پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چه کسانی از معجزه اینترنت سود می‌برند؟


چه کسانی از معجزه اینترنت سود می‌برند؟
تمایل برآن است که اینترنت رسانه‌ای با آزادی مطلق فرض شود. بالاخره هر چه که نباشد برای افراد متعلق به طبقه مرفه دنیای ثروتمند امکان دریافت اولویت‌های خبری مورد نظر شان را فراهم آورده است. و آنها می‌توانند مردم سراسر جهان را از تفسیر خبری خود آگاه نمایند. رسانه ایده آلی که در مواردی می‌تواند شاخک‌های حساس را از تبلیغات سیاسی و پول فارغ نماید. آیا واقعاً همین طور است؟
رهبران آمریکایی حاکم بر انبوه رسانه‌ها و حامیان آنها در کنگره، با تکیه بر وجود تنوع در اینترنت، به دنبال اثبات آن هستند که قوانین و مقررات قدیمی حاکم بر وسایل ارتباط جمعی ، دیگر از ماهیت وجودی خود تهی گشته و به قوانینی بیهوده مبدل شده‌اند. آنها مدعی‌اند که چگونه یک تراست خبری، ولو این که حتی هدایت تنها روزنامه شهر، یا یکی از چهار کانال تلویزیون سراسری، مثل NBC,CBS, ABC, Fox یا حتی یکی از هشت ایستگاه رادیویی را تحت اختیار خود داشته باشد، می‌تواند با وجود اینترنت و انبوه انتخابی که این رسانه به کاربران خود می‌بخشد، انحصار در بازار اطلاعات به وجود آورد؟ جیمز گاتوسو (پژوهشگر بنیاد آمریکایی هریتیج) می‌گوید: « کاربران اینترنت به جای آن که مواجه با رسانه‌های انحصارگرا باشند، از قدرت انتخاب بی سابقه‌ای برخوردارند که گاه سرگیجه آور است. خطر واقعی برای کاربران از ناحیه محدودیت‌های از رده خارج شده و بیهوده‌ای است که نتیجه آن باعث محدودیت پیشرفت تکنولوژی‌های جدید و بازار اطلاعات شده و نهایتاً نتایجی ببار آورده که تنها گریبانگیر استفاده کنندگان از اینترنت شده است. »
بیان چنین مطالبی، موجب تغییر اولویت‌های رئیس اسبق کمیسیون ارتباطات فدرال (FCC)، آقای میشل پاول شده است. وی بر این اعتقاد است که: « بر خلاف مطالب فزاینده‌ای که در خصوص جراید بیان می‌شود، من بر این باورم که این مطالب فقط تکرار مکررات است. من به شما اطمینان می‌دهم که با وجود تمامی مطالبی که از اینترنت دریافت می‌کنیم، دیگر در دنیا هیچ خبری نباشد که در عرض بیست دقیقه از آن مطلع نشویم. کافی است که به سایت اخبار گوگل مراجعه کنیم و از میان ٤٠٠٠ منبع خبری معرفی شده، منبع دلخواه را انتخاب کنیم. تصور می‌کنم، چشم انداز این مساله به اندازه کافی شگفت آور باشد. »
مطمئناً، محتوای فزاینده جراید، عملکرد آنها را نیز تحول بخشیده است، اما نمی‌توان تنها به این وجه موضوع دلخوش داشت. چون بر اساس اعلام مرکزآینده دیجیتالی دانشگاه کالیفرنیای جنوبی، ٢١% از آمریکایی‌ها در طی سال ٢٠٠٥، فقط یکبار به اینترنت مراجعه کرده‌اند و ٣٣% خانه‌های آمریکا دارای اتصال اینترنتی هستند. و بالاخره از میان کسانی هم که به اینترنت دسترسی دارند، تنها نیمی از آنان برخوردار از یک پهنای باند با کیفیت‌اند که قابلیت دریافت صدا و تصویر اینترنتی دارد. فقط افرادی که حقوق بالایی دریافت کرده و آموزش دیده اند، مشمول استفاده از اینترنت هستند. همچنین کسانی که کاملاً به استفاده از اینترنت وارد هستند می‌توانند به صورت همزمان از آخرین اخبار، اطلاعات و یا خدمات اینترنتی استفاده کنند. با بررسی درصد مراجعه به اینترنت در می‌یابیم که افراد تحصیل کرده و کسانی که از درآمد خوبی برخوردارند، با سهولت بیشتری به اطلاعات و سرگرمی‌های اینترنتی دسترسی دارند. در حالی که افراد کمتر آموزش دیده و کمترمرفه، تنها به جستجو در سایت‌های تجاری و رسانه‌های صاحب نام و مشهور اکتفا می‌کنند.
● افسانه خطرناک
بنابر این آن طور که اربابان تراست‌های خبری موافق با مالکیت متمرکز بر ایستگاه‌های رادیویی و کانال‌های تلویزیونی وانمود می‌کنند، اینترنت آنقدرها هم فراگیر نبوده و هنوز عمومیت نیافته است. این نظریه که تکنولوژی‌های جدید اطلاعات، توانسته‌اند خطر تمرکز را از اینترنت زدوده باشند، بیشتر به افسانه شباهت داشته و در عصر دیجیتال با مخاطرات بیشتری هم مواجه شده است.
بنا بر «گزارش رسانه‌ها در سال ٢٠٠٦ » اینترنت مدتها تنها با تعداد نا محدود سایت‌های جدیدش شناخته می‌شد. سایت‌هائی که گستره نظرات سیاسی را می‌پوشاند. با این وجود پر طرفدارترین سایت‌ها، شریک قوی ترین گروه‌های رسانه‌ای هستند. بر اساس نظر سنجی Nielsen-Net، از ٢٠ سایتی که بیشترین تعداد مراجعه در سال ٢٠٠٥ را به خود اختصاص داده اند، هفده سایت به گروه‌های رسانه‌های سنتی که روزنامه‌ها، کانال‌های تلویزیونی و یا مجلات را تولید می‌کرده اند، تعلق داشته است.» در دسامبر٢٠٠٥، (بر اساس فقط تعداد مراجعه کننده) این نتایج بدست آمده است:
ـ سایت اخبار یاهو: ٦/٢٤ میلیون
ـ ام اس ان بی سی: ٩:/٢٢ میلیون
ـ سی ان ان: ٩/٢٠ میلیون
ـ ‌ای اُ ال: ٧/١٤ میلیون،‌ای بی اس (که عناوین تولید شده توسط کانال‌های پر بیننده تلویزیونی را مجدداً بر روی اینترنت پخش می‌کند): ٩/١٢ میلیون
ـ نیویورک تایمز: ٩/١٠ میلیون
ـ تریبون نیوز پیپر: ٥/١٠ میلیون
ـ یو اس‌ای تو دی: ٩/٩ میلیون.
غول‌های جدیدی مثل یاهو قطعاً به فهرست خود کانال‌های بزرگ تلویزیونی، کانال‌های کابلی و گروه‌های روزنامه‌ای را نیز افزوده‌اند. اما به هیچ وجه آن‌ها از محتوایی که خاص ایشان باشد استفاده نمی‌کنند. آقای جین کیمل مان، مدیر اتحادیه مصرف کنندگان اینترنت بحث را این چنین خلاصه می‌کند: « اینترنت یک منبع اطلاعات عالی است که شمار کمی از استفاده کنندگان به آن وابسته‌اند. اما هنگامی که از آن‌ها سئوال می‌شود از چه سایت‌هایی استفاده می‌کنید؟ آن‌ها پاسخ می‌دهند: « تلویزیون دات کام». و بعد از این گروه، بیشترین استفاده کنندگان اینترنت مطبوعات نوشتاری را انتخاب می‌کنند.» بنابراین آن‌ها به همان منابع اطلاعاتی وابسته‌اند ، هرچند با یک تکنولوژی و یک واسطه (مدیوم) جدید، در نتیجه آنها با تنوع نظرات روبرو نیستند.» مؤسسات بزرگ رسانه‌ای که طرح‌های پیشرفته را برای هدایت ترافیک اینترنت به سمت سایت‌های خود طراحی می‌کنند، کمتر به گزارشهای اصیل، به ویژه مسائل داخلی اهمیت می‌دهند.
در رابطه با تازه واردین به عرصه اینترنت همچون یاهو، AOL، و یا IBS، آن‌ها کم و بیش کلاً به اطلاعات تولید شده دیگر رسانه‌ها وابسته‌اند. در ایالات متحده نزدیک به سه چهارم محتوای ABC. Com و سه پنجم Fox.com و MSNBC.Com را متون کوتاهی که طعم و مزه دست پخت آژانس‌های خبری همچون آسوشیتد پرس و رویترز را از آن‌ها زدوده اند، تشکیل می‌دهد. مؤسسات بزرگ رسانه‌ای بدین ترتیب فضای عظیم اینترنت را به یک صندوق بزرگ پژواک (برگشت صدا ) تبدیل کرده‌اند که در آن متونی یک دست و همسان از سایتی به سایت دیگرمی رود. و در این میان ژورنالیسم اصیل، بدون ایفای کمترین نقشی، محلی از اعراب ندارد. مدیران بزرگترین سایت‌ها بدون پیروی از هر گونه الگوی اقتصادی مختص به اینترنت، تعداد اعضاء هیات تحریریه را کاهش داده و از شمار بازنویسان مطالب و یا حتی تعداد پژوهشگران محتوایی سایت‌ها در سال‌های ٢٠٠٣ و ٢٠٠٤ کاسته‌اند. نتیجه آن که قریب به ٦٠% اخبار آژانس‌های خبری در خلال این دو سال، با همان سیاق نگارشی که مخابره شده‌اند با کمترین ویرایش، عیناً به همان صورت بر روی سایت‌ها قرار گرفته است. سایتها به لحاظ کمبود فوق العاده زیاد روزنامه نگارانی که توانایی بررسی و ویرایش اخبار را داشته باشند و بتوانند از درونمایه گزارشهای قبلاً تولید شده، بهره گرفته و خود نیز چیزی بدان‌ها بیافزایند، اخبار را با همان سبک دریافت شده، عیناً منتقل می‌کنند. از این جهت اخبار، اعتبار لازمه را از دست داده‌اند. البته پر واضح است که اینترنت در انحصار دروغپردازان و ژورنالیسم جهت دار نیست. به عنوان مثال، تنها نقل شمه‌ای از اشتباهات و چرند بافی‌های رسوایی آور افرادی همچون جیسون بلر و جودیت میلر (روزنامه نگاران نیویورک تایمز)، و یا استفان گلاس ستون نویس New Republic، جک کلی روزنامه نویس USA Today، برای اثبات این مطلب که مشهورترین روزنامه‌ها نیزاز نقض فاحش اخلاق حرفه‌ای روزنامه نگاری مصون نیستند، کفایت می‌کند.
فروشگاه‌های زنجیره‌ای وال مارت و مؤسسه روابط عمومی آن‌ها به نام Edelman، در کجا می‌توانند رسانه‌هایی بیابند که تقریباً کلمه به کلمه، بیانیه‌های تبلیغاتی آنان را مبنی بر این که وال مارت در نجات قربانیان توفان کاترینا نقش داشته، منتشر کنند؟ فقط بر روی شبکه. این امر بدانجا رسیده که دان گیلمور نیز در کتاب خود، زیر عنوان We, The Media اذعان می‌نماید که: «اینترنت برای متقلب‌ها، لوده‌های بزرگ و کوچک و کسانی که در صدد دستکاری افکار عمومی هستند؛ رسانه‌ای در حکم مائده آسمانی است». این نویسنده از شبهه افکنی‌هایی که «خالی بندهای الکترونیکی» رواج می‌بخشند، بیم داشته و اظهار می‌دارد که عمل آن‌ها موجب می‌شود تا کاربران اینترنت به سوی اخبار سایت‌هایی که اسامی دهان پرکن و معروف را در ید قدرت خود دارند، سوق داده شوند.
این که روزنامه نگاران حرفه‌ای با استفاده از اخبار اینترنت به اشتباه افتاده باشند، مطلب نادری نیست که به ندرت اتفاق افتاده باشد. مثلاً در دسامبر ٢٠٠٥، جولی کارت، خبرنگار لس آنجلس تایمز، بر روی اینترنت می‌خواند که فرماندار ایالت وایومینگ، آقای دیو فرودنتال، از این که برخی از گونه‌های گرگ‌های رو به انقراض در ایالت وی بازتکثیرشوند، امتناع ورزیده و فرماندار به همین جهت خلاف قانون عمل کرده است. و حتی گفته شده است که در ایالت مزبور اعتقاد بر این است که: «در حال حاضر گرگ چیزی به جز یک سگ فدرال نیست»، و این حیوان نباید از هر گونه حمایت ویژه قانونی برخوردار باشد. لس آنجلس تایمز قبل از اطمینان از صحت و سقم آن، خبر را در صفحه اول منتشر می‌نماید. این دروغ از وبلاگی گرفته شده بود که گردانندگان آن هیچ گاه تصور نمی‌کردند که این مطلب در صفحات اول مهمترین و بزرگ ترین روزنامه‌ها منتشر گردد. روز بعد، روزنامه مزبور، که متعلق به گروه تریبیون بود، مجبور گردید ضمن پوزش از فرماندار وایومینگ با انتشار اصلاحیه‌ای خبر خود را تصحیح کند.
برخی اوقات مطالبی از این نوع حتی در تبلیغات انتخاباتی نیز انعکاس می‌یابد. در یک مناظره تلویزیونی که در اکتبر ٢٠٠٠ بین دو نامزد کرسی سناتوری نیویورک، خانم هیلاری کلینتون و آقای ریچارد لازیو، خبرنگار تلویزیون محلی مارسیا کرامر از دو رقیب انتخاباتی در خواست کرد که هر یک به نوبه خود به این سئوال پاسخ دهند: «موضع شما در مورد قانون فدرال پی ٦٠٢ چیست»؟ بعد از اینکه خانم کلینتون با خاطری آشفته اظهار داشت: «من چیز زیادی در این مورد نمی‌دانم»، خبرنگار در پاسخ خاطرنشان کرد: «خب، من به شما می‌گویم. این لایحه که به زودی در کنگره به بحث گزارده خواهد شد، مقرر می‌دارد که اداره پست در ازای هر پیغام الکترونیکی ارسالی، مجاز به دریافت ٥ سنت از کاربران است. این در حالی است که پست در این میان کار خاصی هم نمی‌کند. اما از این طریق می‌تواند کسر بودجه سالانه ٢٣٠ میلیون دلاری خود را که برای پست‌های الکترونیکی فزاینده هزینه می‌کند، پوشش دهد. برای فردی که روزانه ١٠ پست الکترونیکی ارسال کند، این مبلغ سالانه بالغ بر ١٨٠ دلار خواهد شد. حال از خود می‌پرسم که آیا شما به این پیشنهاد رای مثبت خواهید داد»؟ دو نامزد مخالفت خود را با این گونه طرح‌ها اعلام داشتند. نامزد جمهوریخواه، لازیو، اظهار داشت: «این مورد نمونه بارز طماعی یک دولتی است که بدون هیچ گونه توجیهی در صدد به جیب زدن پول مالیات دهندگان است».
می توان تصور کرد که مناظره کنندگان تا چه حد ترسیده بودند. اما آن‌ها هیچ دلیلی برای ترس از لایحه پی ٦٠٢ نداشتند، چرا که این مطلب بی اساس فقط بر روی شبکه انتشار وسیعی یافته بود و هیچ پایه و اساسی نداشت. کندوکاو دقیق لایحه شاید هم اعتباری بیشتر برای شایعه فراهم آورد: این لایحه توسط یک نماینده خیالی کنگره به نام تونی شنل پیشنهاد شده و بلافاصله در سرمقاله یک روزنامه واشنگتنی (که وجود خارجی ندارد)، مورد پشتیبانی قرار گرفته و سپس یک دفتر وکالت (خیالی) با آن مخالفت کرده بود. البته قبلاً به وسیله تعداد بیشماری پست‌های الکترونیکی و سایت‌های اینترنتی نسبت به شیادی و دروغگویی موارد مشابه هشدار داده شده بود. ولی ظاهراً شبکه WCBS به این هشدارها توجهی نکرده بود.
در اکثر شهرها، طرح‌های در دست اجرا می‌تواند دستمایه گزارش باشد، در حالی که، رسانه‌های سنتی از آن‌ها کاملاً بی خبرند. گاهی هم عملکرد برخی سایت‌ها سد راه فعالیت رسانه‌های منطقه‌ای که موضوع دیگری برای اطلاع رسانی به جز این گونه موارد ندارند، می‌گردد. برای مثال، در نیویورک، یک مرکز تحقیقاتی غیر انتفاعی به نام Foundation Citizens Union، که در عین حال نقش گروه فشار را هم ایفا می‌کند، در سپتامبر ١٩٩٩ سایت Gotham Gazett را تاسیس کرد. این سایت اعلام کرده بود که به مثابه «پنجره‌ای تمام نما برای کسانی که علاقه‌ای به سیاست‌های عمومی و فعالیت انجمن‌ها دارند»، خواهد بود. سایت مزبور با گروهی ٥ نفره و بودجه‌ای که قرار بود سالانه بالغ بر ٥٠٠ هزار دلار که از طریق یارانه، اعانه و کمک‌های خیرین تامین گردد، راه اندازی شد. برنامه روزانه این سایت عبارت بود از: بخش خبری صبحگاهی، که از اخبار بی شمار مطبوعات نیویورکی (اعم از روزنامه، هفته نامه، ماهنامه، و سایت‌های اینترنتی) تغذیه می‌شد. همچنین تهیه گزارش‌های بکر و اصیلی در مورد طرح‌های متنوع اجتماعی، فرهنگی و سیاسی، توسط یک گروه منتخب از دانشگاهیان و روزنامه نگاران. نقد کتاب، پیام‌های کوتاه در مورد بودجه شهرداری، توزیع کارت‌های جوایز، بیان مشکلات و بحث و تبادل نظر در خصوص مسائل مدنی در قالب بازی‌های ویدئویی، تعامل با وبلاگ‌های مشهور منطقه و دیگر برنامه‌ها.
یکی از این وبلاگ‌ها به نام Gothamist به سیاست‌های منطقه ای، انتخابات شهرداری و اعتصاب‌های وسائط نقلیه عمومی می‌پرداخت. این وبلاگ همچنین مقالات روزنامه‌ها را خلاصه و تفسیر می‌کرد. آقای جک دوکین عضو مؤسس این وبلاگ اعلام داشته است: « سایت ما می‌تواند به [حیات] خود ادامه دهد، چرا که شهر از رسانه‌های متعددی برخوردار است. و «این خود-کفایی»، هم به همین امر بستگی دارد». وی همین طور خاطر نشان کرد که: « شاخک‌های حساس ما همه جا حضور دارد. در هر محله نیویورک حداقل یک خواننده ما زندگی می‌کند که نقش مهمی در تولید محتوی سایت ایفا می‌کند. بیشتر اوقات آن‌ها برای ما مطالبی به همراه تفسیر ارسال خواهند کرد. وقتی یک آتش سوزی در محله منهتن رخ دهد، ما در لحظه بعد از رخداد آن، عکس‌های آن را بر روی اینترنت می‌گذاریم». این رسانه‌های جدید نیویرک منبع جدیدی از اخبار محلی هستند که به اهالی که قبلاً به یمن کیفیت رسانه‌های سنتی به خوبی سرویس داده شده اند، اطلاع رسانی می‌کنند. موفقیت آن‌ها در اغلب موارد بستگی به گرفتن آگهی‌هایی دارد که مخاطبین جوان دارای امکانات را هدف قرار می‌دهد. در دیگر شهر‌ها غیر از نیویورک مردمی که به منابع بدیل این رسانه‌های مسلط احتیاج دارند، کمتر به دسترسی و دریافت اخبار از طریق آنها حساسیت نشان می‌دهند.
در سپتامبر ٢٠٠٥ در واشنگتن دو مرد در عرض ٤٥ دقیقه به قتل رسیدند. یکی از مقتولین در محله پولدار و دیگری در منطقه‌ای فقیر نشین در جنوب شرقی پایتخت. جنایت اول با ٥٢٨ کلمه در واشنگتن پست گزارش شد، و حادثه دوم تنها با ٥٦ کلمه. اما ماجرا به این جا ختم نمی‌شود. قتل دوم در مجتمعی رخ داده بود که وبلاگ نویسی در آن زندگی نمی‌کرد، و مجتمع نیز به اینترنت دسترسی نداشت که بسیج ساکنین برای دریافت سرویس بهتر شهرداری برای حفاظت بیشتر را سازماندهی کند. مورد اول که اتفاق افتاد، امکان مراجعه به شبکه اینترنت وجود داشت ولی در رابطه با محله جنوب شرقی شهر هیچ کس نمی‌دانست کجا باید برود. مادامی که دسترسی به اینترنت و امکان برپایی یک سایت اینترنتی به صورتی عادلانه در جامعه توزیع نگردد، دولت الکترونیک؛ همایش‌های محله‌ای و وبلاگ‌ها، برخلاف چیزی که گفته می‌شود، موجب گسست اجتماعی است. چرا که وبلاگ‌ها و گردهمآیی‌ها می‌توانند به مثابه منابع جدیدی در خدمت شهروندان متمکن قرار گیرد. عمومیت یافتن اینترنت به ما چیزی را که تاریخ نگاران رسانه‌ها از نسل‌ها پیش در مورد آن سخن گفته‌اند مجددا به یاد می‌آورد: تکنولوژی‌های جدید هیچ گاه ضرورت طرح ریزی امکانات مساوی برای جلوگیری از این که مثلاً تعدادمحدودی از مؤسسات غول آسا بر بازار مسلط شده و اولویت‌ها را به سمت مردم متمکن بیشتر سوق دهند، مرتفع نمی‌کنند.
نویسنده: اریک کلینِن‌برگ
محسن داوری
منبع:
ماهنامه سیاحت غرب،شماره ۴۵
IR.MONDEDIPLO.COM