چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

کیفیت زندگی خود را ارزیابی کنیم


چون توانستم، ندانستم، چه سود
چون بدانستم، توانستم نبود
وجه تمایز انسان از حیوان ”دانستن“ است و ارزش هر شخصی به آگاهی و دستاوردهائی است که در زمان زندگی خود به دست می‌آورد. اگر نگاهی آماری به زندگی یک شخص ۶۵ ساله بیندازیم، می‌بینیم این شخص:
- در حدود ۲۶ سال را به کار در داخل یا خارج از منزل مشغول بوده
- ۲۲ سال را در خواب به سر برده
- ۱۲ سال باقی‌مانده‌ی عمر خود را به فعالیت‌های گوناگون گذرانده است.
این شخص ۶۵ ساله در طول عمر خود ۰۰۰/۷۰ کیلوگرم مدفوع و ۵۰۰/۴۷ لیتر ادرار در روی کره زمین از خود به‌جای می‌گذارد. در واقع آیا می‌خواهیم دستاورد ما در زندگی همین باشد؟ آیا آفرینش اشرف مخلوقات به این منظور بوده است؟
روزی در اتاق خود نشسته و مشغول خواندن شعری بودم، این شعر چنان اثر عمیقی در من داشت که ناخودآگاه اشک در چشمانم جاری شد و زیر لب گفتم: ”آفرین بر سراینده‌ی این شعر“. حس عجیبی داشتم. این شاعر را زنده در کنار خود حس می‌کردم. حتی زنده‌تر و واقعی‌تر از بیشتر افرادی که امروزه بر روی این کره خاکی مشغول پرسه زدن هستند، با خود گفتم: ولی او که مدت‌هاست جان به جان تسلیم کرده.“ و ناگهان به یاد جمله‌ای از ”آنتونی رابینز“ افتادم که می‌گوید: ”از زندگی خود یک شاهکار بی‌همتا بسازید“ تا به آن لحظه روح این جمله را به‌خوبی حس نکرده بودم. ناگهان متوجه شدم که کیفیت و نوع زندگی انسان است که او را برای همیشه زنده نگه می‌‌دارد و دلیل آفرینش او نیز دستیابی به یک عمر با کیفیت است. همه زندگی می‌کنند و می‌میرند، ولی فرق بین زندگی‌ها و مرگ‌ها بسیار است.
می‌گویند سرداری جهان‌گشا با لشکریانش در راه جنگ، پا به دهکده‌ای گذاشت. بر خلاف روستاها و شهرهای دیگر که همه‌ی ساکنان آنها با خبر ورود این سردار ترسیده و محل سکونت و کار خود را ترک کرده و در کار روزمره‌ی خود مشغول بوده و هیچ ترسی از او نداشتند. سردار به طرف یکی از ساکنان دهکده می‌رود و سراغ بزرگ دهکده را می‌گیرد. مرد می‌گوید: ”از همین راه بروید، بعد از گورستان دهکده او را خواهید دید.“
سردار با لشکریانش در مسیر حرکت خود می‌‌دیدند که در جلوی هر خانه گودالی کنده شده، آنها در هنگام عبور از گورستان متوجه این جمله‌ها نیز بر روی قبرها شدند: ابوالحسن ۱ سال زندگی کرده، شیخ ابراهیم ۶ ماه زندگی کرد، ابوعلی۲ هفته زندگی کرده و ... پس از این‌که سردار بزرگ دهکده را یافت به او گفت: ”الان می‌کشمت“ گفت: ”اگر بکشی، خواست خداست“ سردار گفت: ”نمی‌کشمت تا بدانی خواست من است.“ بزرگ دهکده گفت: ”اگر نکشی هم خواست خداست که کشته نشوم“ سردار با عصبانیت و تعجب گفت: ”دو سئوال دارم، جواب بده و ما از این‌جا می‌رویم. اول این‌که چرا جلوی هر خانه یک گودال کنده شده و دوم این‌که چرا مدت زندگی هر یک از افراد دهکده را به آن صورت روی قبرها نوشته‌اید؟“ بزرگ دهکده گفت: ”اول این‌که جلوی هر منزلی گودالی کنده شده، زیرا هر روز صبح که اهالی دهکده از حانه بیرون می‌آیند، آنها را به یاد قبر انداخته و یادآوری شود که مقصد آخرشان کجاست تا بدانند که چگونه زندگی کنند. دوم دلیل این‌که آن جمله‌ها رو قبر افراد نوشته شده این است که در هنگام مرگ از هر یک از اهالی دهکده، سه سئوال می‌پرسیم:
سئوال اول: در هنگام زندگی چه‌قدر وقت صرف دانش و آگاهی کرده‌ای؟ به‌طور مثال پاسخ می‌دهد ۱ هفته
سئوال دوم: در هنگام زندگی چه‌قدر وقت صرف لذت بردن از هنر کرده‌ای؟ به‌طور مثال پاسخ می‌دهد ۲ هفته
سئول سوم: در هنگام زندگی چه‌قدر وقت صرف کمک به مردم کرده‌ای؟ به‌طور مثال پاسخ می‌دهد ۵ هفته
بنابراین روی قبر این شخص می‌نویسیم این شخص در مجموع ۸ هفته زندگی کرده است.“
سردار و لشکریانش گیج و حیرت‌زده از آن دهکده خارج شدند.
اگر از آسمان، تشییع جنازه‌ی خود را تماشا می‌کردیم و قرار بود که ۵ نفر درباره‌ی ما حرف بزنند، نفر اول، یکی از خانواده‌ی نزدیک‌مان، نفر دوم، یکی از اقوام دورمان، نفر سوم، یکی از دوستانمان، نفر چهارم، یکی از همکارانمان و نفر پنجم، یکی از آشنایمان‌ که فقط ما را دورادور می‌شناسند، حال کمی بیندیشیم و ببینیم که دوست داشتیم آنها راجع‌به ما چه بگویند و سپس تصمیم بگیریم که از امروز به همان‌گونه زندگی کنیم.
بیاییم جمله‌ی عمیق و روح‌بخش حضرت علی‌(ع) را سرلوحه‌ی هدایت خود قرار دهیم: ”مرگ را مشاور بگیر و زندگی کن“ و به‌خاطر داشته باشیم که هدف ما ساختن یک شاهکار از زندگی‌مان است.
از خود سئوال کنیم که چقدر وقت صرف کسب علم، دانش و آگاهی نموده‌ام؟ و بدانیم که بیشترین صدمه‌هائی که به بشر در طی تاریخ وارد آمده از ناآگاهی بوده یا از سر ریا، تزویر و دروغ.
علم، دانش و آگاهی فقط به‌معنی این که تخصص خاصی مثل حسابداری، پزشکی، مهندسی و ... جهت امرار معاش داشت باشیم، نیست بلکه زندگی ابعاد و جنبه‌های مختلف مثل خداشناسی، خودشناسی، معرفت‌شناسی، سلامت جسمانی، سلامت روانی، ارتباط‌های مؤثر اجتماعی، سرگرمی، شادی واقعی، آرامش، عدم وابستگی، زندگی در لحظه‌ی حال و ... دارد که نسبت به آنها باید آگاه شویم. چه بسا مهندسی زبردست که احساس شادی نمی‌کند، پزشک متخصصی که زندگی خانوادگی عاشقانه‌ای ندارد، شخص ثروتمندی که همیشه مضطرب و نگران است و در زیاد کردن ثروت، به جستجوی آرامش می‌گردد، غافل از این‌که شادی، عشق و آرامش، احساس‌هائی هستند درونی و نه بیرونی.
از خود بپرسیم که برای لذت بردن از هنر چقدر وقت صرف کرده‌ایم؟ سعی کنیم انواع مختلف هنر (موسیقی، نقاشی، فیلم و ...) را درک کنیم و بدانیم که هنر، چشم دل را به روی زیبائی‌ها باز می‌کند تا بتوانیم به زیبائی‌های بالاتر برسیم.
به گفته‌ی ”لئوبوسکالیا“: ”نقش هنر، به‌طور اساسی غنی ساختن زندگی ما است.“ به یاری هنر، آن سوی پدیده‌های معمولی را می‌بینیم، روش‌های تازه برای دیدن اشیاء را می‌یابیم و راه‌هائی را کشف می‌کنیم که به شناخت روح منتهی می‌گردد.
غیر از هنر که تاج سرآفرینش است
بنیاد هیچ منزلتی پایدار نیست
از خود بپرسیم که برای کمک به دیگران چه کرده‌ایم؟ و بدانیم که انسان برای رسیدن به آرامش در وهله‌ی اول نیاز به آزاد کردن و بخشش محبت دارد و سپس به دریافت آن.
افلاطون می‌گوید:”هرکسی در طلب خیر و سعادت دیگران باشد، سرانجام سعادت خودش را هم به‌دست خواهد آورد.“
امکان دارد ۱۰۰ سال عمر کنیم، ولی جواب به این سه سئوال کیفیت زندگی ما را اندازه‌ می‌گیرد و مدت واقعی زندگی‌مان را روی سنگ قبرمان حک می‌کند.

فرهاد مدرس
نماینده انحصاری Cavebdish College انگلستان در ایران و بنیان‌گذار مؤسسه‌ی راه موفقیت و خلاقیت
منبع : مجله موفقیت


همچنین مشاهده کنید