جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


اهمیت هزار و یک شب


اهمیت هزار و یک شب
پیشاپیش باید به این نکته توجه شود که هزار و یک شب نه یک نویسنده دارد و نه در یک زمان خاص و مشخص نوشته شده است! واقعیت این است که در زمان ساسانیان، روابط تجاری و فرهنگی گسترده‌ای در میان ایران و هند برقرار شد.
ایران در مسیر جاده ابریشم بود و این جاده، به اصطلاح خط تراتزیت مهم بازرگانی در عهد باستان بود. کالاهایی از چین، هند و ایران به مصر و شام و اروپا می‌رفتند و اشیایی در عوض گرفته می‌شدند. در گذشته‌های دور، ارتباطات فرهنگی به دو نوع بود، اول به شکل روابط تجاری و بازرگانی که شکلی صلح‌آمیز و مسالمت جو بود، دوم به شکل جنگ و غالب شدن یک قوم و قبیله که شکل خشن از ارتباط فرهنگی به حساب می‌آمد.
در این روابط فرهنگی و تجاری میان ایران و هند، کلیله و دمنه، هزار و یک شب، شطرنج و حتی عده‌ای از مطربان دوره گرد از هند وارد ایران بورخس، هزار و یک شب را بزرگ‌ترین کتاب‌ها در همه زمان‌ها می‌داند و حتی توضیح می‌دهد که اگر در فضاسازی داستانی به توصیف اشیاء و مکان‌ها نمی‌پردازد به سبب نابینایی خودش نیست، بلکه علت را چنین معرفی می کند که استادان داستان‌نویس هزار و یک شب به توصیف اشیاء و مکان‌ها و مناظر و مرایا توجهی نداشته‌اند. شدند که علی‌الحساب به آن‌ها کاری نداریم و مهم نیست.
آنچه مهم است، هزار و یک شب است که در اروپا به شب‌های عرب مشهور شده و علت این است که پس از غلبه عرب، هزار و یک شب از فارسی به عربی ترجمه شد و بخشی از داستان‌های آن کتاب، در روزگار و عهد رویایی و پر از خوشگذرانی هارون‌الرشید اتفاق افتاد. یعنی نویسنده‌های عرب و یا احتمالا ایرانی، موضوع داستان را خود هارون‌الرشید خلیفه مقتدر قرار دادند.
در اینجا لازم است به نکته‌ای اشاره شود که برای روشنفکری و داستان‌نویسی ما بسی باعث تاسف است زیرا خیلی از نویسنده‌های ایرانی، هزار و یک شب را مربوط به فرهنگ شفاهی می‌دانند و برای آن ارزشی قایل نیستند و این در حالی است که بورخس، هزار و یک شب را بزرگ‌ترین کتاب‌ها در همه زمان‌ها می‌داند و حتی توضیح می‌دهد که اگر در فضاسازی داستانی به توصیف اشیاء و مکان‌ها نمی‌پردازد به سبب نابینایی خودش نیست، بلکه علت را چنین معرفی می کند که استادان داستان‌نویس هزار و یک شب به توصیف اشیاء و مکان‌ها و مناظر و مرایا توجهی نداشته‌اند.
اما آنچه بورخس نخواسته اشاره کند، بحثی فلسفی و مربوط به جهان نگری و هستی شناسی هندوهاست. آن‌ها بر حسب هستی شناسی خود، این جهان را «مایا» وهم و فریب می‌دانند و بنابراین توصیف مناظر و مرایا که عوامل یک نکته بسیار مهم دیگر در بررسی داستان‌های هزار و یک شب دیدگاه اسطوره‌ای اهورا و اهریمن است که تمام جهان و موجودات آن یا در ظلّ اهورایند و خوب هستند یا در ذیّ اهریمن و بد هستند. حالا با توجه به جاندار پنداری، قهرمان از طرف موجودات و اشیاء خوب به سمت سلامت راهنمایی می‌شود و از سوی موجودات اهریمنی به بدی گرفتار می‌شود. و عناصر وهم و فریب هستند در نظرشان اهمیتی ندارد.
داستانهای هزار و یک شب ساختاری دایره‌وار دارند و این تکنیک و شیوه داستانی باز مربوط به جهان‌نگری آن‌هاست که معتقد به دایره سامسارا هستند، یعنی چرخه تولد و مرگ مکرر که در داستان‌هایشان نیز به این شکل نمود یافته است که ساختاری دایره‌وار دارند.
همچنین از عوامل مهم در داستان‌های هزار و یک شب، جاندارپنداری است. این موضوع خاص دوره اساطیری انسان است که برای همه اشیاء و موجودات و حتی برای جماد و نبات و سنگ و چوب نیز قایل به جاندار بودن، بود.
تاثیر آن در داستان به این نحو است که اشیاء و حیوان‌ها و موجودات به سخن می‌آیند، حرف می‌زنند و غیره ذالک!
یک نکته بسیار مهم دیگر در بررسی داستان‌های هزار و یک شب دیدگاه اسطوره‌ای اهورا و اهریمن است که تمام جهان و موجودات آن یا در ظلّ اهورایند و خوب هستند یا در ذیّ اهریمن و بد هستند. حالا با توجه به جاندار پنداری، قهرمان از طرف موجودات و اشیاء خوب به سمت سلامت راهنمایی می‌شود و از سوی موجودات اهریمنی به بدی گرفتار می‌شود.
یک موضوع مهم دیگر در تحلیل و بررسی داستان‌های هزار و یک شب، همجوهری است که باز، دیدگاهی اسطوره‌ای است، به همین سبب است که حتی یک خمره می‌تواند تبدیل به انسان بشود و یا یک انسان تبدیل به گاو و سگ و شتر بشود. از این نوع تغییرات و تبدیلات همچنین در هزار و یک شب از مکر زنان زیاد صحبت شده است. واقعیت این است که در جوامع مردمسالار که زن پرده نشین است و تقریبا هیچکاره محسوب می شود، مورد ظلم و ستم فراوانی قرار می‌گیرد و برای رفع ستم از خود و حتی در مواردی برای انتقام گرفتن از هوش و ذکاوت و نقشه چینی بهره‌مند می‌شود. براساس همجوهری در سراسر داستان‌های هزار و یک شب پر است.
موضوع مهم دیگر در بررسی داستان‌های هزار و یک شب، تیپ‌سازی است .ما با تیپ بازرگان خوب یا بد، سلطان و وزید خوب یا بد مواجه می‌شویم، علت تیپ‌سازی این است که در جوامع ما قبل مدرن و جوامع ایستا، تحرکات اجتماعی بسیار کم بود، البته ممکن بود که در اثر جنگ‌های ملوک الطوایفی، سلطانی عوض شود، ولی این سلطان باز رفتارهای شبیه به سلطان قبلی داشت و یا خوب بود و یا بد و هکذا وزیر و امیر و بازرگان‌ها نیز به همچنین تقسیم به تیپ‌های خوب و بد می‌شدند با رفتارهایی غالبا یکسان...
همچنین در هزار و یک شب از مکر زنان زیاد صحبت شده است. واقعیت این است که در جوامع مردمسالار که زن پرده نشین است و تقریبا هیچکاره محسوب می شود، مورد ظلم و ستم فراوانی قرار می‌گیرد و برای رفع ستم از خود و حتی در مواردی برای انتقام گرفتن از هوش و ذکاوت و نقشه چینی بهره‌مند می‌شود که به مکر تعبیر می‌شود.
از جهت روانکاوی یونگ نیز، هزار و یک شب قابل توجه است، زن‌های خوب همان این‌ها هستند و زن‌های بد، عفریته، مردان قهرمان آنیموس و مردان بد، نحول هستند، پیر خردمند داریم و نمادهای یونگ مانند کوه که رمز ملکوت است و دریا که رمز ناخودآگاهی است در هزار و یک شب به وفور استفاده شده است.
محمد علی علومی
منبع : خبرگزاری کتاب