چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


ما و تمدن غرب


ما و تمدن غرب
● ریشه‌یابی عوامل انحطاط غرب [جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، کسمائی علی اکبر]
دانشمندان تاریخ بر این باورند که شناخت دقیق ویژگی‌های گذشته و امروز‌، موجب دستیابی به درسها و عبرتهایی می‌شوند که در شناخت مسیر آینده و جریانهای آن، هرچند به‌طور کلی مفید و مؤثر است. در گزارشها و پژوهشهای گروهی از محققان به مراحل انقراض تمدنها و عوامل انحطاط فرهنگها کم‌تر پرداخته شده و این ناشی از فراموشی و.......... بر اثر اهمال است. درسی که قرآن کریم همواره به آن اشاره دارد و بر این امر اصرار می‌ورزد و تکرار می‌کند که: «بگو در زمین بگردید و بنگرید سرنوشت کسانی را که از پیش بودند و بیشترشان مشرکان بودند، چگونه بود...»۱
«چرا در زمین نمی‌گردند تا بنگرند سرنوشت کسانی که پیش از آنان بودند چگونه بود»۲
اقتصاددانان و متفکران غرب که هنوز هم گرچه نشانه‌های بحران را دیده‌اند و احتمال فروریختن ستونها و از کاربازماندن چرخها را می‌دهند، ولی مخالف جدی بازگشت به شیوه‌های ساده و دیرینة زندگی هستند و به‌طور کلی با نظریه کوچک شدن دستگاهها و محدود کردن داد و ستدها موافقتی ندارند و همه امید خود را برای رفع بحرانهای کنونی و رفع دشواریهای پیش آمده در زندگی غرب، به تکنولوژی عالی یا فرامن بسته‌اند. فاجعة جهان صنعتی امروز این است که اختراعات سودمند و ابتکارات مؤثری که در زمینة رفع نیازهای واقعی و رفع دشواریهای دیرینه‌ای، به شکل مفیدی نوآوری کرده باشد یا نوسازی سهل و ساده‌ای را پدید آورده باشد، بسیار اندک است، یعنی اختراعاتی که منجر به تجدید و تجدد حقیقی و سودمند شود،‌در سایه تکنولوژی بسیار پیچیده و پیشرفته نوین، صورت نمی‌گیرد.
آنان که می‌پندارند تکنولوژی سیر صعودی دارد، دچار توهمی هستند ناشی از جهل نسبت به قوانین ثابت و تغییرناپذیری که بر تکنولوژی حکفرماست. «ژان گلانبل» معتقد است که وقتی تکنولوژی متوقف می‌شود، علم پیشرفت می‌کند زیرا تاریخ تکنولوژی هم مانند خود تاریخ حرکت هلزونی (دایره شکل) دارد. «پژوهش مربوط به علل انحطاط تمدن امروز غربی، باید در زمینه‌های اقتصادی بیشتر درنگ کرد زیرا اقتصاد ستون فقرات این تمدن است. البته چهره‌های دیگر نشاط انسانی و فعالیتهای بشری را مستند تاریخی رشد و نمو فرهنگی در هر جامعه به‌شمار می‌آید، در جستجوی عوامل انحطاط تمدن غرب، نمی‌توان نادیده گرفت. این موضوع را در زمینه‌های اخلاقی و خانواده پی خواهیم گرفت. «کارلوسیبولا» می‌گوید: هنگامی که اوضاع و احوال امپراتورها را در مراحل انحطاط آنها در نظر بگیریم، می‌بینیم نخستین نشانه‌های بیماری، نخست در بنیان اقتصادی آنها بروز کرده است. در غرب طبقاتی پدید آمده‌اند که نمی توانند درک کنند که مصالح ملی آنها فوق مصالح شخصی باشد. فردپرستی غربی که از مکتب «اصالت فرد» و نه اصالت جامعه – سرچشمه گرفته است، این درک و فهم را یکسره در بسیاری از غربیان گشته است که ممکن است مصالح با منافع عمومی و اجتماعی،‌برتر و بالاتر از مصالح منافع فردی و شخصی قرار گیرد. اگر آینده‌ای برای بشریت تمدن غرب باقی باشد، بعید نیست که بپرسند: مردم غرب که در تحول و تطور انسانیت سهم بسزایی داشتند،‌چگونه در سده بیستم ستایشگر نازیسم و فاشیسم و امپریالیسم و کمونیسم بوده‌اند
● گرفتاریها بزرگ امروز [جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، کسمائی،‌ علی اکبر]
در این عصر، انسان گرفتار مسائل نوین شده است که از تکنولوژی به اصطلاح «مدرن» یا از تکنولوژی خنثی پدید آمده است. و از همین‌رو، جهان صنعتی غرب چون بر این باوراست ک مشکلات زاییدة تکنولوژی را بازهم تکنولوژی باید رفع کند، دنیای کنونی به‌طور کلی گرفتار دور باطل ایجاد آفات جدید تکنولوژی برای رفع آفات گذشته و جاری آن است. بنابراین راه حلهایی که تمدن صنعتی امروز برای رفع مشکلات و مسائل خود پدید می‌آورد، به نوبة خود پیوست موجب پدید آمدن مشکلات و مسائل تازه‌ای می‌شود. دانشمندانی که امروزه در جهان صنعتی و در تمدن غربی زندگی می‌کنند و فعال هستند، هیچگاه در تاریخ بشریت جدید شمار و چنین در کار نبوده‌اند و آثارشان برای همگان این همه آشکار نبوده‌است. دانشمندان باختری امیدوارند که از انسان مادی، انسان برتر با «سوپرمن» بسازند. حتی برآنند که جوانی را جاودان کنند و زندگی را پیوسته با گل و سوسن بهاری و پر از شادی و خوشی بگذرانند، از سوی دیگر دانشمندان رشته‌های پزشکی مدعی‌اند که می‌توانند حد متوسط عمر انسان را بالاتر ببرند و اصولاً عمر آدمی را طولانی سازند. شاهکار دیگر، آدمک‌های مصنوعی به نام «روبوت» هستند که دانشمندان غرب برای رفع
مشکلات و دشواریهای خود به وجود آورده‌اند. دانشمندان غرب، مسأله تغذیه جمعیت روزافزون بشر و کمبود مواد غذایی را از راه گسترش کشاورزی حل نمی‌کنند و می‌گویند تا سال دو هزار میلادی، بشر با دانه‌های مصنوعی تغذیه خواهد شد.
دانشمندان غرب معتقدند که آموزش و پرورش کودکان و نوباوگان، دیگر معلق بر آنچه در مدرسه‌ها به آنان آموخته می‌شود، نخواهد بود بلکه توسط افزارهای «الکترونیک» در مغز آنان فرو خواهد رفت و افراد بدین گونه نابغه می‌شوند. مخارج نظامی در سراسر جهان کنونی، در هر دقیقه بالغ بر دو میلیون دلار آمریکایی است؛ در حالی که بیشتر از دو میلیارد نفر از جمعیت کرة زمین در بینوایی و فقر زندگی می‌کنند و پانصد میلیون نفر، غذای کافی ندارند و همیشه گرسنه‌اند که این یکی از فاجعه‌های بزرگ جهان غرب است. پولی که برای حفظ زراد خانه‌های تسلیحات «مدرن» خرج می‌شود، به هیچ روی نمی‌توان خرج هدفهای غیرجنگی و غیرنظامی شود.
خرج تنها یک زیر دریایی آمریکایی، برابر بودجة سالانة آموزش و پرورش دوازده کشور رو به توسعه است. با بهای یک زیردریایی اتمی، می‌توان هزاران مدرسه در جهان سوم ساخت. مواد اولیه و نیروی انسانی و پول مصرف شده در راه ساختن توپ و تانک و هواپیماهای جنگی می‌توانست صرف ساختن خانه برای بی‌خانمان‌ها، مدرسه،‌ بیمارستان، کارخانه و ... شود. مخارج نظامی جهان کنونی نشانه‌ای از عدم امنیت ملتهای امروز می‌باشد. جنگ هسته‌ای بازتاب یا مظهری از طرز تفکر تمدنی است که می‌خواهد همه چیز بنا به مصلحت آنکه زورمندتر است فراهم آید. تبهکاری و کشتار در جهان متمدن امروز، یک امر عادی شده است. داستانهایی که در غرب نوشته می‌شود و فیلم‌هایی که فراهم می‌آید، سرشار از آن است. کاربد، سوژة رسانه‌هاست ولی کار خوب اگر کسی بکند بازتابی ندارد.
● انحطاط اخلاق در غرب (خانواده در خطر فروپاشی) [جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، کسمائی علی اکبر]
زناشویی در جهان متمدن امروز، رفته رفته از میان می‌رود. برخی از روانشناسان غرب بر راه و رسم زناشویی، با دیدگاه نوین می‌نگرند و دربارة آینده آن، پیشگویی‌ها و پیش‌بینی‌های شگفت و غیرقابل باوری‌دارند. در روحیة تخصصی آنان، گرایشی به این اندیشه احساس می‌شود که ازدواج،‌ امری کهنه و ورافتاده است. این روان‌شناسان، درمانهایی برای بسیاری از بیماریهای روانی امروز تجویز می‌کنند که نه تنها بر این اندیشه استوار است بلکه این طرز تفکر را تأیید و بر آن تأکید می‌کند و در ابلاغ و اطلاق آن اسرار می‌ورزند. زناشویی در جهان غرب نه تنها در حال اضمحلال است، بلکه در کانونهای علمی و در بسیاری از کتابها و در سخنرانیها و اظهارنظرهای گروهی از دانشمندان و نویسندگان غربی، هم اکنون به‌طور جدی، سودمندی و حتی صفت مطلوب و مطبوع زناشویی، مورد انکار و انتقاد رسمی قرار گرفته است.
تا چهل یا پنجاه سال پیش، در غرب، هیچ کس شک نداشت که زناشویی یک امر طبیعی و ضروری است. امروزه میزان طلاق در کشورهای غربی، به‌ویژه در انگلستان بالاتر است. از هر هفت زن انگلیسی، یک زن بامردی زندگی می‌کند که با او به‌طور رسمی ازدواج نکرده است. از هر هشت کودک، یک کودک، فقط با پدر یا مادری که از همسرانشان جدا شده‌اند، زندگی می‌کند. در ایتالیا که طلاق به‌طور کلی ممنوع بود یعنی غیرشرعی و غیرقانونی بود در سال ۱۹۷۰ قانونی اعلام گردید. که با وجود آن بیشتر زوجهای ناسازگار، ترجیح می‌دهند که بدون طلاق جدا از هم زندگی کنند.
● تبعیض نژادی - زورمداری [جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، کسمائی علی اکبر]
مشکلات و مسائل خانواده‌های سیاهپوست آمریکایی که در «گتتو»ها زندگی می‌کنند، نمونه بزرگ شده و گسترده‌ای از جامعه آمریکایی است. زیرا خانواده در همة قشرهای جامعه آمریکایی امروز، مورد تهدید و تزلزل قرار گرفته است. هنگامی که تبهکاری به اصطلاح «یقه سفیدان» در هر کوچه و بازار عادی باشد، بدیهی است که در «گتتو»ها به علت فقر و بیکاری و بیماری گسترده، تبهکاری، شدیدتر به چشم می‌آید. فرق عمده در انگیزه‌ها و پیامدهاست. تبهکار «یقه سفید» آدمی مرفه و متشخص است که برای تفریح دست به تبهکاری می‌زند ولی تبهکاری سیاهپوست بی‌نوا در «گتتو»ها بر اثر فقر و درماندگی و در نتیجة راه نبردن به هیچ‌جا و هیچ کار است.
از روزی که غرب با کاربردهای تکنولوژی بر طبیعت چیره گشت، قدرت طبیعت را برای ویرانگری و کشتار به کار گرفته است. تا جایی که امروز از نظر یکی دفاع است و از نظر دیگری تمدید، از این رو جوامع دو قدرت بزرگ و دنباله‌روندگان آنها بیشترین کوشش خود را درباره آمادگی برای جنگ شوم به‌کار گرفته‌اند و جنگ بدین‌گونه در هان امروز، دیگر امری فرع بر صلح و یا حالتی گهگاه در مسیر صلح پیدا می‌شود و آن را بر هم می‌زند، شناخته نیست بلکه صلح، در حقیقت امری فرع بر جنگ و حالتی است که گهگاه در خلال استمرار جنگی و آن هم به‌عنوان و استراحت موقت در میان مراحل جنگ شناخته شده‌است و بدین‌گونه، صلح جهانی، توازن خطرناکی میان ترس و تهدید متبادل و به اصطلاح «موازنة وحشت» گردیده است. ۳
● نگاهی به آینده – تأثیر سیاست و فلسفة غربی در آینده‌بینی
قدرت‌های غرب، دستگاهها، سررشته‌داران و کارگزارانی دارند که وظیفه آنها تنها آینده‌نگری و آماده‌سازی ذهن جهانیان برای تصمیم‌هایی که می‌گیرند، است. یکی از بزرگترین آرزوها و قدیمی‌ترین بلندپروازیها که عصر کنونی برای آدمی به تحقق رسانیده است، گشودن اقتضای «زمان» و «مکان» به نحو بسیار گسترده از فضای محدودی است که برفراز سطح کرة زمین قرار دارد. انفصال زمانی یعنی کنده شدن از یک موضوع معین بر یک موقع معین از سطح کره زمین، خیلی دشوارتر از انفصال مکانی است. برای آینده بینی می‌توان مسیرها و جریانهایی را پیش‌بینی کرد و احتمالاتی را حساب نمود و تقریبها و تضمین‌هایی را بدست آورد. و اهمیت آن این است که می‌تواند راهنمای آینده در تصمیمات امروز باشد. دشواری بزرگی که در همة دانش‌ها برای کشف آینده نهفته است این است که به جای آن که آینده را پیامد امروز بداند. همواره دستخوش این خطر است که امروز را معلق بر آینده گرداند. در کوشش‌های علمی برای شناخت آینده، بسیاری از متغیرات و دگرگونی‌های جزئی و نوعی گذشته که وسیلة کشف آینده است، امکان تجدیدشان یعنی مرزشناسی آنها به اندازه معقولی از دقت که بتوان به آن نسبت علمی داد، متصور است. دانشمندا
نی در «باشگاه رم» گرد آمدند تا اوضاع و احوال جهان را در خلال واپسین سالهای سده بیستم مطالعه کنند. و آنچه به دست آوردند این بود که جهان به سوی فاجعه‌ها و سانحه‌هایی پیش می‌رود که بشریت در طول تاریخ با نظایر آن روبرو نبوده است و در افق آینده بشر نشانه‌هایی که موجب امیدواری باشد دیده نمی‌شود.
● در واپسین روزها [جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، کسمائی علی اکبر]
غرب، امروز اگر خوب می‌تواند بسازد، بهتر از آن می‌تواند ویران کند. همان نیرو که آدمک مصنوعی می‌سازد، انسان‌هایی بیگناه را هم می‌کشد. گویی این همه افزار ماشینی کشتار و ویرانی، سرشت او را نیز کشتار جویی و ویرانگری ساخته است. امروزه مردم یک آگاهی همگانی از آمارهای وحشتناک سلاح‌های اتمی بدست آورده‌اند و همه می‌دانند که در جهان کنونی و بیشتر در تصرف قدرتهای بزرگ جهانی، «انجین»هایی هسته‌ای، آماده برای کشتن همة جهانیان، توانایی آن را دارند که جهان را پنج بار، ده‌بار، پنجاه‌بار و شاید یکصدبار و یکصد و پنجاه‌بار زیرورو کنند! در ششم اوت ۱۹۴۵ هنگامی که نخستین بمب اتمی توسط آمریکا بر هیروشیما افتاد هوانورد بمبم افکن B.۲۹ آمریکایی که آن را حمل می‌کرد، قدرت تخریب یک شهر را داشت. امروز ناخدای یک زیردریایی اتمی قدرت تخریب یکصدو پنجاه شهر بزرگ را دارد.۴
کسانی که می‌خواهند از تصور وحشت‌انگیز مخاطرات این سلاح‌های هسته‌ای بکاهند، می‌گویند تیر و کمان، داس و شمشیر، تفنگ و شصت تیر، توپ و تانک هم وقتی پدید آمدند، سلاح‌های نهایی و قطعی شمرده شدند زیرا سلاح هسته‌ای را سلاح نهایی و قطعی برای زیرورو کردن جهان هستی نام نهاده‌اند. صاحبنظران خوش‌بین و به تعبیر خودشان «واقع‌بین» اعتقاد دارند که هیچ یک از دو رقیب قدرتمند در دشمنی نسبت به یکدیگر، تا آنجا پیش نخواهد رفت که سلاح هسته‌ای استفاده کنند و بمب اتمی بر سر هم بریزند. تنها یک رهبر دیوانه در کشوری که بمب اتمی دارد، کافی است که همان را به مصیبت جنگ هسته‌ای گرفتار سازد.
● انحراف ما و انحراف آنها [اسلام و نابسامانی‌های روشنفکران – قطب، محمد]
ما بر خلاف غرب دارای اصولی صحیح برای بدست آوردن قدرت و پیشرفت و انسانیت حقیقی هستیم و برای صعود و ارتقاء به درجه کمال راه صحیح داریم. عیب ما فقط این است که نمی‌خواهیم زندگی و تمدن خود را روی این اصول صحیح استوار کنیم و راز ناتوانی و انحراف ما نیز همین است اما غربیان دارای چنین اصول صحیحی نیستند، و عیب آنان هم ناشی از تمدن خودشان است، آنجا خود تمدن غلط است،‌خود راه کج است،‌ بنابراین بدیهی است که هر چه سریعتر حرکت نمایند به سقوط ورشکستگی نزدیک خواهند شد. و اما ما مسلمانان، انحراف از خطوط اسلام ما را فاسد کرده‌است.
تمدن کج پایه غربی، مایه انسان و خدای انسان فاصله انداخت. پس آن فکر باطلی که در جهان غرب، چنان مردم را فریفته خیال می‌کنند که این پیشرفت علمی و این تنظیم برنامه‌های تمدن، هر دو محصول فاصله گرفتن دین از زندگی است،‌یک غلط فاحشی است، که شرایط زمان و مکان در آنجا به وجود آورد، و نه تنها خود یک حقیقت بشریت نیست، بلکه بزرگترین جنایتی است که این تمدن کج بنیاد برای سرکوبی نسلهای انسانیت مرتکب شد. و هم اکنون نظام زندگی انسان عصر حاضر نیز به هم خورده است. نشاط روح در اتصال به خدا ضعیف شده و از کسب نور الهی ناتوان گردیده. قرآن می‌گوید: ۵
ما آسمانها و زمین را، و آنچه در میان آهاست را در حال بازی نیافریدیم و باز هم می‌گوید:۶ آیا خیال کردید که شما را عبث آفریدیم؟ بنابراین وقتی این فاصله در جهان غرب رخ داد مانند چهارپایان به جستجوی لذت و بهره‌برداری پرداختند.
● علل گرایش به مادیگری در جهان غرب(دیدگاه استاد شهید مطهری)۷
نارسایی مفاهیم دین کلیسا: کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیر انسانیش با تودة مردم، خصوصاً طبقه دانشمندان و آزادفکران، از علل گرایش جهان مسیحی، و به‌طور غیر مستقیم جهان غیرمسیحی، به مادیگری است.
نارسایی مفاهیم فلسفی: دومین علت نارسایی مفاهیم فلسفی غرب است. غرب در حکمت الهی بسیار عقب است و به فلسفة الهی مشرق و خصوصاً فلسفة الهی نرسیده است. و معیارهای فلسفی‌شان نارسا بوده‌است.
نارسایی برخی مفاهیم سیاسی و اجتماعی: آنگاه که مفاهیم خاص اجتماعی و سیاسی در غرب مطرح شد و عده‌‌ای طرفدار استبداد سیاسی شدند و برای مردم در مقابل حکمرانان حقی قائل نشدند به جز وظیفه و تکلیف آنان مدعی شدند که حکمرانان در مقابل مردم مسؤول نیستند و فقط در مقابل خدا مسؤول هستند. و مردم حق ندارند حکمران را بازخواست کنند و حکمران حقوقی بر مردم دارد.
افراد فکر می‌کردند که اگر خدا را قبول کنند استبداد را نیز باید بپذیرند، باید اختناق اجتماعی را نیز بپذیرند. و اگر بخواهند آزادی اجتماعی داشته باشند باید خدا را نکار کنند، پس آزادی اجتماعی را ترجیح دادند. از نظر اسلام، مفاهیم دینی همیشه مساوی آزادی بوده‌است درست برعکس غرب که مفاهیم دینی مساوی با اختناق اجتماعی بوده است. و چنین روشی جز گریزاندن افراد از دین و سوق دادن به سوی ماتریالیسم (مادیگری) و ضدیت با مذهب و خدا محصولی نخواهد داشد. سه علت دیگر گرایش به مادیگری هم درمیان ما وجود دارد و هم در میان مسیحیان و مربوط به روش تبلیغی و یا عملی که پیروان ادیان درگذشته و یا زمان حاضر داشته و دارند، می‌باشد.
اظهار نظر غیر متخصص:۸ در بعضی از مسایل همة مردم به خود حق می‌دهند که اظهار نظر کنند. در مسائل دینی نیز عیناً همین‌طور بوده و هنوز هم همین‌طور است و ادامه دارد. مسائل دینی خصوصاً خداشناسی، بحث صفات و اسماء و افعال و قضا و قدر الهی.
چه‌قدر مصیبت است برای اهل معرفت که افرادی که تا با مکتب الهیون و نه با مکتب مادیون آشنا هستند. از هرج و مرج و بی‌نظمی که در سیستم تبلیغات دینی وجود دارد استفاده کرده و در رد مادیون کتاب بنویسند. بدیهی است که چنین تبلیغاتی به سود مادیگری است. محیط اخلاقی و اجتماعی نامساعد: علت دیگر گرایش‌های مادی در غرب این است که جو روحی و اخلاقی انسان با اندیشه خداشناسی و خداپرستی نامساعد است و اگر انسان در عمل شهوتران و ماده پرست باشد تدریجاً افکار و اندیشه‌هایش هم به حکم اصل انطباق با محیط، خد را با محیط روحی و اخلاقی او سازگار می‌کنند. هر فکر و اندیشه‌ای برای این که رشد کند و باقی بماند زمینه روحی مساعدی می‌خواهد. جو اجتماعی نیز باید مساعد باشد ولی تأثیر آن بروی عقاید مستقیم نیست بلکه غیرمستقیم است. جو فاسد اجتماعی، جو روحی را فاسد می‌کند و جو فاسد روحی، زمینه رشد اندیشه‌های متعالی را ضعیف و زمینه رشد اندیشه‌های پست را تقویت می‌کند. مادیگری گاهی اعتقادی است و گاهی اخلاقی مادیت اخلاقی یکی از علل و موجبات مادیت اعتقادی است. به عبارت دیگر، شهوترانیها و افسارگسیختگیها و غرق شدن درمنجلاب شهوت‌پرستی در غرب یکی از موجبات گرایش‌های فکری مادی است.
سنگر قهرمانی و پرخاشگری۹: علل و عوامل ذکر شده در مورد گرایش‌های دسته‌جمعی به مادیگری، در عصر ما نقش ندارد و یا از عوامل مشترک همه عصرهاست و در عصر ما نقش بخصوصی ندارد. در عصر ما کم و بیش ماتریالیسم (مادیگرایی) نوعی کشش و جاذبه دارد. البته از نوع کشش و جاذبه‌ای که در دو قرن پیش از نظر روشنفکری و هم‌آهنگی با علوم داشت. جاذبه و کشش ماتریالیسم درعصر ما در ناحیة دیگر ناشی می‌شود: ناحیه خاصیت انقلابی و پرخاشگری و مبارزه طلبی‌ای که بدان معروف شده‌است. امروز در مغز جوانان فرو رفته است که باید خداپرست بود و ساکن و بی‌تفاوت و یا باید ماتریالیست بود و متحرک و پرخاشگر و دشمن استعمار و استبداد. جوان می‌بیند که قیام‌ها و مبارزه‌ها و نبردها را طرفداران ماتریالیسم اداره می‌کنند و الهیون غالباً در جناج بی‌تحرکها و بی‌تفاوتها قرار دارند. و همین کافیست که جوان در قضاوت خود مکتب الهی را محکوم و مکتب مادی را تأیید نماید. ممکن است گفته شود که علت این که مادیین سنگر را اشغال کردند این بود که الهیون تخلیه کردند. ولی این گفته صحیح نیست. در غرب از یک طرف مفاهیم نامعقولی دربارة خدا و جهان دیگر و عیسی مسیح عرضه شد و نوعی ارتباط مصنوعی میان ایمان به خدا و مشروع شدن استبدادها از یک طرف و میان بی‌خدایی و حق حاکمیت ملی و پیکار در راه کسب حقوق از طرف دیگر برقرار شد. اینها موجب شد که برخی مصلحان اجتماعی و داعیه‌داران، برای این که خود را در راه مبارزات اجتماعی یکسره از این قیود آزاد کنند از اساس منکر خدا به سوی ماتریالیسم رو آورند. علت گرایش آن افراد به مادیگری مفاسدی بود که در دستگاههای به اصطلاح مذهبی پدید آمده بود.
● علل گرایش به مادیگری (دیدگاه استاد محقق دکتر محمدصادقی)۱۰
آنچه که علت گرایش به مادیگری و مانع اعتقاد به خداست عبارتست از:
۱) شرایط سیاسی استبدادی که انسانها را به سوی الحاد و انکار خدا و مبارزة با ایمان به خدا سوق می‌دهد.
۲) در تشکیلات و تبلیغات تبشیری دامنه‌دار کلیسا و مسیحیان کوششی فراوان می‌شود تا انسانها در همان دوران کودکی، با اعتقاد به خدا اما شبیه انسان سه ضلعی(تثلیث) تربیت شوند، خدایی که بدست بندگان خود به دار آویخته شد تا قربانی گناهان آنان گردد، و همین نارسایی در مفهوم چنین خدایی باعث شد که گروهی با دین و خداپرستی فاصله بگیرند.
۳) شانه خالی کردن از تکلیف قوانین الهی زیر این قوانین جلوی بی‌بند و باری و آزادی هوی و هوس را می گیرد. این طبیعت زشت، فطرت و عقل انسان را بیمار کرده و پرده بر سر آنها می‌افکند، در نتیجه بر قضاوت عقل و فطرت خدا بطلان می‌کشد.
اینگونه علل و امور باعث گرایش به مادیگری و انکار خدا شده به حدی که انکار خدا را یک مطلب برهانی آشکار وانمود می‌نماید. منکران خدا د رمیان مسیحیان بیشتر از پیروان مذاهب دیگر است زیرا علم و دانش گرچه عقیدة به خدا را در اصل تصدیق می‌کند، ولی علم، مخالف با عقیدة به خدایی است که شبیه انسان عاجز باشد. دانشمندانی که از خدای دوست شدة کلیسا بدورند، قدرت علمی آن را دارند که در عقیدة به خدا همچون پیشروی در علم دوش به دوش علوم به پیش روند، بخصوص آن که از سیاستهای استبدادی مارکسیستی و الحاد که سرسختانه با عقیدة خداپرستی پیکار می‌کند، بدورند، و نیز تحت تأثیر هوس‌های نفسانی که آنها را از این عقیدة پاک عقل‌پسند و متعادل باز دارد، قرار نمی‌گیرند. این آزادگان هستند که بر ایشان فرصت و مجال دامنه‌دار علمی فراهم می‌شود تا علوم را در راه عقیدة به خدا استخدام نمایند.
پی نوشت ها
۱- سوره روم، آیه ۴۲.
۲- سوره مؤمن، آیه ۸۲
۳- همان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، کسمائی، علی اکبر
۴- هر زیردریایی آمریکایی شانزده موشک"Roseidon " است که هر یک از آنها دارای ده کلاهک اتمی است.
۵- سوره دخان، آیه ۳۸.
۶- سوره مؤمنون،‌آیه ۱۱۵.
۷- گرایش به مادیگری در جهان غرب، شهید مطهری.
۸- گرایش به مادیگری در جهان عغ
۹- گرایش به مادیگری در جهان غرب – شهید مطهری
۱۰- استاد محقق دکتر صادقی – محمد – کتاب متافیزیک و ماتریالیسم
گردآورنده: اصغر جودکی – مجتمع دانشگاهی امیرالمؤمنین‌(علیه‌السلام)
منبع : سایر منابع


همچنین مشاهده کنید