سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نزاع بر سر قدرت


نزاع بر سر قدرت
● درآمد:
آلن بدیو با تحلیل انقلاب فرهنگی چین و فعالیت‌ها و اندیشه‌های مائو و مقایسه بعضی موارد با اندیشه‌ها و اعمال استالین، به بازخوانی این انقلاب می‌پردازد.
كاملا معقول و باوركردنی است كه در آن نمونه انقلاب فرهنگی چیزی غلط نبود. اما هیچ چیز آن مفهوم و معنای راستینی را كه می‌توانست برآمده از درك سیاسی لحظه‌ها و رویدادها باشد به انقلاب نداد.
الف) بی‌ثباتی؟
درست است. اما علت آن اینجاست كه در درون چارچوب حزبی (یا حزب محور) برملا كردن نوآوری‌های سیاسی برای این انقلاب ناممكن شد. نه آزادی ابتكاری بسیار پرهزینه دانشجویان و توده‌های كارگری (بین ۱۹۶۶ تا ۱۹۶۸)، نه ارتش ایدئولوژیكی و تحت سلطه دولت (بین ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۱)، نه راه‌حل‌های موقتی برای مسائلی كه در پولیت بورو (كمیته مركزی حزب كمونیست) ارائه شد كه بر رویارویی گرایش‌های مخالف با هم سلطه داشت (بین ۱۹۷۲ و ۱۹۷۶) هیچ یك از اینها اجازه ندادند تا ایده‌های انقلابی آن‌قدر ریشه بگیرند كه یك موقعیت سیاسی كاملاً نو و به طور كلی جدای از مدل شوروی، بتواند در نهایت روشنای روز را در مقیاس جامعه به عنوان یك كل نگاه كند.
ب) توسل به نیروهای بیرونی؟
درست است. اما این بدین معنا بود و در واقع این پیام را داشت كه هم در كوتاه‌مدت و هم در بلند‌مدت، چه بسا حتی تا به امروز، گره‌گشایی‌های جزئی حزب و دولت را متضمن بود. مساله ظاهرگرایی اداری ویرانگرانه بود- دست‌كم در دوره جنبش عظیم ـ این حقیقت كه این ماجرا در آن واحد موجب بی‌نظمی جناح‌ها می‌شد، پرسش سیاسی و بسیار اساسی را مطرح می‌كند: چه چیزی موجب وحدت اصول سیاسی می‌شود اگر این اصول توسط وحدت ظاهری دولت به طور مستقیم حمایت نشود؟
پ) نزاع بر سر قدرت؟
البته. تقریبا می‌توان گفت مخالفت با «نزاع برای قدرت» و «انقلاب» مهمل و بیهوده است، زیرا دقیقا به واسطه «انقلاب» است كه ما می‌توانیم سخن و شیوه بیان نیروهای سیاسی رقیب یكدیگر را بر سر مساله قدرت، درك كنیم.
علاوه بر اینها، مائوئیست‌ها همیشه و در هرجا از لنین نقل‌قول می‌كردند و برای لنین آشكارا مساله انقلاب در آخرین مرحله همان «قدرت» بود. مساله درست – كه بسیار هم پیچیده است- این است كه بدانیم آیا انقلاب فرهنگی دقیقا نقطه پایانی بر مفهوم انقلابی‌گری بیان میان سیاست و دولت است یا نه. در حقیقت این پرسش بزرگ انقلاب فرهنگی، بحث مركزی و سرسختانه آن است.
ت) آیا «جهش بزرگ به پیش» یك خطای نابخشودنی بود؟
بله، از بسیاری جهات. اما این خطا نتیجه تجربه‌كردن شدید دكترین اقتصادی استالین بود. این خطا نمی‌تواند در درمان یكپارچه و سراسری مسائل مرتبط با رشد نواحی روستایی توسط «حكومت تمامیت‌خواه» (Totaliarianism) سهمی داشته باشد. مائو به شدت مفهوم «اشتراكی كردن» (Collectivization) استالینی را آزمایش كرد و كشاورزان را بی‌نهایت مورد تحقیر و اهانت قرار داد. ایده او این نبود كه از طریق فشار و خشونت اشتراكی كردن را پیش ببرد تا به هر قیمتی شده خیالش از ذخیره منابع برای شهرها راحت شود ایده مائو برخلاف اینها این بود كه مناطق روستایی را صنعتی كند تا یك استقلال و خودمختاری اقتصادی نسبی به آنجا بدهد و با این كار می‌خواست از گرفتار‌شدن به دام پرولتاریایی شدن بدوی و شهری شدنی كه در اتحاد جماهیر شوروی یك تصویر مصیبت‌بار به جا گذاشت، اجتناب كند. در حقیقت مائو از ایده كمونیستی راه‌حل تاثیر‌گذار تقابل میان شهر و روستا پیروی كرد و نه از پاكسازی خشونت‌آمیز روستا به سود شهرها. اگر خطایی رخ داده، به خاطر ذات سیاسی كار اوست كه به هر جهت كاملاً با خطای استالین تفاوت دارد.
در نهایت باید قبول كنیم كه توصیف انتزاعی حقایق و داده‌ها وقتی كه بر پایه اصول سیاسی متفاوت باشد، به همین نوع اندیشه‌ها منجر می‌شود.
نویسنده: آلن بدیو
مترجم: محمد میرزاخانی
منبع : روزنامه تهران امروز