جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام (ره) فاصله ها را برمی داشت


امام (ره) فاصله ها را برمی داشت
خیلی وقتها، دین، زبان، فرهنگ و... مشترك نیست ولی حسی مشترك آنها را به هم پیوند می زند. این احساسی كه ما به امام(ره) داریم، حسی است زنده در تمام دنیا. این كه امام خمینی(ره) فرد دیگری است، نه احساس یك فرد نه احساس یك گروه، نه احساس یك ملت، كه احساسی است جهانی. امام به هر نقطه ای از جهان كه رفته، عده زیادی را مجذوب خود كرده است. خیلی ها بی آنكه از سیاست چیزی بدانند، شیفته او شده اند و خیلی ها هم با بهانه و بی بهانه، از او تعریف می كنند. شنیدن برخی از خاطرات خالی از لطف نیست.
● خدیجه ثقفی، همسر امام
امام(ره) به من اهمیت زیادی می دادند، حتی در اوج عصبانیت، هرگز اسائه ادب و بی احترامی نمی كردند. همیشه در اتاق، جای بهتر را به من تعارف می كردند. تا من نمی آمدم سرسفره، غذا خوردن را شروع نمی كردند. به بچه ها می گفتند: صبر كنید تا خانم بیایند.
امام(ره) هیچ گاه نمی خواستند دست پیش این و آن دراز كنند، همچنان كه پدرم نمی خواست. امام(ره) حتی در مسایل خصوصی زندگی من دخالت نمی كردند، می گفتند: من كاری به كار تو ندارم، به هر صورت كه میل داری لباس بخر و بپوش، اما آنچه از تو می خواهم این است كه واجبات را انجام دهی و محرمات را ترك كنی. هر طور دوست داشتم، زندگی می كردم اما مرتب به من و خانواده تذكر می دادند مراقب سیرت و اخلاق خود باشید، خودتان را نگیرید و تكبر نكنید. اصلاً یادم نمی آید كه این مسأله مطرح بوده باشد كه ما خانواده امامیم.
● زهرا اشراقی، نوه امام
در این هشت سالی كه حضرت امام(ره) در جماران سكونت داشتند، اصلاً از منزل بیرون نرفتند. روزی از ایشان پرسیدم: آقا، شما دلتان نمی خواهد از منزل بیرون بروید یا حوصله تان سر نمی رود، بالاخره در منزل كوچكی كه مدتی انسان بماند آن هم به مدت ۸ سال... فرمودند: نه، برای چه بیرون بروم؟ همه جا درخت هست، اینجا هم درخت دارد، همه جا آدم و افراد هستند، اینجا هم افراد می آیند و من با آنها ملاقات می كنم. همه جا آسمان دارد، اینجا هم دارد، همه جا دیوار دارد اینجا هم دیوار هست. كتاب هم بخواهیم، اینجا هست. هر چه از دنیا بخواهیم اینجا هست، بیشتر از این را می خواهیم چه كار؟!
● حجهٔ الاسلام سیداحمد روحانی
امام خمینی(ره) با وجود توجه و اهتمامی كه به زیارت و عبادت و دعا داشتند، از امور اجتماعی و تلاش در رفع گرفتاریهای مردم و خدمت به خلق غافل نبودند. چنان نبود كه فكر كنند اگر مفاتیح به دست گرفته و مشغول دعا و زیارت هستند، باید همه چیز را فراموش كرده و هیچ احساس مسؤولیتی نكنند. به یاد دارم سالی تابستان، به اتفاق امام(ره) و چند تن از روحانیون به مشهد مشرف شدیم و خانه ای دربست گرفتیم. برنامه ما چنین بود كه بعد از ظهرها بعد از یكی دو ساعت استراحت، دسته جمعی روانه حرم مطهر می شدیم و پس از نماز، زیارت و دعا به خانه برمی گشتیم، در ایوان می نشستیم و چای می خوردیم.
برنامه امام(ره) این بود كه با جمع به حرم می آمدند. دعا و زیارتشان را مختصر می كردند و تنها به منزل باز می گشتند. ایوان را آب و جارو می كردند، فرش پهن می كردند، سماور را روشن و چای را آماده می كردند و وقتی ما از حرم برمی گشتیم، برای همه چای می ریختند. یك روز من از ایشان سؤال كردم: «این چه كاری است؟ زیارت و دعا را برای این كار مختصر می كنید و با عجله به منزل برمی گردید؟» امام(ره) در جواب فرمودند: من ثواب این كا ر را كمتر از زیارت و دعا نمی دانم.
● آیهٔ ا... خزعلی
در مدت شاگردی از محضر ایشان، جز انضباط و اهمیت به درس چیزی ندیدم. در همان حال كه با بزرگان علمی، مبارزه علمی داشتند؛ برای ایجاد شجاعت در شاگردان تلاش می كردند. بارها می فرمودند:
حرف مرا كه می شنوید، تعبدی نپذیرید. فكر كنید، استدلال كنید و در مقام بحث فكرتان را آزاد نگه دارید؛ نگویید استاد گفته است، استاد گفته باشد! خودتان فكرتان را به كار بیندازید.
● آیهٔ ا... خوانساری
اگر بگویم كمتر كسی را سراغ دارم كه مانند ایشان اهل عبادت و تهجد باشد، شاید باور نكنید. یادم نمی رود سالی در قم برف زیادی آمده بود. امام(ره) در همان حال و وضعیت، نیمه شب می آمد مدرسه فیضیه و به هر زحمتی بود یخ حوض را می شكست، وضو می گرفت و می رفت زیر مدرسه و تا اذان صبح مشغول تهجد می شد. هنگام اذان می آمد مسجد بالاسر پشت سر حاج میرزا جواد ملكی می ایستاد به نماز و بعد هم می رفتند سراغ بحث و مباحثه.
● سرتیپ علی صیاد شیرازی
هنوز عملیات طریق القدس انجام نشده بود. در آن موقع، جبهه ها با كمبودها و تنگناهای زیادی روبرو بود؛ ولی مجبور بودیم به نوعی آنها را برطرف كنیم. حضرت امام(ره) پیگیر بودند كار متوقف نشده یا به تعویق نیفتد، ضمن آن كه ما را به عجله و شتاب نیز وانمی داشتند. از این رو، باید دائم ایشان را با گزارشهای خود در جریان پیشرفت كارها می گذاشتیم. در یكی از جلسه ها كه آیهٔا... خامنه ای به عنوان رئیس جمهور وقت شركت داشتند و آقای رفسنجانی نیز به عنوان فرمانده نیروی زمینی، من نیز در فرماندهی نیروی زمینی مشغول بودم. جلسه در اتاق كوچك امام(ره) تشكیل شده بود. نمی دانم نوبت گزارش كدام یك از ما بود كه امام(ره) ناگهان از اتاق خارج شدند. برخورد امام(ره) عجیب بود.
فرد گزارش دهنده نتوانست جمله خود را تمام كند، چرا كه مات و مبهوت مانده بود چه بگوید. اولین كسی كه لب به سخن گشود و حرف زد، آقای هاشمی رفسنجانی بود. او گفت: «آقا كسالتی ایجاد شده؟» حضرت امام(ره) با تندی برگشتند و با قاطعیت جواب دادند: «خیر وقت نماز است»
معصومه نافرمان
منبع : روزنامه قدس