سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

از ماست که بر ماست...


از ماست که بر ماست...
● فوتبال و آنچه بر این رشته پرجاذبه گذشت
روزی ز سر سنگ عقابی به هوا خاست از بهر طمع بال و پر خویش بیار است بر راستی بال نظر کرد و چنین گفت امروز همه روی زمین زیر پر ماست.
شاید تنها یادگاری‌هائی که از دوران کودکی و دبستان برای ما باقیمانده است، همین شعرهائی باشد که در کتاب‌های فارسی خود می‌خواندیم. شعرهائی که برای از حفظ کردن آنها ساعت‌ها وقت می‌گذاشتیم. اگر آن روزها حفظ کردن آن شعرها برایمان چندان جاذبه‌ای نداشت اما حالا متوجه می‌شویم که اصرار دبیران دلسوز ما برای یادگیری آن شعرهای ناب تا چه اندازه برای ما مفید بوده است، شعرهائی که به‌نوعی با زندگی امروز ما گره خورده است. این یکی از آن شعرهائی است که همیشه دوست داشتیم یاد بگیریم. هر پایان همین شعر و در بیت آخر آن آمده است:
گفتا ز که نالیم
از ماست که بر ماست
این شعر حکایت فوتبال ما طی ۳، ۴ سال گذشته است، همان روزهائی که فکر می‌کردیم فقط ما هستیم که فوتبال را متوجه می‌شویم و دیگر کسی نیست که با این رشته پرطرفدار آشنائی چندانی داشته باشد. همان روزهائی که بر منتقدان خود می‌تاختیم و آنها را پولکی و ... می‌خواندیم. همان روزهائی که می‌گفتیم هر کس که با ما نیست، بر ماست. پس باید آنها را از خود برانیم و آنها را طرد کنیم. همان روزهائی که دلخوش به‌دوستی با دوستانی کرده بودیم که جز تعریف و تمجید چیزی راجع‌به ما نمی‌گفتند تا ما فکر کنیم هیچ عیب و ایرادی در درون خود نداریم.
همان روزهائی که ادعا می‌کردیم خبرنگاران پولکی هستند و چون ما به آنها باج نداده‌ایم، از ما انتقاد می‌کنند. همان روزهائی که به اشتباه از برانکو عملکرد او دفاع می‌کردیم و راضی نبودیم حرف مخالفان خود را بشنویم. همان روزهائی که دیگران را به خودی و غیرخودی طبقه‌بندی کرده‌ بودیم و فکر می‌کردیم هر چه خودی‌ها می‌گویند، همان واقعیتی است که در فوتبال وجود دارد. همان روزهائی که همسفران تیم ملی را از قبل دستچین کرده و راه را بر دیگران بسته بودیم. همان روزهائی که می‌گفتیم، روزی ناگفته‌های فوتبال را خواهیم گفت، اما هرگز چنین روزهائی فرا نرسید. همان روزهائی که ادعا می‌کردیم که می‌خواهیم علاوه بر تیمداری، دینداری هم بکنیم. همان روزهائی که فکر می‌کردیم هر چه در فوتبال است در ید قدرت ماست و دیگران هیچ نقشی در آن ندارند.
این طرز تفکر مدت‌ها فوتبال ما را در یک حالت سکون نگه داشت و اجازه نداد پیشرفت محسوسی داشته باشد.
ماه‌ها به حرف به اصطلاح خودی‌ها گوش کردیم و نخواستیم واقعیت‌های فوتبال را ببینیم. هر کس حرفی می‌زد به او می‌تاختیم و این اجازه را نیز به همکاران خود داده بودیم که به هر کس که با ما نیست، بتازند.
وقتی کارشناسان از روی دلسوزی لب به انتقاد از تیم ملی باز می‌کردند، به آنها انگ می‌زدیم که آنها تیم کشورشان را دوست ندارند و دلشان نمی‌خواهد که تیم ملی نتیجه بگیرد. حمایت غلط از برانکو خواسته یا ناخواسته ما را به ورطه‌ای کشاند که پایانی به‌جز نابودی برای فوتبال ما به همراه نداشت. برانکو همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد، بعد از پایان جام جهانی به‌سوی سرنوشت خود رفت اما رفتن او تاوان سنگینی برای فوتبال ما داشت.
عملکرد ضعیف برانکو به‌گونه‌ای بود که خیلی‌ها را نیز با خود برد و فوتبال ما را در مسیری تازه و جدید انداخت. مسیری که انتظار می‌رود با انتخاب صحیح و درست یک مسیر سهل و ساده برای فوتبال ما باشد و فوتبال ما را به روزهای آفتابی‌اش برساند اما فراموش نکنیم که نباید از کسی بنالیم و دیگران را مقصر این جدائی بدانیم چرا که هر چه که اتفاق افتاد، در حقیقت از ما بود که بر ما هم گشت.
منبع : روزنامه ابرار ورزشی


همچنین مشاهده کنید