یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

”با تو یاد هیچ کس نبود روا“


”با تو یاد هیچ کس نبود روا“
... خاطره دیرین...
انسان، قبل از هبوطش و قبل از فرود آمدن به زمین، در زیباترین و روح نوازترین باغ‌ها زندگی می‌کرد. قدم‌هایش را بر روی مخملی‌ترین چمن‌ها می‌گذاشت و مشامش از عطر گل‌های بهشتی و زیبا پر بود! به هر سو که می‌نگریست، چشمانش مناظر دل‌انگیز و روح نوازی را می‌دید و صدای دلنشین رودخانه‌های روان و آب‌های زلال، همراه با نغمه پرندگانی بهشتی دل او را نوازش می‌کرد. آدمی جزئی جدا نشدنی از خاک و باد و آب و آتش است که از نخستین روزهای آفرینش، گوئی پیوندی دیرینه با ذره ذره‌های گیاهان سبز و درختان و گل‌های زیبا داشته است. و ”باغ“ یادآور خاطره شیرین زندگی انسان در ”بهشت“ و در جوار ”خداوند بزرگ“ است. انسان همواره به‌دنبال رجعتی است به‌سوی آن روزگار آرام و خوب و دوست دارد یاد و خاطره ”روزگار وصال“ و ”زیستن در جوار الله“ را برای خود زنده نگه دارد. دوست دارد هر صبح، با آوای دلنشین بلبلان عاشق و جوش و خروش نهرهای پاک دیده بگشاید... دوست دارد نسیم خنکی که مملو از عطر گل‌های زیبا است، دست نوازش بر سرش بکشد و او با ناز، همچون کودکی آرمیده در آغوش مهربان مادر، بیدار شود. و برای ماندگار ساختن این ”خاطره دیرین“، با دست‌های عاشق خود، گل و سبزه و درخت می‌کارد و نهرهای زیبا را در جوارشان جاری میظکند و پرندگان را به این ضیافت بهشتی دعوت می‌کند تا لحظه‌هائی را در این محیط زیبا و آرام قدم بزند و یاد ایام با دوست بودن را در روح خسته و پرآشوب خود زنده کند و شادی و لذت و آرامش را دوباره در دل زنده سازد. تصویر باغ حتی در فضای خانه، جلوه‌گری می‌کند. و آدمی در خانه هم قدم‌هایش را روی زمین یک ”باغ خاموش و خیالی“ می‌گذارد. باغی پر از پرنده، گل، شاخه و درخت... باغی به نام ”قالی“، به‌نام ”فرش“ که با تمام ”خاموش“ بودنش، می‌توان عطر گل‌ها و گیاهانش راحس کرد و آوای پرندگان خیالی‌اش را شنید. ”باغ“ نه تنها جائی امن و آرام برای آسوده اندیشیدن و تفکر در هستی و خالق هستی و کائنات است، بلکه جائی است که آدمی می‌تواند با نوازش روح خسته خویش به کشف و شهودی تازه دست یابد. آدمی در باغ با محیط اطراف خود در صلح و صفاست و در دل خود که آسوده به روز مرگی‌هاست، آرامشی شگرف را احساس می‌کند. آرامشی که گوئی آیه مبارک ”جنات تجری من تحتها الانهار خالدین فیها...“ را در ذهن‌اش تداعی و تکرار می‌کند و او را به خوب زیستن و پاک بودن دعوت می‌کند.
فرستنده: هنگامه حفیظی حسینی
منبع : فصلنامه جهان گل