جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حزب ایران به روایت اسناد


حزب ایران به روایت اسناد
تاریخ معاصر ایران را باید یکی از پر حادثه ترین اعصار تاریخ ایران دانست. طی این دوره، انقلاب مشروطیت رخ داد؛ نوگرایی آغاز گردید؛ تمدن اسلامی – ایرانی با تمدن غرب رو در رو گردید و مهم تر از همه این ها، انقلاب اسلامی به وقوع پیوست. بدون شک تمامی این حوادث را باید همچون حلقه های زنجیری دانست که نه تنها با یکدیگر، بلکه با حوادث و جریان های اجتماعی و سیاسی و دینی تاریخ ایران در ارتباط هستند.
یکی از این حوادث، روند شکل گیری احزاب مختلف، گرایش های سیاسی و فکری متفاوت، بخصوص پس از شهریور ۱۳۲۰ می باشد. با اینکه سابقه پیدایش احزاب در ایران و زمینه های شکل گیری آن ها از جهتی به عصر مشروطه بر می گردد ولی دوره پس از شهریور ۱۳۲۰ و بخصوص فاصله سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ در زمینه پیدایش احزاب سیاسی در ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. در این دوره به علت بی تجربگی و کم سن و سال بودن شاه و آزادی نسبی، احزاب سیاسی، نقش بیشتری را در اداره امور کشور در قلمروهای دولت و ملت ایفا کردند.
یکی از این احزاب، حزب ایران بود که تا حدود زیادی ویژگی های یک حزب سیاسی را داشت. اعضای این حزب را گروهی از مهندسان، پزشکان و حقوق دانان تحصیل کرده غرب تشکیل می دادند. اندکی از تشکیل حزب ایران، سران آن توانستند خود و حزب را در سطح کشور، مطرح ساخته و در مورد جریان های کلان کشور اظهار نظر و موضع گیری نمایند. موضع گیری های این حزب، موثر و کارساز بود. نفوذ حزب ایران در مجلس و بخصوص هیأت دولت، به سران حزب امکان داد تا بهتر و زودتر بتوانند به برخی از اهداف خود جامه عمل بپوشانند. بیشتر فعالیت های حزب ایران در قالب ائتلاف در جبهه ملی صورت می گرفت و همچون دیگر سران جبهه ملی و احزاب وابسته به آن، سیاست های کلی حزب در جهت نیل به دموکراسی با قبول حکومت سلطنتی مشروطه بود. این گروه به این خط مشی پایبند بود تا جایی که حتی پس از اعلام لوایح انقلاب سفید شاه نیز از آن حمایت کردند.
جامعه ایران در صد سال اخیر تغییر و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مهمی را شاهد بوده است. از جمله این تحولات می‌توان به واگذاری بخشی از تصمیم‌گیری در حوزه قدرت سیاسی به مردم و به اصطلاح به برقراری حكومت مشروطه اشاره كرد. بر مبنای چنین تحولی و البته به تبع غرب و كشورهایی كه چنین تحولاتی را پشت سر نهاده بودند، در ایران نیز قالب مشروطیت و استلزامات آن احزابی نیز شكل گرفت كه در ارتباط با حزاب دیگر به علت وابستگی همه جانبه حاكمان ایران به قدرت‌های بزرگ از یك طرف و تسلط تام و تمام كشورهای استعماری و نفوذ آنان در اركان مختلف جامعه از طرف دیگر شكل‌گیری و تكامل احزاب در ایران سیر طبیعی خود را طی نكرد. مضاف بر این به علت پایین بودن سطح شناخت سیاسی مردم، اقبال چندانی به احزاب نمی‌شد.
حزب ایران در چنین اوضاعی شكل گرفت و بانیان آن معتقد بودند كه گرچه احزاب كنونی یا به غرب وابسته‌اند یا به شرق ولی حزب ایران حركتی مستقل در جهت آزادی و پیشرفت ایران است. در عمل ادعای عدم وابستگی این حزب به طور كامل محقق نگشت و حزب ایران در سال‌های اولیه تأسیس به شرق و شوروی و در سال‌های میانی به خصوص اواسط دهه چهارم به آمریكا گرایش پیدا كرد و این امر به وضوح در موضع‌گیری‌های این حزب مشهود بود.
اگر خواسته شود قضاوتی منصفانه در مورد عملكرد حزب صورت گیرد باید گفته شود كه این حزب فعالیت‌های چمشگیر برای ملی كردن صنعت نفت و ارتقاء سطح شناخت و فعالیت سیاسی مردم انجام داد. حمایت‌های این حزب از كابینه مصدق و عملكرد چند تن از اعضای حزب در كابینه وی و دیگر كابینه‌های قبل و بعد از آن تا حدود زیادی مثبت و سازنده بود. حزب ایران در طول تمام حیات سیاسی خود به تناوب با انتشار روزنامه، برگزاری كنگره، تشكیل جلسه‌های سخنرانی و میتینگ، پخش اعلامیه و ...سعی در برقراری حكومت مشروطه سلطنتی به معنی واقعی كلمه را داشت كه البته موفقیتی در این زمینه كسب نكرد. شایان ذكر است كه فعالیت‌های حزب ایران در چارچوب قانون اساسی صورت می‌گرفت و سران حزب دین را از سیاست جدا می‌دانستند. این یكی از سیاست‌های تغییرناپذیر حزب ایران بود كه تا پایان حیات سیاسی حزب بر آن تأكید گردید و ارتباط گاه به گاه حزب ایران و سران آن با روحانیون به منزله تاكتیك‌های سیاسی حزب بود كه هدف آن تحت فشار قرار دادن رژیم پهلوی بود.
در ارتباط با اعضاء حزب ایران هم گزارش‌هایی در برخی منابع و حتی اسناد مبنی بر وابستگی بعضی از آن‌ها به ساواك حتی در سطح اعضاء و سران درجه یك حزب موجود است. در اسناد ساواك مطلبی كه به طور مستقیم به این امر اشاره كند، یافت نگردید. بااین حال در تمامی جلسه‌های سران حزب ایران، عوامل نفوذی ساواك حضور داشته و سخنان و حركات آنان را گزارش نموده‌اند. این گزارش‌ها شكی باقی نمی‌گذارد كه مأمور ساواك یكی از سران حزب بوده است.
حزب ایران در زمینه كادرسازی جهت تصدی امور اجرایی بالنسبه موفق عمل كرد، ولی نتوانست به همه آمال حزب، جامعه عمل بپوشاند. عدم تصدی پست نخست‌وزیری از جانب حزب و سوءظن و فشار رژیم از سوی دیگر موجبات ناكامی حزب را در این زمینه فراهم ساخت.
یكی از ویژگی‌های اساسی این حزب انطباق با حوادث و جریان‌های سیاسی داخلی و خارجی و به قول خودشان واقع‌گرایی بود. آن‌ها خیلی زود با حكومت كودتا (زاهدی) و عوامل داخلی و حامی خارجی آن یعنی آمریكا كنار آمدند. این در حالی بود كه حزب ایران قبل از این حامی سرسخت مصدق بود، به هر صورت كودتاگران هیچ‌گاه سران حزب را به خاطر این جرم بزرگ نبخشودند و سرانجام حزبشان را غیر قانونی و منحل اعلام كردند. در طول حیات سیاسی حزب پس از كودتا تا پیروزی انقلاب اسلامی جز یك دوره سه ساله (۱۳۳۹هـ.ش تا ۱۳۴۲هـ.ش) كه دوره تجدید حیات جبهه ملی با نام جبهه ملی دوم بود، آنان حركت قابل توجهی از خود نشان ندادند و به علت خفقان سیاسی نه جلسه‌های علنی برگزار می‌كردند و نه حق انتشار روزنامه داشتند. جبهه ملی و احزاب تشكیل دهنده از جمله حزب ایران پس از سال ۱۳۴۲هـ.ش سعی كردند با همكاری روحانیت رژیم را تحت فشار قرار دهند و به قول خودشان از روحانیت سنگری بسازند. اما با پیشگامی علما و مراجع در رأس آنها امام خمینی و اقبال عمومی مردم مذهبی به آن، دیگر نیروهای سیاسی موجود در صحنه سیاسی، كاركرد خود را از دست داده بودند. از طرف دیگر برنامه اصلاحات اقتصادی ـ اجتماعی رژیم با عنوان انقلاب سفید، گروههای وابسته به جبهه ملی را خلع سلاح نموده و در موضع انفعالی قرار داد. اكنون آن‌ها مهمترین مأموریت خود را تلاش در جهت اصلاحات سیاسی و برقراری حكومت مشروطه سلطنتی واقعی بدون دخالت دین در سیاست می‌دانستند كه پیروزی انقلاب اسلامی خط پایان این برنامه‌ها و سیاست‌های ملی‌گرایانه بود.
کتاب حزب ایران به روایت اسناد ساواک منتشر شد:
حزب ایران به روایت اسناد ساواک
پژوهشگر: دكتر سیاوش یاری
منبع : مرکز اسناد انقلاب اسلامی