جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پـیامبراکـرم صلی الله علیه و آله


پـیامبراکـرم صلی الله علیه و آله
نگار من كه به مكتب نرفت خط ننوشت
به غمزه مساله آموز صد مدرس شد
شبی سنگین همه هستی را پوشیده، ومكه را سكوتی خرد كننده در میان گرفته بود هیچ صدایی به گوش نمی رسید مگر صدای نفسهای شب، آمیخته با همهمه نماز و نیایش كه از آن (بیت عتیق) بر می خاست .
ماه روی پنهان كرده واز دیده ها غایب شده بود، بركرانه آسمان تیره تار تنها سوسوی كم فروغ ستاره ای به چشم می آمد كه هر دم كوههای سربه فلك كشیده مكه می توانست پرده ای به آن آویزد، كوههایی از سنگ برهنه كه به سان كوچه هایی سركش از ظلمتهای فشرده دست به دست هم سپرده ،گردن فرازی می كرد .
دنیا به خواب رفته بود غافل از آن مرد هاشمی كه اینك به غار پناه برده بود ودر آنجا غرق دریای تاملات خود در آن ظلمت فراگستر وسنگین پرتوی از نور حق می جست ودر خلوت آن غار همدمی با پرتوی هدایت و راحت وآسایش یقین را می پویید .
آن سوی دیگر، نه چندان دور از حراء شهر مكه خفته بود با خاطره روزگاران مجد و عظمت ئینی كه بت پرستی كور طومار آن رادر هم پیچییده بود و هر از گاهی لرزه اندیشه بیداری بر تن این شهر می افتاد والبته دیری نمی پایید كه در زیر بار سنگین كابوسی كه همه هستی اش رادر بر گرفته بود آرام می شد .
شهر برای آن مرد تنها كه در غار حرا با خود خلوت گزیده بود اهمیتی باور نداشت وتنها او را می دید كه خود را ازشلوغی مكه كنار می كشید .
شب در خود فررفته بود، پیش از آنكه سپیده دم بدمد وپرتو نخستین خویش را بر قله ها، دامنه ها و دره ها بتاباند،ظلمت فراگستر را به روشنی بدل سازد ،با نخستین فروغ سپیده كه دل سیاهی آن شب را شكافت وحی خطاب آسمانی «بخوان» بدو رسید .
اقرا اقرا باسم ربك الذی خلق خلق الانسان من علق اقرا وربك الاكرم الذی علم بالقلم
هیچ دلی راه به جایی نداشت هیچ كجا شور شكفتن نبود
ثانیه ها خسته وبی حوصله حادثه ای لایق گفتن نبود
باغ تهی بود زپروانه ها خانه ای آواز قناری نداشت
جنگل احساس زمین بی درخت چشمه ای جوشنده جاری نداشت
در دل تاریكی بی انتها گرگ شقاوت به كمین خفته بود
تا كه یكی مرد برفراشت قد تند فرود آمد از شیب كوه
از لبش آواز خدایی چكید خواند به آواز عجب با شكوه
آی منم مژده رسان خدا آمده ام كار مسیحا كنم
آمده ام از دل دیوار شب بنجره أی رو به خدا وا كنم
شعر ازتقی متقی
▪ ستاره ای بدرخشید
ستاره ای بدرخشید و ماه مجلس شد
دل رمیده ما را انیس و مونس شد
نگار من كه به مكتب نرفت و خط ننوشت
بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد
ببوی او دل بیمار عاشقان چو صبا
فدای عارض نسرین و چشم نرگس شد
بصدر مصطبه ام می نشاند اكنون دوست
گدای شهر نگه كن كه میر مجلس شد
طربسرای محبت كنون شود معمور
كه طاق ابروی یار منش مهندس شد
لب از ترشح می پاك كن برای خدا
كه خاطرم به هزاران گنه موسوس شد
كرشمه تو شرابی به عارفان پیمود
كه علم بی خبر افتاد و عقل بی حس شد
چو زر عزیز وجودست شعر من آری
قبول دولتیان كیمیای این مس شد
خیال آب خضر بست و جام یخسرو
بجرعه نوشی سلطان ابوالفوارس شد
زراه میكده یاران عنان بگردانید
چرا كه حافظ از این راه برفت و مفلس شد
● پیامبر در قرآن
خدای متعال در قرآن كریم پیامبر خود را با چهار صفت بسیار مهم به مردم معرفی می كند:
" لقد جائَكم رَسولٌ مِن انفسِكم عَزیزٌ عَلیهِ مَا عَنِتمْ حَرِیصٌ عَلیكم بالمُؤمِنِین رَوُفٌ رَحیم."( توبه/ ۱۲۸)
▪ مردمی است: چون از مردم است به همه دردها و مشكلات آنان آشنا است؛ " مِنْ اَنفُسِكم"
▪ دلسوز است: از هر گونه ناراحتی و رنج و زیان مردم سخت ناراحت می شود؛ "عَزیزعلیه مَا عَنتم"
▪ علاقه زیادی به مردم دارد: عشق بسیار به خیر و سعادت و پیشرفت و بزرگی و مجد و هدایت مردم دارد؛ "حَریصٌ عَلیكم"
▪ مهربان و رئوف است: نسبت به مؤمنین مهربانی و رأ فت خاصی دارد؛ " بِالمُؤمِنینَ رَؤفٌ رَحیم"
● پیامبراز زبان خودش
قالَ رَسُولُ الله صلی الله علیه و آله : ما خَلقَ الله خَلقاً اَفضلَ مِنّی، ولا اَكرَمَ عَلَیه مِنی؛ خداوند كسی را برتر از من وهمچنین عزیزتر از من خلق نكرده است. (۱)
طبق بیان قرآن و روایاتِ منقول از ائمه معصومین پیامبراكرم صلوات الله علیه دارای ویژگی های اخلاقی زیر است، اخلاق برجسته و عظیم، امین، عادل، شجاع، رحیم، حلیم، متواضع، متوكل، باحیا، صبور و شكیبا، زاهد و عابد، فاقد خشم و غضب شخصی.
قال رسول الله صلی الله علیه و آله : " بعثتُ لِلحِلمِ مَركَزا وَ لِلعِلمِ مَعْدنا وَ لِلصَّبر مَسكَناً"؛ برانگیخته شدم كه، مركز حلم و معدن علم و مسكن صبر باشم. (۲)
پیامبراکرم صلوات الله علیه هدف از بعثت خود را این گونه بیان می نماید:
" بعثت لا تمم مکارم الاخلاق"؛ من برای امل کردن فضایل اخلاقی مبعوث شده ام.(۳)
● پیامبر در بیان امیرالمؤمنین علیه السلام
امیرالمؤمنین، پـیامبراكـرم صلی الله علیه و آله را بـا اوصاف بسیار زیبایی به مردم معرفی می كند:
" طبِیبٌ دَوّارٌ بِطبّهِ، قَد اَحكَمَ مَرَاهِمَهُ وَ اَحْمَی مَوَاسِمَهُ یَضَعُ ذَلِكَ حَیْثُ الحَاجَهٔ اِلَیه، مِن قـلوبٍ عُمْی وَ اذانٍ صُمّ وَ اَلسِنهٍٔ بُكمٍ، مَتتبعٌ بِـدَ وَائِهِ مَـوَاضِعَ الغـفلَهِٔ وَ مَواطِنَ الحَیرَهٔ."(۴)
امیرالمؤمنین فرمود: پیامبر؛
▪ پزش سیّاراست: او برای درمان بیمارانش حركت می كند و خود به سراغ آنان می رود.
▪ متخصص و درد شناس است: دردهـا را بـه خـوبی تشخیص می دهد، حتی بیماری های روحی و روانی را می شناسد.
▪ نسخه های شفابخش دارد: نسخه های او تمام بیماری ها، حتی قـلب های كـور و گـوش های سنگین و زبان های لال را شفا می دهد و با داروی خود به دنبال بیماران غافل و سرگردان است.
منبع : سایت آیت الله العظمی شاهرودی