شنبه, ۲۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 18 May, 2024
مجله ویستا

ارشاد و امانتداری


ارشاد و امانتداری
همه افراد از نظر فکری در یک حد قرار ندارند، عده‌ای از نظر عقلی و فکری از بعضی‌ها قوی‌ترند. تست‌های هوشی که از کودکان گرفته می‌شود خود دلیل بارزی بر صحت این مدعی است و معلمان خود بهتر از همه به این واقعیت واقف هستند که در یک کلاس، همه دانش‌آموزان از نظر درک مطلب در یک سطح نمی‌باشند، عده‌ای زودتر و تعدادی دیرتر از بقیه شاگردان مطالب درسی را درک می‌کنند.
از این مقدمه به این واقعیت پی می‌بریم که اساسا عده‌ای از افراد احتیاج به مشاوره و راهنمایی دارند یعنی باید از فکر و عقل دیگران برخوردار گردند. باتوجه به این نکته که پذیرش و قبول راهنمایی در سنین پایین‌تر عمر، بهتر و کامل‌تر انجام می‌گیرد پس به خوبی درک می‌شود که کودکان و نوجوانان بیشتر از سایر افراد به راهنمایی احتیاج دارند. نکته‌ای که نباید معلمان ارجمند از آن غفلت نمایند این است که نباید این طور تصور کنیم که همه شاگردان کلاس، افراد متعادل و نرمالی هستند بلکه تحقیق و بررسی این واقعیت را آشکار می‌سازد که عده‌ای از شاگردان کلاس از نظر جسمی دچار اختلالات جسمی می‌باشند، همین طور گروهی از آنان شدیدا گرفتار اختلالات عاطفی هستند و برخی از آنان نیز امنیت خاطر ندارند.
باتوجه به مطالب ذکر شده، ضرورت و لزوم راهنمایی شاگردان در مدارس به خوبی آشکار می‌شود. در این میان، مهمترین و شایسته‌ترین فرد برای ارشاد و راهنمایی دانش‌آموز چه کسی می‌تواند باشد؟ در پاسخ باید اقرار و اعتراف کرد که هیچ‌کس همانند “معلم” نمی‌تواند از عهده این کار برآید زیرا هیچ‌کس همانند “معلم” در قلب شاگرد منزلت ندارد و هیچ‌‌کس مانند معلم نمی‌تواند قلب شاگرد را به آسانی تسخیر نماید. پدران و مادران با اینکه دلسوز و مهربان هستند ولی هرگز جایگاه معلم را دارا نمی‌باشند و هیچ‌کس قادر نیست همانند معلم، شاگرد را به خضوع و جذب وادار سازد. ضمنا معلمان ارجمند باید توجه داشته باشند که راهنمایی و ارشاد انسان، ارزشمندترین کاری است که انبیاء و پیامبران بزرگوار به خاطر همین کار از طرف پروردگار مبعوث شده‌اند و هیچ چیز مانند ارشاد و راهنمایی شاگرد، ارزش و بها ندارد، خداوند احیا و ساخته شدن یک فرد را همانند احیا کل جامعه، معرفی کرده است. هر معلمی ضمن اینکه به تدریس می‌پردازد نمی‌تواند از راهنمایی و ارشاد شاگردان برکنار باشد، شاگردان آرام‌آرام تحت تاثیر روحیات اخلاقی معلم قرار گرفته ناخودآگاه به سوی معلم جذب شده، یک نوع ارتباط معنوی بین “شاگرد” و “معلم” برقرار می‌گردد.
ضمنا ناگفته نماند که در ارتباطات شاگرد با معلم، برخی از اسرار خانوادگی شاگرد و مسائل داخلی خانوادگی مطرح می‌گردد، ظریف‌ترین نکته این است که این اسرار همانند اشیای گرانبها به طور امانت به معلم راهنما سپرده می‌شود و معلم این اسرار را مکتوم نگه داشته از افشای آن حتی برای نزدیک‌ترین افراد خود باید خودداری بورزد و در نظر داشته باشیم که آبرو و حیثیت افراد از هر گنج و گوهری ارزشش بیشتر است و با انتقال اسرار داخلی افراد، به آبرو و حیثیت آنان لطمه و صدمه وارد می‌گردد.

فاطمه نیک‌جو - منطقه ۱۷ تهران
منبع : روزنامه رسالت