چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اصلاحات آمریکایی، بسترساز قیام پانزده خرداد


اصلاحات آمریکایی، بسترساز قیام پانزده خرداد
پس‌از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و بازگشت دوباره شاه‌به‌وطن، به مرور حکومت مطلقه‌ و استبدادی تحکیم و تثبیت شد.اما در سال ۱۳۳۹، همزمان با تحولاتی که در صحنه‌ی سیاست بین‌الملل روی داد، شاه ناچار شد در سیاستهای رژیم خود تجدید نظر کند و برخلاف میل باطنی و به منظور تظاهر به دموکراسی، نظام دو حزبی «ملیّون» و «مردم» راایجاد نماید. با پیروزی جان اف.کندی نامزد حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، سیاست‌های داخلی و خارجی آن کشور، در آستانه‌ی دگرگونی‌های ویژه قرار گرفت.
وی برای جلوگیری از قیام‌های مردمی در جهان سوم که احتمال سرنگونی رژیم‌های وابسته به بلوک غرب، به ویژه آمریکا را در پی داشت، رهبران آن کشورها را به انجام اصلاحاتی بر اساس دکترین خود تشویق و ترغیب نمود. در ایران نیز همگام با دیگر کشورهای وابسته‌ی جهان سوم، این اصلاحات در قالب فضای سیاسی، اصلاحات ارضی، لایحه‌ی انجمن‌‌های ایالتی و ولایتی و انقلاب سفید در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی به اجرا درآمد. اوج این اصلاحات با عنوان «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» بود که به طور فراگیر تمام جنبه‌های زندگی سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جامعه‌ی سنتی ایران را در بر می‌گرفت. اما با اولین گام‌های اصلاحات از بالا که با شرایط داخلی ایران سازگاری نداشت، موج بی‌ثباتی، ناآرامی و اعتراض عمومی مردم به رهبری نیروهای مذهبی آغاز شد و در نهایت منجر به قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ گردید. در این مقاله سعی می‌کنیم به این پرسش پاسخ دهیم که: چه رابطه‌ای بین اصلاحات دوره‌ای رژیم شاه و قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ وجود دارد؟ و آیا این اصلاحات، عامل ایجاد قیام ۱۵ خرداد بود؟
اصلاحات دوره‌ای ۱۳۴۲ ـ ۱۳۳۹ رژیم شاه
۱) فضای باز سیاسی
رژیم شاه در اواخر دهه‌‌ی سی خورشیدی، به دلیل شرایط بین‌المللی، از شدت دیکتاتوری خود کاست و به ظاهر فضای باز سیاسی نیم بند و آزادی کنترل شده‌ای در جامعه ایجاد کرد. انگیزه و اهداف آمریکا از ایجاد فضای باز سیاسی، در کشورهای جهان سوم و به ویژه ایران، فقط تأمین منافع خودشان بود و نه دلسوزی برای مردم کشورهای جهان سوم. در واقع کِنِدی دموکرات، همان دیدگاه‌ها و سیاست‌های حکومت پیشین جمهوری خواهان را در مورد منافع جهانی آمریکا دنبال نمود. اما به دلیل بروز بحران‌های سیاسی و اجتماعی در کشورهای جهان سوم، استراتژی جدیدی با عنوان «پاسخ انعطاف پذیر» مطرح نمود و به موقع اجرا گذاشت.
مهم‌ترین پیامد فضای باز سیاسی، آزادی نسبی فعالیتهای سیاسی و اجتماعی و تجدید سازمان نیروهای مخالف رژیم و همچنین روی کارآمدن امینی بود. اما به دلیل عدم اصالت وجودی فضای باز سیاسی این دوره پرتشنج با آشتی شاه و دمکرات‌های آمریکا، حذف امینی و انتقال رهبری اصلاحات صوری به شاه، استقرار دوباره اختناق و برچیده‌شدن بساط احزاب و نیروهای سیاسی مخالف پایان یافت. این فضای صوری و غیرواقعی با از بین رفتن شرایط داخلی و خارجی، فلسفه وجودی خود را از دست داد و دشمنان آزادی با دست‌ زدن به ترفند‌ها و دسیسه‌های گوناگون از نهادینه‌شدن آن جلوگیری کردند.
۲) اصلاحات ارضی
هنگامی که ‌کندی به قدرت رسید، بدون توجه به شرایط داخلی و وضع کشاورزی ایران و چگونگی روابط ارباب ـ رعیتی، اصلاحات ارضی و تجدید مالکیت خصوصی را به شاه توصیه کرد. اجرای این طرح به علی امینی سپرده شد. در حالی که نه شاه و نه امینی از وضعیت کشاورزی ایران اطلاعی نداشتند. آنان فکر می‌کردند، با مالک شدن کشاورزان کمونیست‌ها پیشرفتی نخواهند داشت و با رهایی دهقانان از زیر بار سنت‌ها و قیود محلی، اوضاع و احوالشان بهبود خواهد یافت. در حالی که واقعیت غیر از این بود. بنابراین اصلاحات ارضی در اصل یک جریان سیاسی بود تا اقتصادی. زیرا تقسیم زمین به خودی خود مهم نیست. بلکه نکته اساسی این است که در چه شرایط اقتصادی و اجتماعی صورت گیرد. برخی صاحبنظران،‌ هدف آن را پیش‌گیری از انقلاب توده‌ها و ایجاد مانع بر سر راه رشد آگاهی سیاسی آنان دانسته‌اند. حال آنکه با توجه به شرایط سیاسی، اجتماعی و پراکندگی جغرافیایی روستاهای ایران، جنبش‌ دهقانی در ایران ضعیف بوده و احتمال انقلاب دهقانی ممکن نبود. بنابراین اصلاحات ارضی یک استراتژی خارجی ارزیابی می‌شود. نفوذ همه جانبه‌ی آمریکا در ساختار سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و به قدرت رسیدن سیاستمداران با تفکر واحد و هماهنگ در آمریکا، تضعیف نیروهای اقتصادی سنتی و تقویت پایه‌های سرمایه‌داری نوین وابسته، تغییر بافت روستایی،‌ تشدید مهاجرت روستایی به شهرها و ایجاد گسیختگی فرهنگی و از خودبیگانگی از جمله نتایج اصلاحات ارضی بود.
۳) لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی:
تصویب لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی سرآغاز و به تعبیری تشدید بحران اوایل دهه‌ی ۱۳۴۰ در ایران است که خود نیز زمینه‌ساز تحولات دیگری گردید. شاه در خلال اجرای اصلاحات ارضی و به هنگام نخست‌وزیری امینی، طی سفری به ایالات متحده‌ی آمریکا، ادامه‌ی برنامه‌های اصلاحی مورد نظر آنان را تضمین نمود و انجام آن را بر عهده گرفت. بنابراین پس از بازگشت به کشور، اسدالله علم را به نخست‌وزیری برگزید که از نزدیکترین یاران او محسوب می‌شد. علم راهبرد سیاسی خود را بر پایه‌ی سه هدف استوار کرد: برگزاری انتخابات مجلس، ادامه‌ی اجرای اصلاحات و حفظ گسترش محدودیت‌های سیاسی. ابتدا اصلاحات ارضی را تعدیل ساخت. سپس رهبران و فعالان جبهه ملی را محدود نمود و سرانجام انتخابات مجلس بیست و یکم را با کنترل بیش از پیش دولت برگزار کرد. اما مهمترین اقدام علم در هنگام تعطیل بودن مجلس، تصویب لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی بود که به طور غیرقانونی در هیئت دولت به تصویب رسید. مهم‌ترین اصول واکنش برانگیز این لایحه، الغای شرط اسلامیت و شرط ذکوریت برای انتخابات شونده و انتخاب کننده بود. بر این اساس برای اولین بار پس از مشروطه، زنان اجازه‌ی شرکت در انتخابات را داشتند. همچنین الغای سوگند به کلام‌الله مجید و تبدیل آن به تحلیف به کتاب آسمانی بود که در این صورت همه‌ی فرق بابی، یهودی و.. که بر اساس بند اول می‌توانستند در انتخابات شرکت کنند می‌بایستی به کتاب آسمانی خود سوگند یاد کنند. امام خمینی با آگاهی از تصویب لایحه مزبور، تلگرافی با عنوان مقام نخست‌وزیری به تهران مخابره نمود و خواستار لغو رسمی تصویب‌نامه شد. دولت علم در مقابل اعترافات و هشدارهای امام و سایر علما و مراجع، سه موضع متفاوت اتخاذ کرد: تهدید، تزویر، تسلیم. ابتدا شاه و علم به تهدید مخالفین پرداختند. هنگامی که ابعاد مبارزه گسترش یافت دست به تزویر زده و اعلام کردند نظریه علما را پذیرفته‌اند و در آینده نزدیک لایحه را به نحوی تغییر خواهند داد ولی با اوج‌گیری مخالفت‌ها، علم تسلیم خواست جامعه روحانیت و آحاد مردم شد. و به این ترتیب اولین پیروزی نهضت نوین جریان فکری و اسلامی، به رهبری روحانیت و در رأس آن امام(ره) بدست آمد. از پیامدهای مثبت تصویب و لغو لایحه‌ی مذکور، شکست دولت علم، کسب اولین پیروزی پس از جنبش ملی شدن نفت، امیدواری مردم و گرایش گروه‌های مختلف به ویژه قشر تحصیل کرده‌ی جامعه به سوی مذهب و روحانیت بود. کسب محوریت و پیشتازی نهضت و رهبری فکری و عملی آن توسط امام خمینی(ره) و پیروی دیگر گروه‌های سیاسی از ایشان، از نتایج و پیامدهای مهم این جریان است.
۴) انقلاب سفید
اصول شش‌گانه‌ی انقلاب سفید ظاهراً اصول خوبی بود و اگر یک حکومت مردمی در هر نقطه از جهان وجود داشته باشد، احتمالاً چنین اصولی را به اجرا می‌گذارد. ولی مهم این بود که اصول یادشده با چه انگیزه، در چه جهتی و برای چه هدفی به کار گرفته می‌شود، زیرا نیّت و هدف هر عملی نتایج آن را رقم می‌زند. یک حکومت فاسد هر کار بکند، نتیجه‌ی آن فسادآور است. هرچند ظاهر آن عمل خوب باشد. اجرای اصول ششگانه‌ نیز با انگیزه‌ی حفظ منافع آمریکا و از بین بردن کشاورزی ایران، گسترش شهرنشینی، ایجاد صنایع مونتاژ و وابسته، تأمین نیروی انسانی مورد نیاز این صنایع از طریق مهاجرت روستائیان به شهرها اعلام و اجرا شد. البته طبیعی است که نیّت باطنی و اهداف پشت‌پرده و پنهانی رژیم، در آن دوره برای عموم مردم ایران چندان قابل درک نبود. زیرا سطح آگاهی عمومی بسیار پائین بود. بنابراین، عده‌ی معدودی که در رأس آنان امام خمینی(ره) قرار داشت، متوجه این مسائل شدند و در مقابل آن ایستادند. مهمترین هدف شاه، جبران شکست خود در تغییر لایحه‌ی انجمن‌های ایالتی و ولایتی و پیگیری اهداف این لایحه از طریق دیگر بود. اما علما و مراجع به ویژه امام خمینی که هدف شاه را دریافته بودند، قاطعانه در مقابل حرکت جدید رژیم ایستادگی کرده و به مخالفت برخاستند. در اول بهمن ماه ۱۳۴۱، اعلامیه‌های مخالفت‌آمیز مراجع از جمله امام منتشر شد که در آن رفراندوم را تحریم کرده بودند.
مهمترین پیامد برگزاری رفراندوم و اجرای انقلاب سفید، مخالفت نیروهای مذهبی با آن بود. انقلابی شدن مردم و آمادگی شرایط برای وقوع قیام بر علیه رژیم شاه نیز نتیجه‌ی محتوم همین اعتراضات اولیه بود که در طی روندی ۵ ماهه و با گسترش اعتراضات رهبران مذهبی و حمایت مردمی از آنان به قیام ۱۵ خرداد ۱۳۵۲ منجر شد. بنابراین انقلاب سفید برای رژیم شاه یک شکست محسوب می‌شود، زیرا رژیم به اهداف خود نایل نشد، در مقابل نیروهای مخالف شاه با استفاده از این فرصت مرحله جدیدی از مبارزه بر علیه خاندان پهلوی را آغاز نمودند که در نهایت به پیروزی منجر شد.
● قیام پانزده خرداد ۴۲
کندی پس از احراز پست ریاست جمهوری آمریکا، شاه را برای انتصاب امینی به مقام نخست‌وزیری تحت فشار گذاشت و امینی به عنوان مجری برنامه‌های آمریکا آغاز به کار نمود. اما بیش از چهارده ماه دوام نیاورد و به دلیل اختلاف با شاه ناچار به کناره‌گیری شد. وی تنها توانست مرحله اول اصلاحات ارضی را پیاده نماید، شاه پس از سقوط دولت امینی،‌ اسدا... علم را به نخست‌وزیری برگزید. علم در اولین گام، اقدام به اصلاح قانون انتخابات انجمن‌های ایالتی و ولایتی نمود، در تصویب‌نامه مذکور، قید‌های اسلامیت و ذکوریت از شرط انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان حذف شده بود و انتخاب شوندگان توانستند در هنگام مراسم تحلیف به جای قرآن مجید به کتاب آسمانی خود سوگند یاد کنند. این مصوبه از سوی نیروهای مذهبی و علما و مراجع به ویژه امام خمینی(ره) به منزله زمینه‌سازی برای اسلام از قانون اساسی و به طور کلی، طلیعه اسلام‌زدایی رژیم تلقی گردید و نسبت به آن واکنش تندی نشان داده شد. در یک فرآیند سیاسی، رژیم شاه مجبور به لغو رسمی این مصوبه شد و نیروهای مذهبی و مردم به اولین پیروزی خود پس از ملی شدن صنعت نفت رسیدند.
شاه که نمی‌توانست شکست رژیم خویش و پیروزی مخالفان را تحمل نماید، لوایح ششگانه خود را با عنوان اصول «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» را اعلام کرد. این اقدام رژیم مورد مخالفت مراجع و علما قرار گرفت و برخی از آنان فتوای تحریم آن را صادر نمودند. به رغم این مخالفت‌ها رفراندم در فضایی متشنج برگزار شد و با تقلّب حدود پنج‌ میلیون رأی موافق برای آن ذکر شد. کندی بلافاصله این پیروزی را به شاه تبریک گفت. انقلاب سفید بیانگر آن بود که رژیم شاه مصمّم به اجرای برنامه‌های آمریکا است. در مقابل، امام نیز برای مبارزه با رژیم شاه کمر همت بسته بودند. بنابراین برای آشکار ساختن ماهیت این رفراندوم پیشنهاد کردند، در ماه مبارک رمضان نماز جماعت و سخنرانی مساجد در سراسر کشور تعطیل شود. متعاقب آن امام طی اعلامیه‌ای نوروز سال ۱۳۴۲ را عزای عمومی اعلام و نسبت به سربازی بردن دختران اعتراض کردند.
روز دوم فروردین ۱۳۴۲ که مصادف با شهادت امام جعفر صادق(ع) بود، مأموران امنیتی رژیم در لباس مبدل به مراسم عزاداری طلاب در مدرسه‌ی فیضیه قم حمله بردند و آنجا را به خاک و خون کشیدند. آیت‌الله حکیم، علما و مراجع قم را برای مهاجرت به نجف اشرف دعوت نمودند. امام خمینی(ره) در پاسخ اعلام کردند وظیفه‌ی ما حضور در قم و ادامه مبارزه است. رژیم شاه که امید مصالحه و معامله با امام خمینی(ره) را از دست داده بود پس از سخنرانی عصر عاشورای ایشان که با شدت به شخص شاه و آمریکا و اسرائیل حمله کردند، در سحرگاه ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ امام خمینی(ره) را از خانه‌شان ربودند. انعکاس خبر دستگیری امام، واکنش و اعتراض عظیم مردم را برانگیخت. با خیزش مردمی در حمایت از امام خمینی(ره) قیام ۱۵ خرداد شکل گرفت که با شدت تمام سرکوب شد. اما این قیام زمینه‌ساز انقلاب اسلامی ۱۳۵۷ گردید.
مسعود عباس نژاد
کارشناس مسائل سیاسی
منبع : پایگاه خبری دیلم