پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


زندگی‌ سیاه‌ و سفید نیست‌


زندگی‌ سیاه‌ و سفید نیست‌
پژمان‌ بازغی‌ از سال‌ ۷۵وارد عرصه‌ بازیگری‌ شد.اما نقش‌ او در مجموعه‌ آژانس‌ دوستی‌ باعث‌ معرفی‌ چهره‌ جدیدی‌ به‌ سینما و تلویزیون‌ شد.
او برای‌ بیشتر دیده‌ شدن‌ باید چند سالی‌ صبر می‌ كرد.فیلم‌ دوئل‌ نقطه‌ اوج‌ فعالیت‌ این‌ بازیگر جوان‌ بود.
این‌ روزها كافه‌ ستاره‌ ساخته‌ سامان‌ مقدم‌ بار دیگر نام‌ بازغی‌ را زبانزد همه‌ كرده‌ است‌.
با او درباره‌ این‌ فیلم‌ و نقش‌ هایش‌ در طی‌ این‌ سال‌ ها گفت‌ و گو كرده‌ ایم‌.
● پژمان‌ بازغی‌ همیشه‌ تداعی‌گر كاراكتر یك‌ جنوب‌ شهری‌ است‌. وقتی‌ به‌ پرونده‌ كاری‌ بازغی‌ نگاه‌ می‌كنیم‌ در اغلب‌ فیلم‌ها او در نقش‌ یك‌ جنوب‌ شهری‌ ظاهر شده‌. علاقه‌ خاصی‌ به‌ این‌ كاراكتر دارید؟
در واقع‌ هیچ‌ وقت‌ به‌ این‌ وجه‌ قضیه‌ فكر نكردم‌، به‌ نظرم‌ باید از كسانی‌ كه‌ انتخاب‌ می‌كنند پرسید، چون‌ خودم‌ همیشه‌ نقش‌ را در قالب‌ فیلمنامه‌ می‌خوانم‌ ولی‌ به‌ قول‌ شما الان‌ كه‌ به‌ این‌ قضیه‌ فكر می‌كنم‌ می‌بینم‌ این‌ اتفاق‌ افتاده‌ و در بلوغ‌، سایه‌ آفتاب‌، سربازهای‌ جمعه‌ و كافه‌ ستاره‌ این‌ وجه‌ اشتراك‌ (كاراكتر شخص جنوب‌ شهری) وجود داشته‌، ولی‌ نمی‌دانم‌ چرا این‌ روند تكرار شده‌ چون‌ من‌ فیلمنامه‌ را می‌خوانم‌ و بعد نقشم‌ را انتخاب‌ می‌كنم‌، بعضی‌ نقش‌ها واقعا به‌ من‌ پیشنهاد نشده‌ و هیچ‌ وقت‌ نقش‌ یك‌ جوان‌ شیك‌پوش‌ یا در واقع‌ گیشه‌پسند به‌ من‌ پیشنهاد نشده‌ ولی‌ اكثر فیلم‌هایی‌ كه‌ بازی‌ كردم‌ فروش‌ خوبی‌ داشتند البته‌ این‌ را هیچ‌ وقت‌ پای‌ من‌ به‌ تنهایی‌ یا دیگر عوامل‌ نمی‌نویسند و می‌گویند فیلم‌ خوب‌ فروخت‌.
ولی‌ یك‌ سری‌ از فیلم‌ها هستند كه‌ احتیاج‌ به‌ افرادی‌ دارند كه‌ بفروشد، بازیگرانی‌ كه‌ گیشه‌پسند هستند، من‌ به‌ درست‌ یا غلط‌ بودن‌ این‌ قضیه‌ كار ندارم‌ چون‌ به‌ نظر من‌ ما به‌ سینمای‌ بدنه‌ هم‌ نیاز داریم‌، به‌ هرحال‌ تهیه‌كننده‌ها باید این‌ نوع‌ فروش‌ها را ببینند و سرمایه‌گذاری‌ كنند اما اینكه‌ چرا من‌ در این‌ نقش‌ها هیچ‌ وقت‌ دیده‌ نشدم‌، یكی‌ از دلایلش‌ این‌ است‌ كه‌ دوست‌ دارم‌ در نقش‌هایی‌ بازی‌ كنم‌ كه‌ قابلیت‌ بازی‌ داشته‌ باشد و به‌ نظرم‌ اكثر فیلم‌هایی‌ كه‌ برای‌ گیشه‌ ساخته‌ می‌شود نمی‌تواند غایت‌ توانایی‌ بازیگر را نشان‌ دهد بیشتر دوست‌ دارم‌ در فیلم‌هایی‌ بازی‌ كنم‌ كه‌ توانایی‌هایم‌ دیده‌ شود.
● چند سالی‌ در هیچ‌ فیلمی‌ حضور نداشتید این‌ دوره‌ كجا بودید؟
سینما از سال‌ ۷۶ به‌ این‌ طرف‌ دچار یك‌ تحول‌ شد و خیلی‌ به‌ سمت‌ جوان‌گرایی‌ پیش‌ رفت‌ به‌ غیر از من‌ خیلی‌ از بازیگران‌ دیگر هم‌ در این‌ دوره‌ از سینما دور افتادند و اولین‌ فیلم‌ «سیاوش‌» بود و «شور عشق‌» ، البته‌ به‌ بحث‌ ركود در سینما هم‌ مربوط‌ می‌شد.
به‌ همین‌ دلیل‌ در آن‌ سالها خیلی‌ كم‌ به‌ من‌ كار پیشنهاد شد در نتیجه‌، به‌ سمت‌ تلویزیون‌ رفتم‌ و یك‌سری‌ مخاطب‌ تلویزیونی‌ پیدا كردم‌ و در مجموعه‌های‌ آژانس‌ دوستی‌، گروه‌ ویژه‌، گمگشته‌، دریایی‌ها، یك‌ قسمت‌ از زیر آسمان‌ شهر كه‌ اینها باعث‌ شد مردم‌ من‌ را در تلویزیون‌ بیشتر بشناسند و به‌ عنوان‌ یك‌ بازیگر تلویزیونی‌ معروف‌ شدم‌ تا یك‌ بازیگر سینمایی‌، ضمن‌ اینكه‌ در آن‌ دوران‌ سینمای‌ خاصی‌ وجود نداشت‌ و به‌ نظر من‌ سینمای‌ آن‌ دوره‌ احتیاج‌ به‌ بررسی‌ دارد برای‌ اینكه‌ مخاطبان‌ بیشتر با فضای‌ آن‌ دوره‌ آشنا شوند.
● در دوئل‌ برای‌ اولین‌ بار از كاراكتر یك‌ تهرانی‌ خارج‌ شدید و نقش‌ یك‌ جنوبی‌ را بازی‌ كردید چقدر برای‌ این‌ نقش‌ تحقیق‌ كردید؟
من‌ خیلی‌ با فرهنگ‌ جنوب‌ غریبه‌ نبودم‌ چون‌ هشت‌ سال‌ در بوشهر زندگی‌ كردم‌ بخاطر موقعیت‌ شغلی‌ پدرم‌ ولی‌ مهمترین‌ منبع‌ تحقیق‌ این‌ داستان‌ خود آقای‌ درویش‌ بود به‌ عنوان‌ نویسنده‌ و كسی‌ كه‌ فضای‌ بومی‌ جنوب‌ را می‌شناخت‌ و سال‌ها در جنگ‌ حضور داشت‌ اما یك‌ دوره‌ دورخوانی‌ دو ماهه‌ برای‌ تمرین‌ لهجه‌ با بقیه‌ بازیگران‌ داشتیم‌ و این‌ جلسات‌ دور خوانی‌ باعث‌ شد كه‌ لهجه‌های‌ ما خیلی‌ شبیه‌ شود به‌ لهجه‌ جنوبی‌ها و خدا را شكر به‌ فیلم‌ هم‌ لطمه‌ نزد.
در دوئل‌ دو فرم‌ بازی‌ ارایه‌ دادید.جوانی‌ و پیری‌ كه‌ یك‌ كاراكتر.اما در پیری‌ آن‌ كندی‌ حركات‌ را ندارید...
اتفاقا ما خیلی‌ سعی‌ كردیم‌ این‌ چابكی‌ در حركات‌ را كم‌ كنیم‌، هم‌ در لباس‌ و هم‌ درگریم‌ و فیزیك‌ و زینال‌ را خیلی‌ فرد آرامی‌ گرفتیم‌ كه‌ پیری‌ و سكوت‌ زینال‌ به‌ چشم‌ بیاید. در جوانی‌ بخاطر سن‌ و سالش‌ اكشن‌ بالایی‌ داشت‌.
● بهترین‌ سكانس‌ فیلم‌ دوئل‌ به‌ نظرتان‌ كدام‌ سكانس‌ بود؟
بهترین‌ سكانس‌ از نظر من‌ مسیر خانه‌ سلیمه‌ است‌ كه‌ زینال‌ هنگام‌ طی‌ كردن‌ مسیر منزل‌ سلیمه‌ در تصوراتش‌ هانیه‌ را می‌بیند.
● دوئل‌ برای‌ شما یك‌ موفقیت‌ بود؟
بله‌ صددرصد چون‌ به‌ نوعی‌ سینمایی‌ را شناختم‌ كه‌ اگر می‌خواستم‌ با همین‌ روند سه‌ سال‌ یك‌ بار فیلم‌ كار كنم‌ حالا حالاها موفق‌ نمی‌شدم‌ چنین‌ تجربه‌یی‌ داشته‌ باشم‌ و دوئل‌ یكی‌ از بهترین‌ كارهایم‌ است‌، البته‌ در فیلم‌ «تارا و تب‌ توت‌فرنگی‌» هم‌ نقش‌ متفاوتی‌ داشتم‌، یك‌ پاسداری‌ كه‌ عاشق‌ بود و عشق‌ را می‌شناخت‌ و فیلم‌ نگاه‌ متفاوتی‌ به‌ دفاع‌ مقدس‌ داشت‌ اما در كل‌ دوئل‌ در پرونده‌ كاری‌ من‌ جایگاه‌ خاص‌ و ویژه‌یی‌ دارد و تجربه‌ متفاوتی‌ است‌.
● از كافه‌ ستاره‌ بگویید؟
كافه‌ستاره‌ فیلم‌ من‌ نیست‌، یك‌ فیلم‌ با محوریت‌ زنان‌ است‌، در سینمای‌ ما متاسفانه‌ این‌ قضیه‌ حاكم‌ است‌ كه‌ اگر مردان‌ محوریت‌ داستان‌ باشند، زنها كم‌ فروغند ولی‌ در كافه‌ستاره‌ با وجود اینكه‌ زنها محوریت‌ داستان‌ هستند، نقش‌ مردهای‌ فیلم‌ هم‌ به‌ وضوح‌ مشخص است‌، مردهادر قصه‌ تاثیرگذار بودند و این‌ خیلی‌ مهم‌ است‌.
در این‌ فیلم‌ چهارمرد بازی‌ می‌كنند من‌، حامد بهداد، شاهرخ‌ فروتنیان‌ و ایرج‌ نوذری‌ كه‌ هرچهار نفر بودنشان‌ علت‌ دارد اما فیلم‌ زنانه‌ است‌ . كافه‌ ستاره‌ به‌ نظر من‌ فیلم‌ خیلی‌ خوبی‌ بود و به‌ لحاظ‌ قصه‌پردازی‌ از روایت‌ خیلی‌ خوبی‌ برخوردار بود.
● به‌ نظر می‌رسد «كافه‌ ستاره‌» فیلم‌ كلیشه‌ شكنی‌ بود. بیشتر از همه‌ رویا تیموریان‌ در یك‌ نقش‌ كاملا متفاوتی‌ از آنچه‌ مخاطب‌ همواره‌ در نظر داشت‌ ظاهر شد و كما بیش‌ این‌ كلیشه‌ شكنی‌ در بازی‌ بازیگران‌ دیگر هم‌ دیده‌ می‌شود؟
در كافه‌ ستاره‌ سامان‌ مقدم‌ كلیشه‌شكنی‌ كرد. نقش‌ رویا تیموریان‌ نقش‌ بسیار خوبی‌ بود و خیلی‌ جای‌ خلاقیت‌ داشت‌، این‌ سامان‌ مقدم‌ بود كه‌ با انتخاب‌ رویا تیموریان‌ برای‌ این‌ نقش‌ كلیشه‌شكنی‌ كرد.
اما به‌ نظرم‌ نقش‌ ابی‌ خیلی‌ جای‌ خلاقیت‌ نداشت‌ و من‌ تنها كاری‌ كه‌ كردم‌ این‌ بود كه‌ نقش‌ ابی‌ را یكدست‌ نگه‌ دارم‌، یك‌ مرد عاشق‌پیشه‌ نان‌ بازو بخور.
در یكی‌ از دیالوگ‌ها ابی‌ میگه‌: «اگه‌ كوچه‌ها همین‌ كوچه‌ها باشن‌ كافه‌ستاره‌ هم‌ همین‌ كافه‌ باشه‌، محله‌ و امامزاده‌ هم‌ همین‌ باشه‌ تو هنوز هم‌ منو دوست‌ داری‌»، این‌ دیالوگ‌ نشان‌ دهنده‌ این‌ است‌ كه‌ رویاهای‌ ابی‌ رنگیه‌ اما رویاهای‌ سالومه‌ سیاه‌ و سفیده‌، واقعیت‌ زندگی‌اش‌ رو با سیاه‌ و سفید می‌كشید و رویاش‌ رو رنگی‌ می‌كشید، وقتی‌ ابی‌ در زندان‌ بود و نقاشی‌های‌ صورت‌ را می‌كشید همه‌ سیاه‌ و سفید بود اما وقتی‌ امامزاده‌ را می‌كشید رنگی‌ می‌كشید یعنی‌ رویاهاش‌ رنگی‌ ولی‌ واقعیتش‌ سیاه‌ و سفیده‌.
كاراكتر ابی‌ ویژگی‌های‌ خاصی‌ داشت‌ كه‌ اصلا برای‌ من‌ قابل‌ هضم‌ نبود اینكه‌ ابی‌ یك‌ شاگرد مكانیك‌ است‌ اما روی‌ پشت‌ بام‌ برای‌ زنش‌ می‌رقصد و دیالوگ‌های‌ عاشقانه‌یی‌ كه‌ خیلی‌ با كاراكتر یك‌ شاگرد مكانیك‌ جور در نمی‌آید ، من‌ در ابتدای‌ كار به‌ سامان‌ مقدم‌ گفتم‌ كه‌ اصلا این‌ نقش‌ را نمی‌فهمم‌ اما پلان‌ اول‌ را كه‌ گرفتیم‌ فهمیدم‌ كه‌ ابی‌ شغلش‌ این‌ است‌ اما خودش‌ خیلی‌ متفاوت‌ از شغلش‌ است‌.
یكی‌ از ویژگی‌های‌ فیلم‌ كافه‌ ستاره‌ وجود وجه‌ اشتراكات‌ زیاد شخصیت‌ها و كاراكترهایش‌ با مردم‌ بود شما اگر خودتان‌ را جای‌ سالومه‌ می‌گذاشتید شاید یكسری‌ احساسات‌ مشترك‌ با سالومه‌ در خودتان‌ پیدا می‌كردید و این‌ وجه‌ اشتراكات‌ به‌ نظر من‌ خیلی‌ زیاد بود، چرا فیلم‌هایی‌ كه‌ ما برای‌ جشنواره‌های‌ خارجی‌ می‌سازیم‌ خیلی‌ با آنها ارتباط‌ برقرار نمی‌شود علت‌ همین‌ وجه‌ اشتراكاتی‌ است‌ كه‌ در فرهنگ‌ها متفاوت‌ است‌ اما فیلمی‌ مثل‌ كافه‌ستاره‌ به‌ قدری‌ وجه‌ اشتراكاتش‌ با مردم‌ زیاد است‌ كه‌ با وجود تبلیغات‌ كم‌ مورد استقبال‌ قرار می‌گیرد چون‌ سینمای‌ ما سینمای‌ دهن‌به‌ دهن‌ است‌، سینمای‌ تبلیغاتی‌ نیست‌.
● چرا بازی‌ در فیلم‌ سربازهای‌ جمعه‌ را پذیرفتید در حالی‌ كه‌ نقش‌ شما هیچ‌ ویژگی‌ متفاوتی‌ نداشت‌؟
در وهله‌ اول‌ كاركردن‌ با مسعود كیمیایی‌ را دوست‌ داشتم‌ و اینكه‌ سكانس‌های‌ زیادی‌ از این‌ فیلم‌ حذف‌ شد كه‌ من‌ در آنها بازی‌ داشتم‌.
● شما قراربود در فیلم‌ پارتی‌ سامان‌ مقدم‌ هم‌ بازی‌ كنید چه‌ شد كه‌ در آن‌ حضور نداشتید؟
خیلی‌ صحبت‌ جدی‌ نبود و من‌ یكی‌ از گزینه‌های‌ سامان‌ مقدم‌ در پارتی‌ بودم‌ اما علی‌ مصفا این‌ نقش‌ را بازی‌ كرد چون‌ در آن‌ سال‌ من‌ حدود بیست‌ و چهارسال‌ داشتم‌ و خیلی‌ سنم‌ مناسب‌ این‌ نبود كه‌ نقش‌ سردبیر یك‌ نشریه‌ را بازی‌ كنم‌ اما خوشحالم‌ كه‌ در كافه‌ستاره‌ با مقدم‌ كار كردم‌.
برای‌ فیلم‌ سیاوش‌ بود كه‌ قرار بود با مقدم‌ كار كنم‌ صحبت‌ هم‌ كردیم‌ اما من‌ برای‌ فیلم‌ بلوغ‌ كه‌ با آقای‌ جوزانی‌ كار كردم‌ موهایم‌ را با نمره‌ چهار تراشیدند و این‌ باعث‌ شد كه‌ نتوانم‌ در سیاوش‌ بازی‌ كنم‌، اما در پارتی‌ فقط‌ جزو یكی‌ از انتخاب‌ها بودم‌.
● برای‌ یك‌ سال‌ به‌ عنوان‌ چهره‌ تبلیغاتی‌ قرارداد بستید در این‌ مورد توضیح‌ دهید؟
یك‌ سری‌ مسائل‌ در كشور ما بد جا افتاده‌ است‌ اما جا دارد به‌ این‌ قضیه‌ بپردازیم‌ كه‌ تبلیغات‌ در دنیا چه‌ تاثیری‌ دارد بطور مثال‌ فیلم‌ جیمزباند وقتی‌ ساخته‌ می‌شود چهارصد شركت‌ معتبر دنیا اسپانسر این‌ فیلم‌ می‌شوند و قطعا این‌ فیلم‌ می‌تواند با پیش‌ تولید و پروداكشن‌ بهتر ساخته‌ شود. البته‌ به‌ اعتقاد من‌ نوع‌ تبلیغ‌ و روش‌ استفاده‌ از یك‌ بازیگر یا ورزشكار هم‌ قابل‌ اهمیت‌ است‌. همه‌ جای‌ دنیا از هنرمندان‌ و چهره‌های‌ معروف‌ برای‌ تبلیغات‌ استفاده‌ می‌كنند.
مریم‌ نراقی‌
منبع : روزنامه اعتماد