جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نقد واقعی با روح پرسش و پرسش‌گری قرین است


نقد واقعی با روح پرسش و پرسش‌گری قرین است
در احصاء و تبیین موانع «نظریه‌پردازی»، توجه به علل و عوامل ایجادی و تقویمی مقوله تولید علم و نظریه‌پردازی خود می‌تواند راهگشا باشد، بدین‌ترتیب كه در فقدان یا ضعف علل و عوامل مذكور باید نتیجه‌ای همچون انسداد باب نظریه‌پردازی را انتظار داشت. احصاء تمامی علل دخیل در تولید علم كار آسانی نیست، زیرا از یك سو به انبوهی از عوامل اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی وابسته است و از سوی دیگر به شرایط روحی و روانی و خاستگاه‌های فرهنگی جامعه متحول ارتباط می‌یابد. با وجود این ذكر برخی از این عوامل به منظور توجه و تذكر بدانها خالی از فایدت نیست:
۱) مقوله «تولید» چه در عالم ماده و چه در عالم معنا، در خلاء و عدم مطلق دست نمی‌دهد شیخ‌الرئیس در اثر گرانسنگ خود یعنی «اشارات و تنبیهات» در تمایز میان «صُنع» و «ابداع» و «خَلق»، تنها خلق را بدون مادّه و مُده توصیف نمود و دو دیگر را به تشكیك محتاج مادّه و مُده دانسته است. در عالم نظر نیز خلاقیّت و زایش، نیازمند فراهم‌آمدن مقدمات علمی و معنوی است و از زمرهٔ آنها توجه و تأكید به مقوله «آموزش» و «تعلیم» است، امروزه علی‌رغم رشد و گسترش وسایل و تكنیك‌های آموزشی و ارتباطی، سنّت‌ها و روش‌های همیشه ممدوح تعلیم و تعلّم ـ چه در حوزه و چه در دانشگاه ـ به فراموشی سپرده شده است، به‌گونه‌ای كه زانوزدن، آموختن، گوش‌سپاری و صبوری در یادگیری به تجلیل و فترت رفته است. روزگاری در عالم ـ به‌ویژه در شرق و عالم اسلام ـ اعتبار و حجیّت افراد به سلسلهٔ‌ اساتید و آموزگاران آنها رقم می‌خورد و متعلّم، خود را مرهون فروغ دانش معلّم می‌دید، اما امروز حتی سنن علمی و پژوهشی باختر زمین نیز به درستی اعمال نمی‌شود، نتیجه آنكه علی‌رغم كوشش‌ها و ثمرات سترگ فرهیختگان و دانشمندان كشورمان در عرصه‌های گوناگون علمی و كاربردی، فرهنگ زایش و نوآوری عمومیت نیافته و تمایل به مصرف و استفاده از فرآورده‌های دیگران بر تولید و خلاقیّت و ورود در عرصه‌های نوین، غلبه دارد.
۲) سنت مبارك «نقد و جرح» جای خود را در ادبیات علمی ما نیافته است. نقد حقیقی سلب و ایجاب را توأمان دارد. هیچ سلبی مقدم بر ایجاب نیست و حداكثر آن است كه «نقد» وضعیتی مشابه با امور اضافی دارد كه یكی بدون لحاظ دیگری معنا نمی‌تواند داشته باشد. قدح و اقتباس بی‌كم و كاست از محصولات علمی دیگران و یا ردّ و انكار ماحصل تجربیات بشر نوین با روح نقد تحول‌زا و خلّاق بیگانه است. نقد حقیقی اما خود با روح پرسش و پرسش‌گری قرین است و پرسش‌گری نیز به نوبهٔ خود از آگاهی و التفات و تذكّر حاصل می‌شود. «هم سئوال از علم خیز و هم جواب». پرسش درك و تحرك‌آفرین ناشی از آگاهی و التفات پرسش‌كننده است نه جهل او، گرچه آدمی همواره از مجهولات خود بیم دارد. لاجرم بدون ترویج و اشاعهٔ روح پرسش‌گری و به تبع آن گسترش فرهنگ نقد و نقادی (صحیح)، باب تولید دانش مسدود است و امكان خروج و عبور از وضعیت نخستین، به سمت مقصد مطلوب وجود ندارد.
۳) از ابتلائات فراگیر ملل عقب‌مانده و مصرف‌كننده، فقر آگاهی نسبت به تاریخ است. تاریخ مجموعه‌ای متراكم از رویدادها و حوادث بزرگ و كوچك نیست، تاریخ در واقع شناسنامه و هویت جمعی ملل و اقوام است كه اسباب وحدت آحاد و افراد جوامع را فراهم می‌سازد. ملتی كه از تاریخ و پیشینه خود غافل است، هویت اصلی خود را واگذارده و چون به آفت از خودبیگانگی گرفتار آمده، آینده و حتی اكنون را نیز از دست می‌دهد. برای نسل جوان و نوجوان، آگاهی ـ و مهم‌تر از آن خودآگاهی ـ ناظر به تاریخ از اولویت‌ها و ضرورت‌های كنونی ماست و این سنخ از آگاهی، در وهلهٔ نخست با عرضه و آموزش داده‌های درست و صحیح تاریخی و سپس با عرضه تحلیل‌ها و تفسیرهای متقن و معتبر قوام می‌یابد. گزافه نیست بگوئیم كه آفت دوری از خودآگاهی گریبانگیر برخی از نخبگان و عالمان عصر ما گردیده و هر چقدر نسبت فاعل‌شناس از این عنصر دورتر باشد، قدرت و توان تولید زایش به زوال می‌گراید. بی‌تردید گشایش دورانی نو در افق ملتی كه تجربه قدسی انقلاب اسلامی را در دامن دارد، رشد معرفتی قویم نسبت به پیشینه فرهنگی، تاریخی و رومی خویش است. چنین طلیعه‌ای یقیناً به روشنایی روز پیوند خواهد خورد. انشاءا. . .
دكتر حسین كلباسی اشتری
منبع : سایر منابع