جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در سایه سار نهم ربیع


در سایه سار نهم ربیع
داستان دیگری است این شادی و غم درهم تنیده که در آن با غروب هر ستاره ای طلوع دیگری خود می نمایاند; صادق بعد صادق .
خواست حق این است که هر کدام از آن گزیده ترین های هستی تا دیرپای و دوردست دور... پیشوایان راه جویان به فسحت میدان آدمیت باشند; اما این مشیت و تقدیر را رقم می زند که به دستان دیوپرست ترین انسان نمایان جام شهادت سر کشند... تا با پروازی به ابدیت چراغ راه را سرداری دیگر از تبار حقیقت میراث دار شود که از قبیله ی نور و مهربانی است و با روحی از جنس دریایی آب ... و این حدیث تنیدگی اشک و لبخند ماست .
... و آخرین ساربان قافله را شولای دیگری است ; دلق او تن پوشی است از قماش انتظار.
آری با فرو خفتن یازدهمین خورشید کنار تربت مینویی پدر در اندوهستان سرمن رای نخستین واژگان قصه ی تلخ هجران و حرمان بر زبان قلم سرنوشت ما جاری می شود... و هنوز در نگاشته شدن است این داستان به فرجام نارسیده .
کودک پیر تاریخ هم چنان به امید خواندن فصل سبز واپسین ـ که بهار این باژگونه سال است ـ کتاب خود را به شتاب ورق می زند و در آخرین سطر صفحات آن این سجع و ترجیع را هجا می کند که : حکایت هم چنان باقی است ...!
او اما می داند تفسیر سبزترین واژه در آن برگ برنده است ; معنای ظهور در این پایانی یک حرف و یک صفحه نیست که یک کتاب است ; فرهنگ نامه ی یک زندگی است و خود فرهنگ است که در آن حق و عدالت مهر و روشنایی اقیانوس و آسمان شادی و شکوه چهچهه و ترنم ... و ۱ و ...۱۲ همه مترادف اند و جز واژه ی بلند دوست یک سر دشمنی است : ستم جنگ کفر آز کینه حرص نومیدی تن آسایی شکم بارگی آلوده دامانی برتری جویی ... که یک جا در اهرمن جمع است و بانگاهی نیک در نیمه ی دوم آن : ... من !
« نهم ربیع » همه ی این ها را فرایاد می خواهد :
غم بدرود یا یازدهمین آفتاب و امید جان گرفتن واژه های پاک ;
با فریاد بی صدای دورباد بر هرچه زشتی و پلشتی
و سلامی پای کوبان و دست افشان به آستان پدر پیر پرده نشین ... آن دوازدهمین سلام الله علیه علیهم اجمعین .
فرخنده و پاینده باد!
ربیع المولود ۱۴۳۰

سوسن جوادیه
منبع : روزنامه جمهوری اسلامی