یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


تصویری هم‌چون شیشه‌ای در آب


تصویری هم‌چون شیشه‌ای در آب
پدر عزیزم ، نمایشی عروسکی است که با استفاده از امکانات نوین فن آوری ، مانند رایانه ها در صحنه ای کوچک و فشرده اجرا می شود .
در این نمایش که متن آن نوشته محمد چرم شیر است ، زندگی در هم فشرده یک جوان روایت می شود که نمی تواند از فشارهای اجتماعی رهایی یابد. او در نامه هایی که به پدر خود می نویسد ، دنیای ماخولیایی خود را که ناشی از فشار روز افزون محیط پیرامونش است ، آشکار می کند .
بازیگردانان در این نمایش عروسکی ، بی هیچ پرده و حجابی ، وظیفه عروسک گردانی را انجام می دهند و حضورشان برصحنه ، مانند اربابان قدرت های اجتماعی زندگی عروسک را در اختیار خود می گیرند ، به گونه ای که تماشاگر متقاعد می شود که عروسک هیچ توانی برای رهایی و هیچ مجالی برای فرار از دست تصمیمات اربابان قدرت های اجتماعی ندارد . او در سرنوشتی محکوم و محتوم گرفتار شده است .
زندگی این عروسک در چهار دیواری خود خلاصه شده است اما این چهار دیواری نیز مامن آسایش او نسیت زیرا که اربابان قدرت های اجتماعی هرگاه اراده می کنند می توانند دیوار های او را سوراخ کنند و با دستگاه های نمایش فیلم خود ، او را تحت تاثیر رسانه های سمعی و بصری قرار دهند . به یاد بیاورید صحنه ای را که ابرقدرتان ، چگونه به واسطه دستگاه دریل ، دیوار را سوراخ کرده و علاوه بر سلب آرامش و آسایش ، صداو تصویری را به اوتحمیل می کنند که چیزی جزفشار مضاعف و سنگین و سنگین تر برای او ندارد .
نکته اینجاست که عروسک این داستان حتی از طریق رسانه های مکتوب نیز نمی تواند به حقیقت دست یابد ، او در روزنامه جوابی برای سوال ناشی از اخبار خود آن روزنامه نیز نمی یابد.
هنگامی که خبر خودکشی فردی در روزنامه درج می شود ، علت آن ذکر نشده است و عروسک داستان مجبور به حدس و گمان است .
خودکشی یعنی پایان تلخ و هراس انگیز برای جوانی که در قفسی کوچک گرفتار شده وراه رهایی از آن وجو د ندارد . همان پایانی که در طول تاریخ ، نویسند گان و متفکران بزرگی را به کام خود فرو برده است. (به یاد بیاورید صادق هدایت ، ارنست همینگوی و... را که چگونه با دستان خود به زندگی کوتاهشان پایان دادند )
اما دامنه فشارها تنها به این اندازه محدود نمی شود ، چراکه می بینیم ابرهای وحشت آوری لحظه به لحظه به خانه او نزدیک شده و به هم می پیوندند تا دست آخر از پنجره اتاق وارد شده و هر گونه ارتباط بیرونی را با این مکان قطع می‌کند تا آن جا که در پایان، این ابرها هم چون برف هایی سفید با سایه ای سیاه در فضایی گروتسک و وحشت آور آن چنان اطراف او ( عروسک ) را در بری می گیرد که او را در زیر انبوهی از خود(برف هایی وحشت زا ) مدفون می کند که او تنها تقلایی برای نجات دست خود و در نهایت تنها انگشتان دست خود است ( نمادی از نوشتن و نویسندگی ).
اما اربابان به این فشار و تجاوز نیز اکتفا نکرده و دامنه فشار های روز افزون بر این عروسک را تا آن جا می رسانند که در انتهای نمایش خانه او توسط اربابان قدرت های اجتماعی بر آسمان معلق می شود و به این ترتیب نشان داده می شود که او در چه موقعیت سستی گرفتار و جهان کوچکش در دست اربابان معلق است.
از این ها گذشته ، تعلیق و انفعال جزء اصلی این نمایش است . این تعلیق به حدی است که یارای هر حرکتی از عروسک نمایش در نتیجه آن سلب شده و حرکت های آن به حرکت های کوچک دست و پایش در موقعیت ثابت محدود شده است .
هر نوع ارتباط سالم اجتماعی مانند دوستی و اعتماد در دنیای این عروسک ، نفی شده است و او از آن بی بهره است . هنگامی که از دیدن یکی از آشنایانش برای پدر نامه می نویسد ، یاد توصیف پدر از او می افتد که این آشنا را سگ کثیف نامیده است و در دومین نامه متوجه می شویم که بر در خانه این فرد جمله "چخه سگ کثیف " نوشته شده است .
به این ترتیب مشخص می شود که امکان هر نوع رابطه اجتماعی سالم از این عروسک خلع شده است ، زیرا تلاش او برای برقراری این ارتباط به سرعت و شدت سرکوب شده و به نوعی برخورد شدید و رویارویی توام با تحقیر مایل شده است .
تحقیری که بر آشنایش روا داشته شده و او را به شدت دلخور کرده است و با این وجود می بینیم که این آشنا همچنان روی گشاده خود را دریغ نکرده است .
به نظر می رسد ، این فضا که در نمایش "پدر عزیزم " نمودار شده است ، باز خوانی تصویری است که هنرمندانه از نوعی تفسیر اجتماعی بر آمده و این همان عنصر خلاقیت مولفان اثر است .
خلاقیتی که نمایش را از اثری صرفا گویایی به پردازشی تصویری بدل کرده و با فضای ترسیم شده خود ، مخاطب را میخکوب و نفس او را در سینه حبس می کند چراکه "پدر عزیزم " در حکم یک بازنمایی تصویری است از جامعه ای در شرایط فشار شدید اجتماعی که راهی برای رهایی خود نمی یابد.
این نمایش ، فریادی است که خالقش فرجامی برای آن متصور نیست ، مانند فردی که در جزیره ای تک افتاده است و تنها می تواند با انداختن شیشه ای در آب اقیانوس موقعیت خود را به اطلاع دیگران رساند!
حسن معجونی در خوانش متن چرم شیر برای نمایش پدر عزیزم ، توانسته است به خوبی دنیایی سیاه را بازنمایی کند .
شیوه خاص اجرایی این هنرمند ، که با ابعاد کوچک محدود شده، نیز خود تاثیر نمایش را دو چندان کرده زیرا به این ترتیب ناتوانی عروسک و توانمندی عروسک گردانان در برابر آن به شدت نمود می یابد.
از سوی دیگر این فشردگی و کوچکی ، حقارت دنیایی را که این عروسک در آن گیر افتاده، بیشتر و بهتر به مخاطب القا می کند تا مخاطب زمانی نه چندان طولانی را در خلوت خود اندیشیده و پی به دنیایی ببرد که در چنگال اربابان اسیر است .
صبا رادمان
منبع : ایران تئاتر