چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

زیست- نشانه‌شناسی و مفهوم تکامل


زیست- نشانه‌شناسی و مفهوم تکامل
● یاکوپ یوهان فن اوکسکول(۱۹۴۴-۱۸۶۴)
زیست شناس آلمانی که در حوزه‌های فیزیولوژی عضلانی و مطالعات جانورشناسی نیز صاحب نظر بود، با این حال مهم‌ترین دستاورد وی تعریف مفهوم «محیط» یا «جهان پیرامون» است که از سوی توماس سبئوک در نشانه‌شناسی به کار گرفته شد. در حقیقت آثار وی به ایجاد رشته زیست- نشانه‌شناسی انجامید. وی در رشته جانورشناسی تحصیل کرد(۱۸۸۹-۱۸۸۴) سپس به کار در انستیتو فیزیولوژی دانشگاه هایدلبرگ پرداخت. در سال ۱۹۰۷ موفق به دریافت دکترای افتخاری در زمینه فیزیولوژی عضلانی از دانشگاه هایدلبرگ شد. وی در آثار بعدی‌اش به چگونگی درک انتزاعی جانداران از محیط اطرافشان پرداخت.
خانواده اوکسکول پیش از جنگ جهانی اول جزء طبقه اشراف‌زادگان بودند اما در جریان جنگ دارایی‌های خود را از دست دادند، به‌طوری‌که اوکسکول، ناگزیر تدریس در دانشگاه هامبورگ را آغاز کرد و همانجا بود که انجمن مطالعات محیطی را بنا نهاد. وی به چگونگی درک پیرامون از سوی موجودات زنده توجه نشان داد. برای نمونه تفاوت نگاه یک حشره به چمن‌زار با دریافت انسان از آن چیست و همان چمن‌زار در تصویر سیاه و سفیدی که یک سگ از آن می‌بیند چگونه است. و یا اینکه مفهوم زمان برای هر یک از موجودات زنده که طول عمر مشخصی دارند چه تفاوتی دارد. اوکسکول این جهان‌های مکانی-زمانی انتزاعی را «محیط» نامید. این مفهوم در برابر «مجاورت» قرار می‌گیرد که واقعیت عینی است. هر موجود زنده‌ای «محیط» خودش را «مجاورت» عینی می‌داند و این نوعی تعصب ادراکی است.
مفهوم زیست- نشانه‌شناسی در تحلیل اوکسکول در بحث از رابطه حیوانات با محیط پیرامونشان مطرح می‌شود. «محیط» پیرامون هر حیوان به صورتی است که تشکیل شده از مجموعه‌های عظیمی از عناصر که «نشانه» یا «حامل دلالت» خوانده می‌شوند و تنها آن بخش‌هایی از محیط‌اند که برای وی دلالت‌گر به شمار می‌آیند. برای مثال، کنه که قدرت بینایی ندارد از محیط، بو و حرارت را به عنوان «نشانه» دریافت می‌کند. بر این اساس برای کنه، «محیط» به دو «نشانه» یا «حامل دلالت» محدود می‌شود که همان بو و درجه حرارت‌اند. اوکسکول یکی از پیشگامان حوزه زیست- نشانه‌شناسی تلقی می‌شود. با این حال و با وجود تاثیر وی بر فیلسوفانی چون مارتین هایدگر، موریس مرلوپونتی و ژیل دلوز، آرای وی تا حد زیادی ناشناخته باقی مانده‌اند.
زیست- نشانه‌شناسی را بررسی نشانه‌ها، ارتباط و اطلاع در ارگانیسم‌ها تعریف می‌کنند. یعنی آن نوع زیست‌شناسی که نظام‌های زنده را به صورت نظام‌های نشانه‌ای تفسیر می‌کند. این اصطلاح نخستین‌بار در سال ۱۹۶۲ از سوی فردریش. اس. راتشیلد به کار گرفته شد و از سوی یوری استپانوف(۱۹۷۱) در آثار نشانه‌شناسی روس نیز مطرح بود اما تا سال ۱۹۸۶ که توماس سبئوک به‌طور مشخص به آن پرداخت، در سطح بین‌المللی شناخته شده نبود.
زیست- نشانه‌شناسی به‌طور خاص شامل بررسی فرآیندهای نشانه‌ای در طبیعت می‌شود و جنبه‌های زیر را در بر می‌گیرد:
۱) پیدایش دلالت نشانه‌ای در طبیعت در ارتباط با پیدایش سلول‌های زنده
۲) تاریخ طبیعی نشانه‌ها
۳) دلالت نشانه‌ای در کارکردهای داخلی نظام‌های عصبی و
۴) نشانه‌‌شناسی شناخت و زبان. بر این اساس می‌توان این شاخه از نشانه‌شناسی را بخشی از نظریه عمومی تکامل دانست.
به اعتقاد هافمایر(۱۹۹۶) مهم‌ترین مشخصه تکامل اندام وار تولید ساختارهای ریخت‌شناختی متنوع نیست بلکه گسترش کلی «آزادی نشانه شناختی» است یعنی افزایش در غنا و عمق معنایی که می‌تواند انتقال یابد. از این رو نشانه واحد اصلی در مطالعه رفتار موجودات زنده است و نه مولکول.
پولاک(۱۹۹۴) دلیل ارتباط نشانه‌شناسی با زیست‌شناسی مولکولی را در این می‌داند که طبیعت مجموعه‌ای از نمادها را برای رمزگذاری اطلاع در ساخت‌ها و برای ادامه حیات موجودات زنده به کار گرفته است. نشانه‌شناسی به زیست‌شناس‌ها امکان نگاهی جدید به موضوع مطالعه‌شان داده که می‌تواند کثرت و یا غیاب معنا را در ارتباط با ارگانیسم‌ها توجیه کند. در زیست- نشانه‌شناسی اعتقاد بر این است که هرچه ارگانیسمی درک کند، برایش دارای معناست و از این رو ارگانیسم‌ها در حوزه نشانه‌ها (سپهر نشانه‌ای) قرار دارند، یعنی در جهان معنا و ارتباط که شامل صداها، بوها، حرکات، رنگ‌ها، لامسه و انواع امواج می‌شود. حوزه نشانه‌ها محدودیت‌هایی را بر ویژگی‌های «محیط» گونه‌های جاندار اعمال می‌کند چراکه هر گونه‌ای می‌بایست، بتواند مجموعه‌ای از نشانه‌های تصویری، آکوستیک، شیمیایی و علائم مربوط به بویایی و لامسه را دریافت و تفسیر کند. بیش از هر چیز دیگر، توانایی گسترش ابزارهای پیچیده‌تر برای ماندن در حوزه نشانه‌ای باعث می‌شود مفهوم تکامل اندام‌وار مطرح باشد.
یکی دیگر از فرضیات در این شاخه تبعیت کامل فرآیندهای زیستی و فیزیولوژیکی از کارکردهای نشانه شناختی مطرح برای آنهاست. تمایز اصلی در این حوزه میان نشانه‌شناسی افقی و عمودی است. نشانه‌شناسی افقی به آن فرآیندهای نشانه‌ای می‌پردازد که در بعد مکانی یا زیست‌محیطی مطرح‌اند. درحالی‌که نشانه‌شناسی عمودی به جنبه‌های زمانی یا نسب شناختی زیست- نشانه‌شناسی می‌پردازد. ویژگی‌های نسب‌شناختی به معنای چگونگی انتقال پیام میان نسل‌های مختلف از طریق فرآیندهای هم‌بسته بازتولید است.
افراطی‌ترین گونه زیست- نشانه‌شناسی، این شاخه را «نشانه‌شناسی عمومی» تعریف می‌کند و بررسی نشانه‌شناختی نظام‌های نشانه‌ای انسان را بخشی از آن دانسته، نشانه‌شناسی انسان می‌نامد.
در کل، زیست- نشانه‌شناسی تلاشی است برای به کارگیری مفاهیم نشانه‌شناسی(به تعبیر پیرس بررسی منطقی و علمی کنش نشانه‌ای پویا در انسان‌ها و در طبیعت) برای پاسخ دادن به مسائل مربوط به پیدایش زیستی معنا، هدفمندی و جهان روانی؛ که در چارچوب مکانیکی و فیزیکی به دشواری قابل حل هستند.
زیست- نشانه‌شناسی از طریق توصیف پیوستگی بدن و ذهن همچنین امکان درک این مسئله را می‌دهد که چگونه دسترسی انسان به توانایی‌های ذهن به‌طور طبیعی در نتیجه فرآیندهای اولیه دریافت دلالت از سوی حیوانات شکل گرفته است.
حوزه مطالعه اوکسکول رفتار ارگانیسم‌های زنده و تعامل آنها به عنوان سلول در بدن بود. از این رو وی را پایه‌گذار فیزیولوژی رفتاری و علم زیست- فرمانش‌شناسی می‌دانند. وی رابطه بین ارگانیسم و محیط‌های پیرامون را فرآیندی از تولید تشابه و تبادل نشانه با دنیای پیرامون می‌دانست؛ یعنی آن بخش از محیط‌های پیرامونی که یک ارگانیسم می‌تواند با حواس و توانش نشانه شناختی خود را درک و تفسیر کند.
اوکسکول در سال ۱۹۴۴ درگذشت.
تینا امراللهی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید