جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رویای بازگشت به قدرت هژمونیک گذشته


رویای بازگشت به قدرت هژمونیک گذشته
شروع هزاره سوم برای روسیه به نوعی با تعیین هویت و بازگشت به گذشته ابرقدرتی، حداقل به طور نسبی قابل تعریف بوده است. این بار بیداری خرس قطبی نه با تاریخ اکتبر ۱۹۱۷ و مجسمه بزرگ " ولادیمیر ایلیچ لنین " بنیانگذار اتحاد جماهیر شوروی که با دست به افق های دور اشاره می کند، که در قالب ملی گرائی روسی، همسان امیدهای " پتر کبیر" مفهوم یافته است.
پس از فروپاشی شوروی در سال ۱۹۹۱ و پایان جنگ سرد ایدئولوژیک بین دو اردوگاه سرمایه داری و سوسیالیستی، بعد از یک دوره به کما رفتن در زمان " بوریس یلتسین " رئیس جمهور شیفته غرب و با ظهور " ولادیمیر پوتین " جانشین وی، چشم انداز یک روسیه قدرتمند بار دیگر زنده شده است. هر چند که بازگشت به دوران شوروی و ابرقدرتی مسکو در نظام نوین بین المللی تقریبا محال به نظر می رسد ولی تجربه چند سال اخیر نشان داده است که میراث دار یک نیاکان ثروتمند چنانچه اهل حساب و کتاب باشد، به راحتی می تواند از این میراث استفاده لازم را ببرد. کشوری با بیشترین پهنه سرزمینی، بزرگترین منابع اولیه، دومین زرادخانه تسلیحاتی متعارف و غیرمتعارف، موقعیت ژئوپلتیکی منحصر به فرد، منبع اصلی و شاهراه انرژی به بزرگترین قطب صنعتی جهان و دارا بودن جغرافیای طبیعی مناسب برای هرگونه مانوری در زمان بروز منازعه همان گونه که " ناپلئون" و " هیتلر " را در یخ و برف سیبری به زانو در آورد، صاحب ادعا خواهد بود. این تصویر، هر رهبر عاقل و سیاستمدار زیرکی را به سمت بزرگ بودن و بلندای سرزمینی وسوسه خواهد کرد، همان گونه که در این سال ها پوتین و حلقه اطرافیان وی را به این سمت سوق داده است. از طرف دیگر ساختار اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کاملا ناهمگون این کشور با اروپا و ایالات متحده، پروسه حل و ذوب شدن این دو موقعیت متفاوت را در درون هم منتفی کرده است. واقعیات کنونی نشان می دهد که در بهترین حالت مسکو و محور بروکسل – واشینگتن می توانند در چارچوب رقابت – همکاری به سوی یک همزیستی مبتنی بر کسب منافع ملی گام بردارند بدون اینکه هیچ کدام مصلحت تمکین به دیگری را بپذیرند
روز ۲۵ ژوئن " الکسی کودرین " معاون نخست وزیر روسیه در ششمین نشست سالانه اتحادیه صنعتگران و کارفرمایان این کشور گفته است که باید ضمن افزایش بازدهی مخارج بودجه ای نسبت به تامین هزینه های نظامی هیچ گونه امساکی به خرج نداد. وی می افزاید "روسیه تنها کشوری است که می تواند تساوی هسته ای را با آمریکا برقرار نماید و مانع از بروز هرگونه جنگ هسته ای شود و دیگران چون چین، فرانسه و بریتانیا قادر به این کار نیستند". این سخنان زمانی که با تهدیدات متناوب فرماندهان نظامی و شخصیت های سیاسی این کشور و همچنین تضاد آشکار آنان با غرب در خصوص مسائل مهم بین المللی از جمله استقلال کوزوو، مخالفت با استقرار سپر دفاع موشکی آمریکا در اروپا، گسترش ناتو به سمت شرق، تنش در روابط با گرجستان و اوکراین و موضوعات مطرح دیگر در یک ارتباط دیالکتیکی نگریسته شود گویای یک نبرد پنهان در عرصه بین المللی است. چالش های هفته های اخیر در مورد نقش نیروهای صلح‌بان روسی در منطقه آبخازیا و تنش با گرجستان که روسیه را در مقابل اتحادیه اروپائی و آمریکا قرار داده است نشاندهنده عزم رهبران مسکو برای تحمیل جایگاه خود به رقبای غربی می باشد. تا جائی که در هفته گذشته " دیمتری مدویدف " رئیس جمهور کنونی روسیه به همتای گرجی خود " میخائیل ساکاشویلی " هشدار داد که مسکو تهدید و تحریکات بر علیه صلح‌بانان خود که در آبخازیا مستقر می باشند را تحمل نخواهد کرد. موضوع آبخازیا و صلح‌بانان روسی از آنجا بار دیگر در صدر مجادلات فی مابین قرار گرفت که گرجستان آنان را به مداخله در امور داخلی خود متهم کرد و هفته پیش چهار صلح‌بان روسی را با یک کامیون حامل موشک توقیف کرد.
به هر حال چیدمان قطعات پازل کنونی در کنار هم به روشنی موید آن است که رهبران کرملین از سهم کنونی خود در معادلات بین المللی و چینش در قدرت هژمونی در مناطق ژئوپلتیکی به هیچ عنوان راضی نبوده اند. آنان به افق های دوردست تری می اندیشند هر چند که شاید این خواست بیش از ظرفیت واقعی آنان تلقی شده یا این که به صورت بالفعل قابل دستیابی نباشد ولی مطمئنا موقعیت کنونی آنان در سهام بین المللی بالاتر از سهم کنونی خواهد بود. روسیه امروز به غول چراغ جادو می ماند که بعد از مدت ها بیرون جهیده است، با این غول اگر به مدارا رفتار نشود می تواند بسیار خطرناک و غیرقابل پیش بینی باشد.
اردشیر زارعی قنواتی
منبع : پایگاه اطلاع‌رسانی فرهنگ توسعه