جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آثار و فواید ذکر خدا


آثار و فواید ذکر خدا
«ذكر الهی» چون نسیم فرحبخش، حیات معنوی را به انسان هدیه می كند; قلب خسته و افسرده انسان با «یاد خدا» طراوت می یابد و در كشاكش مشكلات و انبوه گرفتاریها به یاد معشوق است كه اطمینان و آرامش را برای جانها به ارمغان می آورد.
انسانی كه در هر لحظه به یاد خداوند و فقر و احتیاج خویش به ذات اقدس الهی و عقاب و ثواب باشد، در درون خویش راهی برای رشد و نمو رذائل اخلاقی و ارتكاب معاصی نخواهد گذاشت و همواره در صدد رشد و تعالی خویش می باشد.
بنابراین «ذكر و یاد خدا» از مهم ترین عوامل رسیدن به قرب الهی است كه انسان را از جهان ماده به عالم معنا و معنویت می رساند. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِیرًا * وَسَبِّحُوهُ بُكْرَهًٔ وَأَصِیلًا» (احزاب / ۴۱ - ۴۲)
ای كسانی كه ایمان آورده اید، خدا را بسیار یاد كنید و او را در صبحگاه و شامگاه تسبیح كنید.
● مفهوم ذكر
«ذكر» در لغت به معنای «یاد كردن» است، خواه با زبان باشد یا با قلب یا هردو، خواه بعد از نسیان باشد یا در ادامه ذكر. و نیز «ذكر» به معنای «حفظ شیء» است و خلاف نسیان می باشد.
به بیان دیگر، «ذكر» عبارتست از اینكه آدمی نیروی ادراك خود را متوجه یاد شده كند، یا به اینكه نام او را ببرد و یا صفات او را به زبان جاری كند و مصداق مهمتر اینكه در قلب به یاد او باشد.
طبق این معنا ذكر معنای عامی دارد كه هر چیزی را شامل می شود، امّا آنچه خداوند در قرآن كریم به آن امر فرموده، «ذكر خداوند» و «یادآوری نعمتهای الهی» می باشد كه در سایه آن انسان غبار غفلت و دوری را از قلب خود بزداید و برجان و روح خسته خویش، با باران یاد الهی گلهای طاعت و بندگی را برویاند.
● مراتب ذكر
ذكر مقامی بسیار بلند دارد و دارای مراتب و درجاتی است; اولین مرتبه آن، «ذكر لفظی و زبانی» است و مراد از «ذكر لفظی» حرف لقلقه زبان نمی باشد چرا كه اگر توجه به معنای الفاظ نباشد هیچ ارزشی ندارد و شاهد این مدعا اینكه گاه انسان افرادی را می بیند كه در عین اینكه با زبان مشغول «ذكر خداوند» هستند، با عمل خویش مرتكب گناه و معصیتی می شوند! و حال آنكه ذكر حقیقی، انسان را از گناه باز می دارد.
مرتبه دوم; ذكر قلبی است یعنی توجه به خداوند از دل انسان بجوشد و به زبان جاری شود، هر چند حتماً لازم نیست به زبان جاری شود.
مرتبه سوم; یاد كردن خدا در تمامی احوال است و اینكه انسان حتی یك لحظه هم از یاد خدا غافل نباشد و در تمامی اوقات خدا را حاضر و ناظر بر اعمال خویش بداند.
با دقت در آیات و روایات بدست می آید كه اساس ذكر توجه درونی است و اینكه انسان با تمام قلب و جان خویش به ذات پاك خدا توجه كند، پیمان توجهی كه انسان را از گناه باز می دارد و به اطاعت فرمان او دعوت می كند به همین دلیل در احادیث متعددی از پیشوایان اسلام نقل شده كه منظور از ذكر خدا یادآوری عملی است.
بدیهی است كه انسان از همان ابتدا نمی تواند به مرحله والای ذكر و یاد كردن خدا در تمامی احوال نایل شود بلكه با تمرین و ممارست در گفتن «الفاظ» و دقت در معانی ذكرها، كم كم «پیوسته به یاد خدا بودن» برای او حاصل می شود و چنین نیست كه «ذكر لفظی» ارزش و اعتباری نداشته باشد، بلكه آن هم به نوبه خود مورد تأكید قرار گرفته است و منشأ آثار فراوانی می باشد.
● آثار ذكر
«یاد خداوند» آثار و بركات فراوانی دارد كه در آیات و روایات به آن اشاره شده است و ما در این جا به برخی از آن ها می پردازیم:
۱) مورد یاد خدا قرار گرفتن
«واذكرونی اذكركم واشكروا لی ولا تكفرون» مرا یاد كنید تا شما را یاد كنم و كفران نورزید.
ذكر خدا معنای وسیع و مصادیق فراوانی دارد. انسانی كه در تمامی لحظات زندگی به یاد ذات پاكی است كه سرچشمه تمام خوبیها و نیكها می باشد و به این وسیله روح و جان خود را پاك و روشن می سازد، خداوند نیز در تمامی مراحل زندگی و در اوج مشكلات و سختی ها او را تنها نمی گذارد.
۲) همنشینی با خدا
كسی كه همواره به یاد خدا باشد، خداوند همنشین و جلیس او خواهد بود چنانكه در حدیث قدسی به حضرت موسی(ع) فرمود: ای موسی; من همنشین كسی هستم كه مرا یاد كند، موسی سؤال كرد: روزی كه هیچ پناهی نیست جز پناه تو چه كسی در پناه تو خواهد بود. فرمود: آنها كه مرا یاد می كنند و من نیز آنان را یاری می كنم، و با هم دوستی می كنند در راه من، پس دوست دارم آنها را، اینان كسانی هستند كه وقتی بخواهم به اهل زمین بدی رسانم، آنها را یاد كرده و به خاطر آنان بدی را دفع می كنم.
۳) محبت خداوند
انسانی كه پیوسته به یاد خداست، حب الهی در قلبش جای می گیرد. چنانچه در زندگی روزه مره نیز چنین است كه اگر انسان در تمامی ساعات و در تمامی افكار خود شخص خاصی را در خاطر داشته باشد، كم كم محبت او در قلبش حاكم می شود.
در روایت نیز آمده است.
«من اكْثَر ذكر الله احبْه» هر كس زیاد خدا را یاد كند، محبت خداوند در قلبش حاكم می شود.
۴) فلاح و رستگاری
از نظر قرآن كریم ذكر خدا زمینه رستگاری انسان را فراهم می سازد: «واذكر والله كثیراً لعلكم تفلحون» خدا را بسیار یاد كنید، باشد كه رستگار شوید.
۵) افزایش بركت و حضور ملائكه
از روایات استفاده می شود خانه ای كه ذكر خدا در آن بسیار شود، بركتش بسیار می شود و ملائكه در آن خانه حاضر و شیطانها دور می گردند، و آن خانه برای اهل آسمانها آنچنان درخشنده است كه ستارگان برای اهل زمین، و خانه ای كه در آن قرآن خوانده نشود و ذكر خدا در آن نشود، بركتش كم است، ملائكه از آن خانه گریزان.
۶) آرامش
آرامش و اطمینان گمشده ی انسان امروزی است كه در آرزوی به دست آوردن آن می باشد قرآن كریم راه رسیدن به آرامش را به بشر معرفی می نماید:
«الا بذكر الله تطمئن القلوب» همانا با یاد خدا دلها آرام می گیرد. ۷. دوری از شیطان
آنان كه به یاد خدا هستند از وسوسه های شیطان متأثر نمی شوند و یاد خدا سلاحی است كه از آنها در برابر شیطان محافظت می نماید.
«ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذكروا فاذا هم مبصرون»
پرهیزگاران هنگامی كه گرفتار وسوسه های شیطان شوند، به یاد خدا و پاداش و كیفر او می افتند; و (در پرتو یاد او، راه حق را می بیند و) ناگهان بینا می شوند.
۸) غذای روح
حضرت علی(ع) می فرماید:«مداومت بر ذكر الهی غذای روح و كلید رستگاری است».
با توجه به اهمیّت «ذكر الهی» و نقش سازنده آن در پیشرفت معنوی انسانهای مؤمن، خداوند مؤمنان را از توجه به اموری كه انسان را از یاد خدا باز می دارد بر حذر می دارد:
«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ یَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُوْلَئِكَ هُمْ الْخَاسِرُونَ»
ای كسانی كه ایمان آورده اید، اموال و اولادتان شما را از یاد خدا باز ندارد و هركس چنین كند از زیانكاران است.
بدیهی است توجه به مال و زندگی دنیوی در صورتی نهی شده است كه انسان را از یادخدا باز دارد و به عبارت دیگر; هدف انسان در زندگی توجه به آنها باشد ولی در صورتی كه انسان مراقب نفس خویش باشد و از اینها به عنوان وسیله برای رسیدن به سعادت ابدی استفاده كند، نه تنها مذموم نیست بلكه سفارش هم شده است.
پس اموال و اولاد تا آنجا كه از آنها در راه خدا و برای نیل به حیات طیبه كمك گرفته شود، از مواهب الهی هستند و مطلوب می باشد اما اگر علاقه افراطی به آنها سدی در میان انسان و خدا ایجاد كند، بزرگترین بلا محسوب می شود. و خسرانی بزرگ است كه در آیه شریفه به همین معنا اشاره شده است.
تعبیر به «خاسرون» به خاطر این است كه حب دنیا چنان انسان را سرگرم می كند كه سرمایه های وجودی خویش را در راه لذت ناپایدار و اوهام و پندارها صرف می كند و با دست خالی از دنیا می رود در حالی كه با داشتن سرمایه های بزرگ برای زندگی جاودانه اش كاری نكرده است.
در حالات عالم بزرگ شیخ عبدالله شوشتری از معاصرین مرحوم علامه مجلسی نوشته اند: او فرزندی داشت كه بسیار مورد علاقه او بود، این فرزند سخت بیمار شد، پدرش مرحوم شیخ عبدالله، هنگامی كه برای ادای نماز جمعه به مسجد آمد پریشان بود، هنگامی كه طبق دستور اسلامی، سوره منافقین را در ركعت دوم تلاوت كرد و به این آیه رسید، چندین بار آیه را تكرار كرد! پس از فراغت از نماز، بعضی یاران علت این تكرار را سؤال كردند; فرمود:
هنگامی كه به این آیه رسیدم به یاد فرزندم افتادم، و با تكرار آن به مبارزه با نفس خود برخاستم، آنچنان مبارزه كردم كه فرض كردم فرزندم مرده، و جنازه اش در برابر من است و من از خدا غافل نیستم، آنگاه بود كه دیگر تكرار نكردم!.
● آثار دوری از یاد خداوند
همانگونه كه «ذكر الهی» منشأ آثار و بركات فراوانی است، دوری از یاد خداوند نیز پیامدهایی را به دنبال دارد كه به برخی از آن ها اشاره می شود:
۱) خود فراموشی
«وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ...»
مانند كسانی كه خدا را فراموش كردند نباشید كه خدا نیز آنان را به خودفراموشی دچار ساخت.
و در آیات دیگری نیز به این مسأله «خود فراموشی» اشاره شده است.
«نسیان» مصدر فعل «نسوا» است، به معنای زایل شدن صورت معلوم از صفحه خاطرات، البته بعد از آنكه در صفحه خاطر نقش بسته بود، این معنای اصلی «نسیان» است ولی در استعمال آن توسعه داده اند و در مطلق روگردانی از چیزیكه قبلاً مورد توجه بوده نیز استعمال می شود.
در حقیقت فراموشی خداوند، ترك شكر «ذكر الهی و ترك طاعت در بندگی را نیز به همراه دارد»، زیرا از یكسو فراموشی پروردگار سبب می شود كه انسان در لذات مادی و شهوات حیوانی فرو رود و هدف آفرینش خود را به فراموشی بسپارد و در نتیجه از ذخیره لازم برای فردای قیامت غافل بماند.
از سوی دیگر فراموشی خدا، همراه با فراموش كردن صفات پاك اوست كه هستی مطلق و علم بی پایان و غنای بی انتهای از اوست و هر چه غیر اوست وابسته و نیازمند به ذات پاكش می باشد و همین امر سبب می شود كه انسان خود را مستقل و غنی و بی نیاز شمرد و بر نفس خود اعتماد كند، با اینكه باید به پروردگارش اعتماد نموده و از او ترسان و به او امیدوار باشد.
و اینها همه عامل اصلی فسق و فجور و بلكه این خود فراموشی بدین مصداق و خروج از طاعت خداست ولذا می گوید «اولئك هم الفاسقون»
۲) همراهی شیطان
«وَمَنْ یَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمَانِ نُقَیِّضْ لَهُ شَیْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ»
و هر كس از یاد خدا رویگردان شود شیطانی برای او می گماریم تا همنشین او شود.
۳) سختی در زندگی
«وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهًٔ ضَنكًا وَنَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیَامَهِٔ أَعْمَی»
و هركس ازیاد من رویگردان شود، زندگی (سخت) و تنگ خواهد داشت و روز قیامت او را كور وارد محشر می كنم.
۴) غفلت
«وَاذْكُرْ رَبَّكَ فِی نَفْسِكَ تَضَرُّعًا وَخِیفَهًٔ وَدُونَ الْجَهْرِ مِنْ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَكُنْ مِنْ الْغَافِلِینَ»
پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، و صبحگاهان و شامگاهان یاد كن و از غافلین مباش.
مراد از «غفلت» در آیه شریفه بی توجّهی است كه در اثر دوری از ذكر الهی به انسان دست می دهد و مقصود از غفلت در بیشتر آیات غفلت غیر معذور و مذموم است.
در تعالیم پیشوایان دین و در روایات ائمه طاهرین(ع) نیز، از غفلت انسان نهی شده است از جمله:
قال الصادق(ع): «ان كان الشیطان عدواً فالغفلهٔ لماذا و ان كان الموت حقاً فالفرح لماذا»
اگر شیطان دشمن شماست پس غفلت از حقایق و واقعیات برای چرا و اگر مرگ حق است پس خوشحالی شما برای چیست!؟
نفیسه فقیهی مقدس
پانوشت ها:
. تفسیر المیزان، ج ۱۶، ص ۳۲۸.
. ر.ك، فریده مصطفوی، روش خودسازی، ص ۸۱.
. سوره بقره، آیه ۱۵۲.
. چهل حدیث حضرت امام(ره)، حدیث ۱۸، ص ۲۸۷.
. میزان الحكمهٔ، ص ۴۲۱. ج ۳.
. سوره جمعه، آیه ۱۰.
. سوره رعد، آیه ۲۸.
. اعراف / ۲۰۱.
. سوره منافقون، آیه ۹.
. ر.ك، تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۹۱.
. تفسیر نمونه، ج ۲۴، ص ۱۷۳.
. همان، ص ۱۷۵
. سوره حشر آیه / ۱۹.
. «الْیَوْمَ نَنسَاكُمْ كَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِكُمْ هَذَا وَمَأْوَاكُمْ النَّارُ وَمَا لَكُمْ مِنْ نَاصِرِینَ» جاثیه / ۳۴.
«نسوا الله فانساهم...». توبه / ۶۷.
. تفسیر المیزان، ج ۱۹، ص ۲۱۹.
. تفسیر نمونه، ج ۲۳، ص ۵۴۰.
. سوره زخرف، آیه / ۳۶.
. سوره طه آیه / ۱۲۴.
. سوره اعراف آیه / ۲۰۵.
. سفینهٔ البحار، ج ۲، ص ۳۲۳ به نقل عرفان اسلامی، ج ۲، ص ۱۱۶.
منبع : مرکز فرهنگ و معارف قرآن