جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

از پسرک نابغه تا مهره سوخته


از پسرک نابغه تا مهره سوخته
روز اول ماه مه ۱۹۹۷ نه تنها اولین پیروزی اپوزیسیون انگلستان پس از ۱۸ سال رقم خورد بلکه آن روز حزب کارگر توانست بزرگ‌ترین اکثریت پارلمانی این کشور را پس از سال ۱۹۳۵ به دست آورده و ۱۷۹ کرسی بیشتر از حزب محافظه‌کار داشته باشد.
حتی مارگارت تاچر هم هرگز چنین پیروزی‌ای کسب نکرده بود. آن روز تونی بلر جوان موفق شد رقبای محافظه‌کار خود را برای ۱۰ سال آینده در اقلیت نگه دارد و مایه عذابشان شود و افزون بر آن امروز تونی بلر به عنوان سرمشق و نمونه‌ای برای حزب رقیب مطرح است.
گرچه در ماه‌های اخیر محبوبیت بلر در نظرسنجی‌ها به‌شدت افت کرده و حزب کارگر در دل رای‌دهندگان وضعیتی اسفبار‌تر از زمان شکست فاجعه‌بارش در ۱۹۸۳ دارد اما آن فریاد پیروزی بلر در اول ماه می‌۱۰ سال پیش همچنان چون کابوسی در حافظه محافظه‌کاران باقی مانده است، کابوسی که البته برای حزب کارگر نقطه عطفی جادویی بود.
● بازیگر نابغهه
تونی بلر آن روز ۴۳ ساله یک روز پس از آن پیروزی خیره‌کننده و در حالی که در مقابل در ورودی خانه شماره ۱۰ داونینگ استریت ایستاده بود اعلام کرد: «ما به عنوان حزب کارگر نوین وارد انتخابات شدیم و به همین عنوان نیز به اداره کشور خواهیم پرداخت.» بی‌تردید منظور بلر از این سخنان این بود که دیگر از آن حزب کارگرکهنه شده و چپ‌گرایی و سوسیالیسم و همه آن چیزهایی که حزب کارگر را در دهه ۸۰ تبدیل به حزبی انتخاب‌ناپذیر کرده بود خبری نیست.
حزب کارگر دیگر آن حزبی نبود که بلر برای اولین بار در ۱۹۸۴ تحت ‌لوای آن به نمایندگی مجلس عوام رسیده بود بلکه از آن پس حزبی بود که از ۱۹۹۴ بلر را به عنوان رهبر خود داشت.
«اندرو راونسلی»، مقاله‌نویس سیاسی نشریه آبزرور در آن روزها نوشت که این در واقع ترفند بلر است که می‌خواهد چنان بر تعداد میانه‌روهای سیاسی بیفزاید که حزب محافظه‌کار چاره‌ای جز حاشیه‌نشینی در اردوگاه راست نداشته باشد. استعداد بازیگری بلر در حد یک نبوغ بود؛ مردی دقیق و جذاب که قادر بود به مخاطب چنین القا کند که با وی همطراز و هم‌عقیده است.
تحسین‌کنندگان بلر در حزب کارگر عقیده دارند که وی حتی قادر است روی آب هم راه برو‌د! هنگامی که چهار ماه پس از انتخاب بلر‌، همسر مطلقه ولیعهد یعنی «دایانا» بر اثر تصادف رانندگی در پاریس جان باخت‌، جناب نخست‌وزیر از او با نام «پرنسس قلب‌ها» یاد کرد و بدین‌ترتیب گویی حرف دل بسیاری از بریتانیایی‌هایی را زد که نمی‌توانستند از رفتار سرد و خشک ملکه در مراسم ترحیم عروس سابق اما محبوبش چشم‌پوشی کنند.
اما دولت بلر با وجود همه آن پیروزی‌ها‌، از همان آغاز کار دچار افتضاح و جنجال‌ها هم بود. بلر تازه در نوامبر ۱۹۹۷ متوجه شد که مسابقات اتومبیلرانی «فرمول ۱» بیشتر درآمدش را از راه تبلیغ برای دخانیات و الکل کسب می‌کند. یک هفته بعد از آن هم «برنی اکلستون» رئیس این مسابقات اعتراف کرد که ۵/۱ میلیون یورو به حزب کارگر بخشیده است.
در دسامبر ۱۹۹۸ هم بلر مجبور شد یکی از نزدیک‌ترین و در واقع معمار حزب کارگر نوین یعنی «پیتر مندلسون» را به دلیل کسب مال نامشروع از سمت خود برکنار کند. در سپتامبر ۲۰۰۰ هم اعتراض کامیون‌داران علیه مالیات بنزین می‌رفت تا وضعیتی اسفبار را برای حزب کارگر رقم بزند.
‌● هوشیاری زودهنگام
ناامیدی از این پسرک نابغه تنها چندی پس از انتخاب او در ماه می ۱۹۹۷ آغاز شد. سنت‌گرایان حزب کارگر احساس می‌کردند که از سوی نوگرایانی‌ که برای جای گرفتن در اردوگاه میانه‌روی تلاش می‌کنند،به آنها خیانت شده است.
رای‌دهندگان هم که از دروغگویی‌های آخرین دولت محافظه‌کار به تنگ آمده بودند با نگرانی فزاینده‌ای متوجه شدند که مشاوران رسانه‌ای بلر تنها در صورتی اقدام به نشر گفته‌ها و افکار نخست‌وزیر جدید می‌کنند که استفاده رسانه‌ای و تبلیغاتی داشته باشد و بتواند تیتر یک روزنامه‌ها شود. شهروندانی هم که خواهان اصلاحات جسورانه در ارائه ضعیف خدمات عمومی بودند با ناامیدی سرعت لاک‌پشتی این اصلاحات را مشاهده می‌کردند.
از قرار معلوم تونی بلر که پیش از نخست‌وزیری خود در هیچ کابینه‌ای حضور نداشت باید حرفه‌ای به نام اداره دولت و کشورداری را فرا می‌گرفت. امروزه اکثر ناظران سیاسی بر این عقیده‌اند که بلر تازه در سومین دوره نخست‌وزیری‌اش تصویر روشنی از آنچه برای بهینه‌کردن امور درمانی و آموزشی و امنیت عمومی در سر داشت ارائه داد.
● پیمان شوم با بوش
بلر تا مدت‌ها این توانایی را داشت تا با برخی جذابیت‌هایش بر ضعف‌های خود سرپوش گذارد. به هر صورت او اولین نخست‌وزیر حزب کارگر بود که سه بار (گرچه در دوبار آخر با اکثریتی ضعیف‌تر) به این سمت انتخاب شده بود. با وجود آنکه اکثر بریتانیایی‌ها او را به دلیل همکاری با آمریکا برای حمله به عراق سرزنش می‌کردند اما این نارضایتی در حدی نبود که موجبات شکست بلر را در انتخابات ماه مه ۲۰۰۵ فراهم آورد.
چند هفته‌ای پس از این انتخابات جناب نخست‌وزیر بار دیگر بادی در غبغب انداخت و به‌عنوان میزبان سران گروه هشت نطقی تبلیغاتی و رسانه‌پسند در مورد فقر در آفریقا و مدیریت مقتدرانه پس از حملات تروریستی هفت جولای ۲۰۰۵ ایراد کرد و به این ترتیب در این مناطق اروپایی نابغه‌ بار دیگر خودی نشان داد.
اما جنگ عراق در واقع بلر را به روز سیاه انداخت. نزدیکی وی به پرزیدنت بوش و موافقت‌های آشکارش با طرح‌های تجاوزکارانه آمریکا بالاخره موجبات دوری هر‌چه بیشتر مردم بریتانیا را -که غالبا به آمریکا بدبین هستند- با بلر فراهم کرد.
مردمی که شاهد موقعیت فاجعه‌بار در عراق بوده و روز‌به‌روز به بیهودگی این جنگ بیشتر پی می‌بردند بالاخره نظرشان به بلر کاملا تغییر کرد و امروز آن نخست‌وزیر دردانه و محبوب به یکی از منفورترین نخست وزیران تاریخ بریتانیا تبدیل شده است.
● ۱۰ سال طلایی
با این حال نباید چنین پنداشت که کارنامه بلر سراسر سیاه است. دولت بلر تغییرات مثبت زیادی برای بریتانیا به ارمغان آورد. رشد لاینقطع اقتصادی در این ده سال بی‌تردید رفاه عمومی در بریتانیا را افزایش داده و نرخ بیکاری و بدهی‌های دولت نسبت به سال ۱۹۹۷ کاهش پیدا کرده است.
بریتانیا در این ۱۰ سال گذشته به عنوان پنجمین قدرت اقتصادی جهان دست یافته و هزینه دولت برای هر دانش‌آموز دو برابر شده است. در عرض این ۱۰ سال، ۱۰ هزار معلم و آموزشیار به استخدام دولت درآمده و هزینه‌های دولت در امر درمان به سه برابر افزایش یافته است و بیماران برای درمان زیاد منتظر نمی‌مانند. ۱۰ هزار پزشک و پرستار جدید هم به کار گرفته شده‌اند.
نرخ جرم و جنایت هم کاهشی چشم‌گیر داشته است. علاوه بر آن بلر موفق شد قانون اساسی بریتانیا را نیز به روز کند و امروزه مجلس اعیان دیگر منحصر به اشراف‌زادگان نیست و این عده کرسی‌های اندکی از این مجلس را در اختیار دارند. اسکاتلند و ولز نیز در این سال‌ها صاحب پارلمان شده‌ و از آزادی عمل بیشتری برای اداره کشورهایشان برخوردار شده‌اند.
اما شاید بزرگ‌ترین دستاورد بلر برقراری صلح در ایرلند شمالی باشد. امروزه این کشور دولتی ائتلافی با شرکت هر دو گروه جمهوریخواه و وحدت‌طلب دارد و ایضا پارلمانی به همین صورت و این مساله‌ای بود که شاید تا دو سال پیش ناممکن نشان می‌داد.
● مهره سوخته
اما شاید این خود بلر بود که بزرگترین ضربه را به وجهه خود وارد آورد و آن هنگامی بود که وی در سال ۲۰۰۴ اعلام کرد که بنا ندارد برای چهارمین بار نخست وزیر بریتانیا شود.
در سپتامبر گذشته هم بلر اعلام کرد که پیش از برگزاری کنگره حزب کارگر در پاییز ۲۰۰۷ از مقام نخست وزیری کناره‌گیری می‌کند و درست از همان زمان بود که بلر به ناگاه در محافل سیاسی بریتانیا تبدیل به یک مهره سوخته شد. تا مدت‌ها بعد از آن نیز هر روز جنجال‌ها و گمانه‌زنی‌ها در مورد تاریخ دقیق کناره‌گیری وی درمی‌گرفت اما این تاریخ را شکست مفتضحانه حزب کارگر در انتخابات محلی ولز، انگلستان و اسکاتلند معین کرد.
بلر شاید برای جلوگیری از گسترش جنجال‌ها ضمن قبول مسوولیت این شکست، اعلام کرد که در ۲۵ ژوئن مقام خود را به نفع «گوردون براون» ترک می‌کند و به این ترتیب امروز را باید پایان عصر بلر و حزب کارگر تا به اینجای کار به‌شمار آورد.
ایمكه هنكل
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع:FOCUS
منبع : روزنامه هم‌میهن