چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

رویارویی در آستانه رفراندوم ونزوئلا


رویارویی در آستانه رفراندوم ونزوئلا
جنبش ونزوئلا در مرحله بسیار حساسی قرار دارد. تضادهای داخلی در این کشور بیشتر شده است و نیروهای مخالف موجود در ونزوئلا، رویاروی دولت قرار گرفته اند. این رویارویی ها اغلب، خشونت بار است و احتمال بد تر شدن آن هم وجود دارد.
یکی از دلایل تشدید این مبارزات طبقاتی استحکام یافتن مبانی جنبش است. تا چندی دیگر یعنی در دوم دسامبر رفراندومی درباره تغییراتی در قانون اساسی در ونزوئلا برگزار می شود. هیستری شدید جناح راست، هم در رسانه های ونزوئلا و هم در رسانه های آمریکا، اهمیت این رفراندوم را آشکار می کند.
مخالفت با هوگوچاوز و یکپارچگی و اتحاد جنبش در حال افزایش است. دانشجویان بعضی از دانشگاه های ممتاز خصوصی در خیابان ها به تظاهرات و راهپیمایی پرداخته اند. این دانشجویان پیوند های نزدیکی با مخالفان دیرینه دولت انقلابی ونزوئلا دارند - این ها همان مخالفانی اند که ۵ سال پیش سعی کردند کودتایی را علیه چاوز به ثمر برسانند و وقتی اجازه کار کانال تلویزیونی RCTV تجدید نشد به اعتراض های دامنه داری پرداختند. این مخالفان نمی توانند به تنهایی یک تهدید عمده باشند. بارها و بارها میلیون ها تن از افراد کم در آمد و کارگران ونزوئلا اثبات کرده اند که بیش از نخبگانِ بی اعتبار شده، سازمان یافته و منسجم شده اند. باخت برای این راست گرایان به صورت یک سنت درآمده است. آنها در تلاش خود برای کودتا بازنده شدند؛ در مورد به تعطیل کشاندن تولید نفت در سال ۲۰۰۲ شکست خوردند و کوشش شان در سال ۲۰۰۵ برای رفراندومی که چاوز را مجبور به کناره گیری کند و همچنین در انتخابات ریاست جمهوری در سال ۲۰۰۶به شکست انجامید. نشانه های زیادی وجود دارد که آنها در رفراندوم دوم دسامبر هم شکست خواهند خورد.
آنچه بسیار اهمیت دارد عمیق تر شدن دوگانگی بین طرفداران سنتی چاوز است. یک بخش جنبش که تاکنون از انقلاب بولیواریایی حمایت می کرد به مخالفان پیوسته است. قابل توجه ترین فردی که به اردوی مخالفان پیوسته است ژنرال رائول بادائل است که در ۵ نوامبر اعلام کرد به مخالفان - که برای رأی منفی دادن به تغییر قانون اساسی دعوت می کنندـ خواهد پیوست. در ارتباط پنهانی با عناصر ضد چاوز در نیرو های مسلح، بادائل از سربازان تقاضا کرده است که پیشنهاد تغییر در قانون اساسی را « به دقت مطالعه کنند». بادائل نظرات خود را در یک کنفرانس مطبوعاتی مطرح کرد که در آن تنها مخالفان - یعنی غول های رسانه ای- دعوت داشتند. می توان گفت که نظرات او تقریباً ویژگی نظرات رئیس یک فدراسیون تجاری و یا یکی از توطئه کنندگان کودتای ۲۰۰۲را داشت. ولی بادائل از دهه ۱۹۷۰ با چاوز بوده است؛ او یکی از امضا کنندگان اصلی بیانیه ۱۹۸۲ مربوط به جنبش داخلی ارتش بود که چاوز را به ریاست جمهوری رساند. او در جذب حمایت ارتش برای شکست دادن تلاش برای کودتای ۲۰۰۲ نقش مهم و ارزنده ای داشت که این نقش در فیلمی به نام «انقلاب را نمی توان از تلویزیون نشان داد» به تصویر کشیده شد. پس از ابقای چاوز، بادائل در رأس نیرو های نظامی ونزوئلا قرار گرفت.
پس چه اتفاقی افتاده است که متحد دیرین چاوز را اکنون میلیون ها ونزوئلایی، یک خائن می نامند این امر در واقع به این علت است که جنبشی که چاوز را بر سر کار آورد، جنبشی مربوط به اقشار مختلف مردم بود. نیروهایی که در این انقلاب شرکت کردند هدف شان این بود که اقشار فقر زده ونزوئلا را از فلاکت نجات دهند . ولی کسان دیگری هم بودند که تنها استقلال سرمایه داری ونزوئلا را از سرمایه داری آمریکا طالب بودند. بادائل در ماه جولای از ریاست نیرو های مسلح ارتش کنار رفت و در یک سخنرانی روشن کرد که این دو گرایش دیگر نمی توانند «همزیستی مسالمت آمیز» داشته باشند. او نه به نام یک مخالف انقلاب ، بلکه به نام « یک سوسیالیست قرن بیستم» صحبت می کرد. وقتی بادائل از سمت خود کناره گرفت گوستاو رانجل جای او را گرفت. رانجل پیش از آن مسئولیت سازماندهی شبه نظامیان مردمی - یک تشکیلات دولتی که در کنار ارتش سنتی ایجاد شده است- را داشت. این امر نشانه این بود که جهت انقلاب ونزوئلا بیشتر به طرف سوسیالیسم و طبقه کارگر گرایش می یابد. اتحاد آشکار بادائل با مخالفان دولت این پرسش را مطرح می کند که تا چه حد جناح غیر انقلابی در ارتش سنتی قدرت دارد. اگر چه چاوز به کرات اطمینان داده است که در حال حاضر هیچ جریانی به اندازه کافی برای یک کودتای موفق قدرت ندارد ، عناصر انقلابی در ونزوئلا برای رویارویی با توطئه های احتمالی آماده می شوند.
رسانه های آمریکایی و ونزوئلایی وابسته به کورپوریشن های بزرگ، تغییر قانون اساسی را به عنوان «گامی به سوی دیکتاتوری» تبلیغ می کنند - اصطلاحی که هر وقت متحدان شان بر سر قدرت نیستند به کار می برند. رسانه ها بر این واقعیت تکیه کرده اند که قانون اساسی جدید محدودیت های ریاست جمهوری را از بین خواهد برد. این اصلاح که به هیچ وجه خود ریاست جمهوری را حذف نمی کند، همان اختیاراتی را به رئیس جمهور می دهد که اکنون رئیسان جمهور در کشورهای فرانسه، ایتالیا، بریتانیا، ژاپن و استرالیا دارای آن هستند.
این تغییرات در قانون اساسی «اختیارات دولت مرکزی» را در تعدادی از حوزه ها افزایش می دهد. مثلاً این اصلاحات دست انقلابی ها را که در دولت دارای قدرتند در بانک مرکزی باز تر می گذارد و قدرت سیاسی طبقه حاکم پیشین را که بر پایه قدرت مالی مقامات فاسد قرار داشت، از بین می برد. تغییر قانون اساسی همچنین پیشرفت شوراهای شهرها را که تهدید مستقیمی برای سیاستمداران سنتی طبقه حاکم است، افزایش می دهد.
با نگاه مختصری به تغییرات قانون اساسی متوجه می شویم در واقع این اصلاحات باعث افزایش قدرت مردم می شود. این آینده نگری در ترکیب با این احتمال که دولت آنقدر در اختیار انقلابی ها بماند که دستاورد های خود را تحکیم ببخشد، مالکان را به وحشت می اندازد. قانون اساسی جدید برای مصادره دارایی های خصوصی بر اساس «منافع عمومی» به دولت اقتدار بیشتری می بخشد؛ شبه نظامیان مردمی اهمیت بیشتری خواهند یافت و رسمیت می یابند.
قانون اساسی جدید ساعت کاری را به ۶ ساعت در روز کاهش خواهد داد. علاوه بر این منابع و امتیازات جدیدی به ونزوئلایی های آفریقایی تبار و جوامع بومی تعلق خواهد گرفت.
تهدید کودتایی هنوز بسیار واقعی است. اعتراض های دانشجویان دانشگاه های ممتاز و رویگردانی رائول بادائل، درست پس از ملاقات مخالفان با نمایندگان دولت آمریکا در ماه اکتبر پیش آمد. سناریوی آنها روشن است: سعی در ایجاد اغتشاش در خیابان ها، استفاده از تظاهرات دانشجویی و ایجاد کمبودهای مصنوعی و دامن زدن به نا آرامی و سردرگمی و آنگاه توسل به عناصر ارتشی برای برقراری نظم. این طرحی است که سیا پیش از این بارها آزموده است. با بالا گرفتن بحران، افراد مترقی در سراسر جهان باید برای تبلیغ و پشتیبانی از جنبش انقلاب در ونزوئلا آماده باشند.
مونیکا روییز ‎/ترجمه: پوراندخت مجلسی
منبع : روزنامه ایران