شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

نحوه مواجهه دو نسل جامعه ایران با اینترنت


نحوه مواجهه دو نسل جامعه ایران با اینترنت
در جوامع رو به پیشرفت، روند جهانی شدن ارتباطات چه تأثیری بر ذهنیت فرد و زندگی او دارد؟ توسعه تکنولوژی اطلاعاتی و گسترش امکانات ارتباطی چه نقشی در ادراک ما از محیط اطراف و روابطمان دارد، و تا چه حد در نگاه انسان به پیرامونش دگرگونی می‌آفریند؟ تأثیر این تحولات بر کدام بخش از جامعه بیشتر است، و نسل جدید از این لحاظ چه وضعیتی نسبت به نسل پیش از خود دارد؟
سؤالاتی از این دست، اولین واکنش ما نسبت به تحولی است که با گوشت و پوست لمسش می‌کنیم. همه از وضعیت جدیدی که به دلیل شیوع بهره‌گیری از اینترنت ایجاد شده مطلعیم، اما زبانی برای بیانش نداریم. گویی تکاپوی اندیشه ما پیرامون این سؤالات، بیش از آنکه یک گشت و گذار علمی باشد، یک دغدغه حیاتی است: واکنشی به وضعیت زندگی اخیری که در آن قرار داریم. تعداد کاربران اینترنت در ایران دست‌کم شش رقم صفر را به صف کرده، اما میزان مباحث نظری پیرامون این جامعه مجازی پرجمعیت نیز به همان صفر میل می‌کند
. ایران بدون شک در آستانه درهای ورودی جامعه اطلاعاتی جهانی است، و بالاخره با کمترین تأخیر به این وضعیت جدید تن خواهد داد. این را می‌توان از آمار رو به رشد استفاده از کامپیوتر و اینترنت فهمید. اندک آمارهای موجود و در دسترس نشان می‌دهند که بیش از هفت میلیون نفر در جامعه ایران می‌توانند از کامپیوتر استفاده کنند، که بخش عمده‌ای از اینها از بخشهای تحصیلکرده و جوان جامعه هستند. این میزان، با توجه به حجم بالای واردات در بازار کامپیوتر و رشد تصاعدی خط مونتاژ در داخل کشور، نمودار استفاده از کامپیوتر را به اندازه کافی بالا می‌برد.
میزان اتصال به اینترنت نیز مسئله را جدی‌تر می‌کند. در حال حاضر نزدیک به سه میلیون کاربر ایرانی از طریق اینترنت به فضای نامحدود عرضه و مصرف اطلاعات دسترسی دارند، که این رقم به شدت رو به افزایش است. تنها در شهر تهران بیش از ۱۵۰۰ کافی‌نت امکان دسترسی کاربران به اینترنت را فراهم می‌سازند و هزاران سایت ایرانی به کمک زبان فارسی، جزیره نه چندان کوچکی را در گوشه‌ای از این اقیانوس جهان‌گستر تشکیل داده‌اند.
این حجم مواجهه با اینترنت و تأثیرات عمیق و گسترده‌ای که این دنیای جدید بر حوزه‌های مختلف فرهنگی و اجتماعی وارد می‌کند، ما را بر آن می‌دارد که در صدد شناسایی دقیق‌تر و عینی‌تر این تأثیرات برآییم. اکثریت مطلق کاربران ایرانی اینترنت، جوان هستند. نیازهای آنها و جذابیت‌های فضای مجازی برای آنها، بسیار متفاوت با آنی است که به چشم کاربران متعلق به نسل قبل می‌آید. به همین خاطر به نظر می‌رسد که نوع مواجهه و بهره‌گیری از اینترنت، در بین دو نسل جوان و میانسال متفاوت باشد. این گزارش به بررسی این مسئله می‌پردازد. در این نوشته فرض بر این است که خواننده با مفاهیم پایه‌ای دنیای ارتباطات آشنایی دارد و به طور کلی از حال و هوای مجازی بیگانه نیست
تقریبا ده سال از عمر ارتباطات مجازی جهانی می‌گذرد. درست ده سال پیش، در ژوئن ۱۹۹۳ بود که کاخ سفید و کنگره آمریکا دارای آدرس Email شدند و شاید برای اولین بار سطح روابط اینترنتی از حوزه‌های تخصصی نظامی به حوزه عمومی کشیده شد. این نقطه را می‌توان روز تولد فضای سایبرنتیک دانست، و در اینصورت باید ده سالگی جامعه و روابط سایبر را تبریک گفت!
روابط اجتماعی مجازی، مفهوم و اصطلاح جدیدی است. آنقدر جدید که جامعه‌شناسانی که سن و سالی از آنها گذشته، به دشواری آن را جدی می‌گیرند و به رسمیت می‌شناسند. برخی از جامعه‌شناسان این روابط را بسیار ناچیز می‌بینند و حاشیه‌ای بر روابط اجتماعی در دنیای حقیقی می‌دانند. برخی دیگر نیز معتقدند جنس این روابط به گونه‌ای است که یک تعامل اجتماعی پایدار از آن حاصل نمی‌شود. اما هرچه می‌گذرد، اهمیت این روابط و نقش آنها در زندگی امروزین بیشتر برای ما آشکار می‌شود.
جامعه سایبر، جامعه‌ای است که تنها از طریق صفحه کامپیوتر قابل دسترسی است. این جامعه شامل مجموعه روابط و تجمعات مجازی می‌شود که به وسیله شبکه و بر روی آن ایجاد می‌شوند، بدون اینکه لزوما وابستگی یا ارتباطی با دنیای واقعی داشته باشند. بخش عمده گفتمان علمی در دنیا، و بخش قابل توجهی در ایران، اکنون به درون جوامع مجازی مهاجرت کرده است. شما در اینجا می‌توانید یک مقاله علمی یا گزارش اداری را پیش از پرینت بخوانید. یا اینکه به دنبال موضوعات مختلف مورد علاقه خود بگردید و درباره آنها سایت، مقاله، عکس و لینک‌های متعدد پیدا کنید. مهمتر و مؤثرتر از این، پیدا کردن دوستان اینترنتی و عضویت در گروههایی است که به وسیله Email مطالب خواندنی، عکس‌های جدید و آخرین خبرها را برای یکدیگر می‌فرستند. حجم عمده‌ای از تنازعات سیاسی روزمره جامعه ایران نیز اکنون به اینترنت اسباب‌کشی کرده و جناح‌های سیاسی به دلایل متعدد توجه عمده‌ای به فضای مجازی پیدا کرده‌اند، جایی که در آن محدودیت‌ها رنگ می‌بازند.
روابط سایبرنتیک از روزی که در دسترس جوانان ایرانی قرار گرفته، روز به روز حضور بیشتری در متن زندگی هرروزه آنها پیدا کرده است. آنها می‌توانند به سادگی دستشان را روی موس بگذارند و وارد دنیای مجازی شوند، صندوق پست الکترونیک خود را چک کنند یا بدون مزاحمت با دوستان خود به گفت‌و‌گو بپردازند و یا آخرین آهنگ‌های خواننده مورد علاقه خود را بشنوند.
در شهرهای بزرگ از جمله تهران، در اکثر کتابفروشی‌ها، فروشگاههای عمومی و حتی دکه‌های روزنامه‌فروشی کارت اینترنت به فروش می‌رسد، و به این باید اتصال اکثر ادارات دولتی، شرکت‌های خصوصی، دانشگاهها و بسیاری مراکز دیگر علمی، اقتصادی و اجتماعی را نیز افزود. جالب و شاید بسیار عجیب است که بدانیم با آنکه نسبت کاربران ایرانی به کل کاربران اینترنت کسری از یک درصد است، اما تقریبا همیشه پرجمعیت‌ترین اتاق‌های گپ در Yahoo Messenger متعلق به ایرانی‌هاست!
بدون شک گسترش اینترنت در بین نسل امروز از شتابی بی‌سابقه برخوردار بوده است. هیچ رسانه دیگری پیش از این نتوانسته بود اینگونه ظرف چند سال حوزه‌های مختلف تأثیر اجتماعی را متحول کند و هیچ ابزار یا تکنولوژی تازه‌ای بدین شکل نتوانسته بود جامعه را زیر نفوذ خود بیاورد. ارتباطات مجازی جدید، نسل نوی جامعه ایران را به بهترین نحو در یافتن پاسخ نیازهای خود و برداشتن گامهای بلند، بدون اینکه بشود از آن ممانعت کرد، یاری کرده است.
● جهانی جدید برای ما
با گذشت چند سال از عمر فضای سایبر ایرانی، ما امروز می‌توانیم از پدیده‌ای به نام «اینترنت ایرانی» صحبت کنیم. این به معنی تفاوت خاصی در ابزار ارتباطی نیست، بلکه به معنای تأثیرات خاصی است که جامعه جوان ایرانی از این پدیده پذیرفته است. این تأثیرات به این دلیل «خاص» است که شرایط و ضرورتهای جامعه ایران، وضعیتی خاص و منحصر به فرد دارند. اینترنت با مجموعه امکانات آن، می‌تواند نقش‌های مختلفی را برای کاربران بازی کند. می‌توان به این پدیده به عنوان یک وسیله ارتباطی نگریست و از آن برای برقراری ارتباط با افراد دیگر بهره گرفت. یا می‌توان آن را به مثابه دریایی از داده‌های متنوع دید که نیازهای اطلاعاتی انسان را برآورده می‌کنند. به علاوه، برخی اینترنت را یک رسانه جدید همچون تلویزیون و ماهواره می‌دانند که از لحاظ ظرفیت‌های ارتباطی چند قدمی از آنها جلوتر است. و عده‌ای هم، دقیق‌تر از بقیه، به «حالت تعاملی دوسویه» در ارتباطات جدید توجه می‌کنند و می‌پذیرند که مقایسه این مورد با موارد پیشین چندان صحیح یا لااقل مفید نیست. این چندگونگی کارکردی، باعث می‌شود که وضعیت مجازی بر ابعاد مختلف و متفاوت زندگی فرد تأثیر بگذارد. برای کاربران جوان ایرانی، بیشترین تأثیرپذیری از اینترنت در بعد اجتماعی است. یعنی اگرچه روابط و امکانات جدید، ابعاد مختلف علمی، فرهنگی و اقتصادی را نیز می‌تواند تحت تأثیر قرار دهد، اما ضرورت‌ها و نیازهای اجتماعی جوانان ایرانی اینقدر هست که تمام وقت اینترنت را به خود مشغول کند!
این کاربران جوان، خسته از جدال بی‌حاصل با شرایط نامساعد جامعه خود، به فضای مجازی پناه می‌آورند تا در این بستر جدید به جست‌وجوی آنچه در بیرون بدست نیاورده‌اند، بپردازند. حتی یک مشاهده سطحی محتوای وبلاگ‌ها هم نشان می‌دهد که حال و هوای این نوشته‌های شخصی تا چه حد از محدوده‌های رسمی جامعه فراتر می‌رود، و حتی ادبیات آنها تا چه حد با آنچه به نام جوانان در جامعه رواج دارد، متفاوت است. طبق تخمین‌ها متوسط سن وبلاگ‌نویسان در حدود بیست سال است، پس بعید است که بشود بهتر از وبلاگ‌ها نمونه‌ای برای فهم آنچه در ذهن و در بین جوانان ایرانی می‌گذرد، پیدا کرد. مطالعه محتوای وبلاگ‌ها این کارکرد جایگزین نسبت به ضرورت‌های نایاب دنیای واقعی را به خوبی نشان می‌دهد. با این حساب، جامعه مجازی به جبران‌کننده ناکامی‌های نسلی تبدیل می‌شود که از یک جامعه مدنی با تمام خصوصیات آن محروم است.
● مجازی به جای واقعی
یکی از جدی‌ترین کارکردهای اینترنت برای کاربران ایرانی‌اش، پوشاندن نقاط خلأ و پاسخ به نیازهایی است که جامعه بیرون از روبرو شدن با آنها ناتوان است. فضای مجازی، زمینه گفت‌و‌گو پیرامون مسائلی را فراهم کرده که جامعه بیرون هیچگاه ظرفیت طرح آنها را از خود نشان نداده است. کاربران جوان، نبود محدودیت‌های مرسوم و عدم دسترسی نیروهای سنتی جامعه به فضای مجازی را به عنوان فرصتی تلقی کرده‌اند تا با رهایی از محدودیت‌های غیرمنطقی و دست‌و‌پا‌گیر، امکان نوعی زیستن جدید را تجربه کنند.
فضای نامحدود مجازی برای ایرانیان صحنه بحث درباره مسائلی شده که در بیرون حتی قابل تصور هم نیست. این مسائل، از نیازهای غریزی گرفته تا آزادی‌های اجتماعی و سیاسی و عقاید نوی دینی و فلسفی، تاکنون بدون هیچ دلیلی موجهی به حاشیه رانده می‌شدند و یا ابراز نظر درباره آنها مجاز دانسته نمی‌شد. حتی مدرن‌ترین افراد نسل قبل نیز به ندرت حاضر می‌شدند از حصارهای ذهنی گذشته خود بیرون آیند و در مورد خطوط قرمز دیروز به بحث بپردازند. اما نسل جدید که فضای مجازی را از آن خود کرده و هنجارهای فرهنگی حاکم بر آن را با تعامل درونی خود شکل داده است، به ندرت مرزهای قبلی را به رسمیت می‌شناسد و معمولا آنها را در عمل چندان جدی نمی‌گیرد.
کاربران ایرانی به یاری روابط بی‌مرز مجازی توانسته‌اند فارغ از محدودیت‌های مکان و فضا، نوعی زندگی در دنیای بی‌مرز را تجربه کنند، هرچند که بعضا در این تجربه، ناشناس باقی بمانند. برقراری ارتباط در جامعه ایران در دهه‌های اخیر همواره در معرض محدودیت‌های جدی بوده است، اما اینترنت این مانع را برطرف کرده و به همگان امکان داده تا بتوانند پا را از مرزهای پیشین فراتر بگذارند و برای اولین بار در تاریخ جامعه‌شان، در یک اتمسفر نامحدود نفس بکشند. بسیاری از کاربران، نه تنها از موانع ظاهری ارتباطی عبور کرده‌اند، بلکه توانسته‌اند موانع ذهنی که بازتاب واقعیت‌های دیروز است و به ایشان به ارث رسیده را نیز کنار بگذارند.
مسئله، تنها یک بهره‌مندی صرف از امکان فرستادن نامه الکترونیکی یا چت نیست. روابط مجازی امکان نوعی زیستن جدید را فراهم کرده‌اند و یک تجربه بدیع را به ارمغان آورده‌اند که تمرین تحمل و تساهل و احترام به حقوق و حریم دیگران، بخش جدانشدنی آن است. در این زیست جدید، آنچه محوریت مستقیم دارد، گفتاری است که تولید می‌شود و معناهایی که در متن‌ها به اشتراک گذاشته می‌شوند. برای همین است که شیوه نگارش «پینگلیش» ایجاد شد و برای همین است که شیوع استفاده از زبان فارسی و استفاده از قالب Unicode باعث رشدی مضاعف در حضور ایرانیان در جهان اطلاعات شده است.
علاوه بر اینها، یک اتفاق دیگر هم افتاده، و آن اینکه نسل امروز اولین نفراتی هستند که توانسته‌اند از درون جامعه ایران با همه جای دنیا ارتباط داشته باشند و در این ارتباط، تنها یک مصرف‌کننده نیز باقی نمانند. کاربران جوان می‌توانند به همان اندازه که از اطلاعات تولید شده توسط دیگران بهره می‌گیرند، خود نیز بدون محدودیت به تولید محتوا بپردازند و هرچه برای گفتن دارند، بگویند. این باعث شده که برخلاف گذشته، حضور جوانان ایرانی در پروسه جهانی شدن حضوری منفعلانه نباشد، بلکه آنها به تدریج برای خود جایگاهی ویژه و حضوری فعال و مؤثر دست‌وپا کنند. این امر به سادگی قابل مشاهده است: حجم تولید محتوای فارسی در وبلاگ‌هایی که جوانان ایرانی می‌نویسند تاحدی است که در هر جست‌و‌جوی ساده به زبان فارسی، نسبت قابل توجهی از نتایج، متعلق به وبلاگ‌هاست.
دعوای تمایلات عمومی با گرایش‌های نخبه‌گرا در اینجا هم ادامه دارد. به همان اندازه که برخی معتقدند باید از اینترنت برای توسعه علمی و همگام ماندن با پیشرفت‌های دنیا بهره گرفت و لذا نماد استفاده مفید از اینترنت را موتورهای جست‌و‌جو می‌دانند، برخی دیگر نیز معتقدند اینجا دیگر جای این حرفها نیست و فضای مجازی را نباید با جدیت و خشکی دنیای بیرون آمیخته ساخت. این صف‌بندی در سالهای گذشته بسیار جدی‌تر از امروز بود.
غلبه میل به دوست‌یابی و اشکال پیش پا افتاده روابط شخصی بر اتاق‌های گفت‌و‌گو (چت روم) که بازتاب مستقیم محدودیت‌های بیرون بود، به جایی رسید که کاربران نخبه را از چت و شاید تاحدی از اینترنت فراری می‌داد. اما آغاز دوره وبلاگ‌ها موج جدیدی را در فضای مجازی به راه انداخت که هم به گسترش و هم به پویایی این محیط یاری رساند. ظهور وبلاگ‌ها، گسترش شگفت‌آور تعداد آنها و تعدد موضوعات مورد بحث در آنها، جریانی را
در دنیای مجازی ایرانی به راه انداخت که ثمره‌های بدیع و غیر قابل پیش‌بینی به دنبال آورد. وبلاگ‌ها توانستند حضور زبان فارسی در اینترنت را تضمین کنند و با محوریت زبان مشترک، بستر تعامل بین ایرانیان داخل و خارج کشور در فضای اینترنت را فراهم سازند. در حال حاضر، وبلاگ‌های فارسی‌زبان از نظر میزان حضور در فضای سایبر در رتبه چهارم قرار دارند.
● دو نگاه به روابط سایبرنتیک
برخلاف نگاه نسل نو که فضای مجازی را بخشی از «زیست- جهان» خود می‌داند و می‌بیند، افراد نسل قبل غالبا به اینترنت و فضای رسانه‌ای جدید به مثابه یک ابزار تکنولوژیک جدید می‌نگرند که انتظار دارند به لحاظ فرهنگی نیز صامت و بدون جهت باشد. پدران و مادران به خوبی به خاطر می‌آورند که در دوران جوانی خود با وسیله الکترونیکی (تلویزیون) آشنا شدند که برای اولین بار تصویر غیرواقعی ضبط شده را در معرض دید آنها قرار می‌داد. آنها همچنین سالها تردید خانواده‌های ایرانی در پذیرش یا عدم پذیرش این ابزار تکنولوژیک را به یاد می‌آورند، تا اینکه سرانجام پس از انقلاب تلویزیون به عنوان یک وسیله خانگی فراگیر شد. ویدئو و ماهواره نیز برای آنها سیر مشابهی را طی‌کردند، و اکنون اینترنت را نیز یک تکنولوژی نوین دیگر، مثلا مانند کامپیوتر و موبایل، تصور می‌کنند.
آنها البته در وصف این تکنولوژی و مزایا و برتری آن داد سخن می‌دهند، و کارشناسان و متصدیان امور نیز درباره لزوم استفاده از این وسیله برای پیشرفت جوانان کشور و عقب نماندن از دنیا داستان‌های جذابی برای گفتن دارند. اما در وقت عمل، به ندرت افرادی از نسل قبل پیدا می‌شوند که به لوازم ارتباط جوانان با این دنیای نامحدود پایبند بمانند و حاضر باشند بسترهای ذهنی و اجتماعی لازم را فراهم کنند.
این دو نگاه به جامعه و روابط مجازی، در روبرو شدن با اینترنت و مقررات حقوقی و ضوابط تکنولوژیک آن نیز به دو رویکرد متفاوت منتهی می‌شوند. از نگاه نسل امروز، ارتباط با دنیای اطلاعات و تنفس در دنیای مجازی یک حق بدیهی و بخشی از زندگی آنهاست و پذیرفته نیست که این حق نادیده گرفته شود یا محدود شود. اما نسل قبل با برداشت ابزاری و تکنولوژیک از اینترنت، با یک نگاه «آسیب‌شناسانه» به تأثیرات فرهنگی و اجتماعی آن می‌نگرد و به هرچه هست با عینک بدبینی و به قصد معالجه نگاه می‌کند. به همین خاطر است که برخی در حوزه IT برای خود جواز محدودسازی و «فیلترینگ» صادر می‌کنند.
اینکه می‌بینیم متصدیان این حوزه، در اولین گام این سؤال را مطرح می‌کنند که چه سوء استفاده هایی از اینترنت ممکن است و از تأثیرات ناگوار آن بر روابط اجتماعی و ارزشهای فرهنگی صحبت می‌کنند، دقیقا بر همان مبنای نظری مبتنی است که اینترنت و روابط مجازی بدست آمده از آن را یک غریبه و یک اتفاق غیر طبیعی در زندگی افراد جامعه محسوب می‌کنند. بر همین اساس است که آنها به خود حق می‌دهند که اینترنت را محدود کنند و بدون توجه به دیگران، این بخش از زندگی مدرن نسل جدید را با ارزشهای خود مطابقت دهند. نه اینکه نسل قبل و افرادی از آنان که متصدی امور هستند، نخواهند شرایط نوین مجازی را بفهمند. بلکه آنها در واقع نمی‌توانند هیچ تصور ویژه‌ای از این «زیست- جهان» جدید پیدا کنند. اما این عجیب نیست، چرا که کاربران متعلق به نسل قبل به ندرت می‌توانند ذهنیت و وضعیت زندگی خود را با لوازم زیستن در شبکه‌های از روابط بی‌مرز تطبیق دهند. برای آنها دشوار است که خود را در گرداب هراس برانگیز اطلاعات و ارتباطات رها کنند، شاید تا حدی به این خاطر که خود را شناگر ماهری نمی‌بینند. از این روست که ترجیح می‌دهند سبک جدید اندیشه و زندگی را از اساس بی‌معنا جلوه دهند و جوانان متعلق به آن را بی‌هویت بپندارند. ردپای احساس کهنه سرخوردگی نسبت به غرب باعث می‌شود که آنها هویت فراملی بدست آمده را ببینند، ولی آن را هویتی بیگانه بدانند و «غربزدگی» بنامند.
اما تجربه نشان داده است که روزگار به مراد محدودیت‌ها و محدودکنندگان نمی‌چرخد. نگاه‌های سلبی و تلقی‌های آسیب‌شناسانه، هرچقدر که در کوتاه‌مدت موفق شوند به اهداف خود دست یابند، در درازمدت از هرگونه کامیابی باز می‌مانند. محدودیت‌ها و موانع، از قضا به شکوفایی بیش از پیش خلاقیت جوانان و رشد مهارتهای آنان در عبور از فیلترها و شکستن مرزها منجر می‌شوند. از یکی دو ماه گذشته که دسترسی کاربران به بسیاری از وبلاگ‌ها و سایت‌های فکری، سیاسی و خبری قطع شده بود، دهها روش برای عبور از فیلترها پیدا شد که اطلاعات مربوط به آنها هنوز بین کاربران ایرانی اینترنت دست به دست می‌گردد.
● مهارت در برابر ایدئولوژی
بحث در این نیست که کدام ابعاد اینترنت باید محدود شود، بلکه سؤالی که برای کاربران امروز مطرح است اینست که چرا و چه کسی به خود این حق را می‌دهد که برای حدود و ضوابط دسترسی دیگران به اطلاعات تصمیم بگیرد، و یا ارتباط بین آنها را محدود سازد. مشروعیت این محدودیت‌ها، خصوصا وقتی بیش از هر وقت زیر سؤال می‌رود که عملا امکان تحقق ایده‌های محدودکننده وجود نداشته باشد. گستردگی آگاهی‌ها و مهارت‌های ارتباطی نسل جدید، اجازه اعمال محدودیت‌های بی‌حساب و کتاب را از منتقدان اینترنت سلب می‌کند.
مهارت از ایدئولوژی جلو می‌افتد، و بازتاب این رقابت در حوزه توانایی‌های فنی و دانش کامپیوتری، به برتری بی چون و چرای کسانی منتهی می‌شود که برای آزادی عرضه و تبادل اطلاعات تلاش می‌کنند. شاید کسانی با اعتقادات و ارزشهای خاص، بخواهند گرایش‌ها و تمایلات خود را بر نسل جدید تحمیل کنند و در این راستا از دسترسی ایشان به برخی سایت‌ها و امکانات خاص اینترنت ممانعت کنند. اما اینترنت تاکنون این قابلیت را از خود نشان داده که همچون یک شعاع نافذ نور از دیواره‌های متعدد عبور کند و صفت «بی‌محدودیت» را همیشه همراه خود نگه دارد. نسل جدید به سهولت توانسته‌اند با فیلترینگ برخاسته از ارزشهای پیشین مقابله کنند، و در این جهت مهارت علمی خود را همواره به رخ محدودکنندگان کشیده‌اند. تلاش عده‌ای برای سانسور کردن اینترنت نه‌تنها نوعی تلاش برای یک امر ناممکن است، بلکه گاهی نتیجه برعکس هم می‌دهد. در این حالت، محدودسازی چیزی بیش از یک شوخی نامناسب و سبب چند دقیقه معطلی و اتلاف وقت نیست.
تفاوت نگاه دو نسل به وضعیت مجازی جدید، بیش از آنکه معطوف به یک واقعیت عینی باشد، برخاسته از یک موقعیت ذهنی است. این ذهنیت‌ها، انعکاس مستقیم تجربه‌های زندگی نسلها هستند که بر شرایط اجتماعی شدن آنها و بسترهای شکل‌گیری شخصیت ایشان تأثیر می‌گذارند. به این معنا «نسل امروز» یعنی انسانی رشدیافته در شرایط زندگی امروز، و بخشی از این زندگی برای نسل جدید در حوزه روابط و تعاملات مجازی تعریف می‌شود.
فضای مجازی بخشی از تجربه زیسته نسل جدید است، همانطور که انقلاب و جنگ تجربه‌های حیاتی و مؤلفه‌های فضای ذهنی «نسل انقلاب» به شمار می‌روند. و به همان دلیل که نسل جدید نسبت به تجربه‌های زیسته نسل گذشته درک خاصی ندارد، نسل قبل نیز از شرایط حیاتی نسل جدید بیگانه است. این یعنی نسل امروز که «نسل اینترنت» است، نمی‌تواند نسبت به انقلاب و جنگ احساس و درک زنده‌ای داشته باشد، چون تجربه زنده‌ای از آنها ندارد. و به همین دلیل، نسل قبل هم نمی‌تواند درک خاص و زنده‌ای نسبت به فضای مجازی و تبعات اینترنت داشته باشد. این نکته‌ای است که نمی‌توان آن را به فراموشی سپرد.
نویسنده : علی پیرحسین‌لو
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات


همچنین مشاهده کنید