور نبود مگر از طریق یك انقلاب فرهنگی.
... مائو در دوم ماه مه ‌سال ۱۹۶۶ میلادی در نطقی موسوم به «بگذار صد گل بشكفد» روشنفكران، نخبگان سیاسی و فرهنگیان را به انتقاد از حزب كمونیست ترغیب كرد! اما در همان حال انتشار آثار انتقاد‌آمیز نظیر نمایشنامه‌: «های دوی عزل می‌شود» و رمان «ده سه فامیل» را بر نتابید به طوری كه اینگونه تحركات فرهنگی كاسه صبر مائو و همسر چهارمش جیانگ چنگ را لبریز كرد. مائو در حالی با شور و حرارت و جدیت از انقلاب فرهنگی برای قوام بنیاد‌های ایدئولوژیك دفاع می‌كرد كه برنامه‌اش تحت عنوان جهش بزرگ به جلو ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۲ به قحطی و مرگ ۳۰ میلیون انسان گرسنه منجر شد. در همین مقطع تاریخی، تصمیم لیئوشائوچی، رئیس جمهوری چین برای تغییر مسیر اقتصاد كشور مثمر‌ثمر افتاد و بر محبوبیت شائوچی افزود. لیئو شائوچی تصمیم گرفت با كمك دنگ شیائوپینگ، مائو را وادار به عقب‌نشینی از برنامه‌ها و انقلاب فرهنگی كند. اما مائو بدون آنكه ذره‌ای از مواضع خود عقب‌نشینی كند در یك ضدحمله خاموش علیه شائوچی، جنبش آموزشی سوسیالیست را به راه انداخت تا شور انقلابی را در جوانان بدمد،‌ ایدئولوژی سوسیالیسم را تصفیه كند و از جسم روشنفكران بیگاری بكشد تا افكار روشنفكران به‌زعم مائو به‌ سمت ضد‌انقلاب سوق نیابد. ناگفته نماند كه همه این اقدامات مائو صرفا برای بركناری لیئو شائوچی بوده است. جیانگ چنگ، همسر چهارم مائو به كمك وی شتافت بدانگونه كه با اعمال فشار در شانزدهم ماه مه ‌۱۹۶۶ فرمانی در محكومیت نفوذ اندیشه‌های /بورژوازی مرتجع/ با اشاره به تفكر شائوچی، صادر كرد كه این دستور در حزب كمونیست چین انتشار یافت.
نتیجه آنكه، بدون فوت وقت چهره‌های میانه‌روی كمونیست از حزب اخراج شدند و شبه نظامیان جوان خیابان‌های پكن را جولانگاه خود كردند. این شبه نظامیان جوان در واقع پیشقراولان گارد‌های سرخ بودند. نیرو‌هایی متشكل از دانش‌آموزان و دانشجویان تندرو كه در هجدهم اوت همان سال انقلاب فرهنگی را رسمیت بخشیدند. به این ترتیب اولین ثمره انقلاب فرهنگی، انهدام فرهنگ چندین هزار ساله چین، تخریب خشونت و خونریزی بود. همسر مائو از این فرصت بهره می‌‌برد و دستور داد در صورت لزوم، شبه نظامیان جوان جایگزین ارتش خلق شوند. لذا طولی نكشید و ظرف چند روز صدها‌ هزار نفر در سراسر چین در حمایت از انقلاب فرهنگی راهپیمایی كردند و گار‌د‌های سرخ نیز با بی‌رحمی شروع به پاكسازی دیگر اندیشان در نهاد‌های دولتی و نماد‌های «به اصطلاح» ضد‌انقلاب كردند. هزاران بنای تاریخی با خاك یكسان شد و اقلیت‌های قومی و مذهبی از جمله مسلمانان سركوب شدند. جنایات و تعرض‌های افسارگسیخته گارد‌های سرخ تا اواسط سال ۱۹۶۸ ادامه داشت و این در حالی بود كه درگیر‌ی‌های داخلی گارد‌های سرخ از یكسو و بیم تجاوز شوروی از سوی دیگر، باعث شد تا مائو پایان انقلاب فرهنگی را اعلام كند تا از این طریق همبستگی و اتحاد ملی را به كشور باز گرداند. یك سال بعد از ۱۹۶۸، تاكید حزب كمونیست چین بر بازی‌های خود، ثبات اقتصادی و رویكرد به مسائل خارجی بود. مائو در آن مقطع تاریخی و در این‌باره بر این باور بود كه عملگرایی و شور انقلابی و غرور ملی باید همگام باشد تا به سازش میان اقشار اجتماعی و جناح‌های سیاسی در جامعه منجر شود. به‌ویژه آنكه معاون جاه‌طلبش «لین پیائو» متهم به كودتا شده بود و همین امر فائو را در اجرای برنامه‌ای كه به انجام در جامعه كمك می‌كند، راسخ‌تر كرده بود. در اوایل سال ۱۹۷۱ میلادی، دنگ شیائوپینگ كه از قربانیان انقلاب فرهنگی و بعدها به‌عنوان معمار اصلاحات چین به‌شمار می‌رفت با موافقت مائو به معاونت نخست‌وزیر انتخاب شد. البته باند چهارنفره به رهبری همسر مائو (اصلا) از این تحولات راضی نبود اگرچه این باند شانگهای و مناطق وسیعی از شمال شرقی چین را تحت سیطره و نفوذ ایده‌های خود داشتند. این باند رقیب اصلی خود را «چوئن لای» نخست‌وزیر می‌دانستند كه حالا، دنگ شیائوپینگ اصلاح‌طلب و ضدانقلاب فرهنگی نیز به معاونت وی انتخاب شده بود و این مساله از دیدگاه باند چهار نفره، چیزی جز شكل گرفتن ضدانقلاب و تشكلی ساختار شكن نبوده است. اما با مرگ مائو در سپتامبر ۱۹۷۶ باند چهارنفره به رهبری بیوه مائو نیز به ‌شدت تضعیف شد. باند مذكور در اكتبر ۱۹۷۶ دستگیر و بازداشت شد و به این ترتیب انقلاب فرهنگی چین نیز برای همیشه به تاریخ پیوست. به گفته هواكوفنك رهبر وقت چین، نتیجه مداخلات این باند در مسائل سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی چین چیزی جز فقر، عقب‌ماندگی و بلندپروازی‌های بی‌ثمر نبوده است. چین فقط در عرصه صنعت بیش از ۵۰ میلیارد دلار متضرر شد و اقتصاد چین در آستانه سقوط قرار گرفت. حزب كمونیست چین در سال ۱۹۸۱ رسما از انقلاب فرهنگی تبری می‌جست و به اشتباهات مائو اذعان كرد.
اكنون این برداشت وجود دارد كه مردم و دولت چین حاضر به یادآوری دوران ۱۰ ساله انقلاب فرهنگی نیستند. به‌ویژه آنكه بیشتر مردم چین، انقلاب فرهنگی ۱۹۶۶ را یكی از شوم‌ترین و دردناك‌ترین رویدادهای تاریخ كشور خود می‌دانند و (حتی) معتقدند تاریخ پنج هزار ساله‌شان بسیار غنی‌تر از آن است كه با رویدادی مانند انقلاب فرهنگی خدشه‌دار شود. مهم‌تر اینكه در دوران بیست و هشت ساله اجرای اصلاحات اقتصادی در چین و بازشدن درهای این كشور به‌سوی جهان خارج، بسیاری از نگاه‌ها رو به آینده است. این در حالی است كه تابوی ثروت، شكسته شده و ثروتمند شدن در چین دیگر حرام نیست و به‌خصوص آنكه دیدگاه‌ها و تئوری‌های دنگ شیائوپینگ به‌عنوان معمار اصلاحات اقتصادی در این سال‌ها مو به مو البته در مقیاس‌های كوچك به اجرا گذاشته شده است و چین تا بدانجا پیش رفته است كه رشد بسیار سریع اقتصادی آن باعث هراس بسیاری از كشورها از جمله آمریكا، اتحادیه اروپا و همسایگان آسیایی‌اش شده است. البته این دسته از كشورها پنهان نمی‌كنند كه چین به موتور رشد اقتصادی آسیا در جهان تبدیل شده و لذا با رویكرد مثبت برای همكاری اقتصادی، تجاری، صنعتی و انرژی با چین با یكدیگر به رقابت برخاسته‌اند تا سهم بزرگی در بازار گسترده و پرظرفیت چین برای خود به دست آورند. اكنون جذب سرمایه‌های خارجی چین به بیش از هزار میلیارد دلار در سال بالغ گردیده است. در عین حال چین به‌ عنوان عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل، موقعیت ویژه‌ای در جامعه جهانی پیدا كرده است و به‌عنوان عضو موثر جامعه جهانی و بازیگر منطقه‌ای توان تاثیرگذاری در معادلات منطقه‌ای را دارد. واقعیت این است كه چین از دو منظر سیاسی و اقتصادی دارایی هژمونی است و همین پارامترها چین را از حالت یك بازیگر نیمه‌‌‌فعال به بازیگر فعال در آسیا، آفریقا، آمریكای لاتین و خاورمیانه تبدیل كرده است. با وجود این نمی‌توان منكر ضعف‌ها، كاستی‌ها، ‌رخوت افراد جامعه و عناصر رده‌های میانی در حزب كمونیست و نهادهای دولتی بود. بسیاری از اعضای حزب كمونیست چین به دلایل ارتباط فامیلی یا وابستگی‌های قومی حزبی از مقام و موقعیت خود سوءاستفاده می‌كنند. اختلاس، ارتشا، بزهكاری‌های اخلاقی اینترنتی، اعدام‌ها، مهاجرت بسیار گسترده و بی‌رویه روستاییان و دهقانان بی‌زمین به شهرها و بیكاری عظیم از جمله پیامدهای همین اصلاحات اقتصادی و كم‌شدن كنترل حزب كمونیست بر جامعه است. دقیقا همین‌جاست كه رهبران نسل چهارم چین در حالی چشم‌ها و گوش‌ها را روی بسیاری از ایده‌های مائو بسته‌اند اما هنوز به اقتضای شرایط و مناسبت‌های ویژه‌ از وی به نیكنامی یاد می‌كنند. البته رهبران نسل چهارم چین تلاش می‌كنند آن قسمت از ایده‌های موكد مائو در زمینه حفظ قلمروی سرزمینی، استقلال ارضی و همبستگی ملی را به‌عنوان بخشی از آموزه‌های حزب كمونیست استفاده كنند. زیرا آن ایده‌های مائو به همراه تقویت ساختارهای امنیتی و سیاسی حزب كمونیست لزوما برای دفاع از خود در مقابل حملات احتمالی كشورهای... خارجی هنوز اهمیت دارد.
منبع : روزنامه تهران امروز


همچنین مشاهده کنید