پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا


تقویم ایرانی قربانی دستکاری های دلخواهانه شده است


تقویم ایرانی قربانی دستکاری های دلخواهانه شده است
گرایش شکوهمند و غرورآفرین جوانان میهن به باورها و آیین‌های کهن، بی‌تردید باید مبتنی بر پاسداشت آنها باشد و نه تباهی و آسیب به آن. بسیاری از دستکاری‌های وارد شده به گاهشماری ایرانی، با هدایت کسانی که از دقت این نظام گاهشماری رنج می‌برند، بدست دوستداران فرهنگ ایران انجام می‌شود و هر یک از ما نیز تصور می‌کنیم که این حق و اجازه را داریم که سلیقه دلخواه خود را در آن به کار ببریم.
یکی از کوشش‌های همیشگی ایرانیان باستان، تنظیم تقویمی بوده است که با تقویم طبیعی و دوره رویدادهای کیهانی، حداکثر انطباق را داشته باشد. این کوشش منجر به ایجاد و بهره ‌برداری از تقویم‌ها و نظام‌های گاهشماری بسیار متعدد و متنوعی شده بود که در نهایت با ایجاد و تنظیم تقویم اعتدالی ایرانی به حداکثر دقت ممکن برای تطبیق تقویم قراردادی با تقویم طبیعی دست یافته شد و امروزه نیز این تقویم همچنان دقیق‌ترین تقویم تاریخ بشر شناخته می‌شود.
تقویم هجری خورشیدی امروزی با تغییر مبدأ گاهشماری، ادامه همان تقویم شهریاری ایرانی است و منظور از شهریاری دلالت بر هیچ پادشاهی نمی‌کند، بلکه منظور «شهریار تقویم‌ها» است. ایجاد مبدأهای ساختگی و مجعول چند هزار ساله و نام‌های ساختگی (مانند آریایی، میترایی، خیامی، مادی، زرتشتی و غیره) برای گاهشماری ایرانی، بجز اینکه تحریف تاریخ یک ملت و سخنانی دروغین و بدون اسناد و مدارک است، می‌تواند ضررهای جبران ناپذیری به ساختار گاهشماری ایرانی وارد ‌کند.
تقویم‌های متنوعی که در ایران باستان وجود داشته و هنوز نیز برخی اقوام از آن استفاده می‌کنند، در انتخاب مبدأ سال و تعداد روزهای هر ماه خورشیدی با یکدیگر تفاوت‌هایی دارند. بطور نمونه آغاز سال نو در تقویم خوارزمی با ششم فروردین‌ماه شهریاری، در تقویم کوهدشتی با چهاردهم فروردین‌ماه، در تقویم سنگسری با پنجم اردیبهشت‌ماه، در تقویم طبری/ تبری با دوم مردادماه، در تقویم دیلمی با هفدهم مردادماه، در تقویم میترایی با یکم دی‌ماه، در تقویم پشتکوهی با ششم بهمن‌ماه و در تقویم محلی نطنز و کاشان با یکم اسفندماه مطابق است.
اما نکته مهم در این است که در همه این تقویم‌ها نام ماه‌ها و نام روزها به یک ترتیب و به گونه کم‌و‌بیش یکسانی ثبت شده است و در نتیجه، هر یک از آن تقویم‌ها برای برگزاری جشن‌ها و آیین‌های سالیانه، در مقایسه با تقویم‌های دیگر، زمان‌های مختلفی را بدست می‌دهند. بطور نمونه جشن تیرگان (سیزدهم تیرماه) با تقویم سغدی و خوارزمی در هجدهم تیرماه شهریاری، با تقویم طبری در سیزدهم آبان‌ماه و با تقویم دَیلمی در بیست‌وهفتم آبان‌ماه برگزار شده است و می‌شود. اما برای همه آنان این روز مطابق با تیـر روز از تیـرمـاه است. از سوی دیگر، همانطور که گفته شد، تقویم‌ها در ترتیب نام ماه‌ها و روزها با یکدیگر شاهت دارند و این نام‌ها در بین آنها متداول است.
اگر امروزه استفاده از نام روزها در تقویم خورشیدی هجری/ شهریاری ایرانی متداول نیست، این معنا را ندارد که این نام‌ها نمی‌تواند در این تقویم وجود داشته باشد؛ بلکه استفاده از آن به دلیل رسمیت نداشتن و نبود کاربرد عمومی، مهجور مانده و از آن غفلت شده است. به عبارت دیگر نام‌ روز‌های ماه را می‌توان در همه تقویم‌های ایرانی بکار گرفت؛ همانگونه که پیشینیان ما نیز چنین کرده‌اند. در تقویم‌های ایرانی، «هرمزدروز» نام روز نخست ماه، «بهمن‌روز» نام روز دوم ماه، «شـهریـور‌روز» نام روز سوم ماه و … است و این ویژگی منحصر به تقویم خاصی نیست. در واقع نام روزها، جانشین شماره روزها شده و می‌توان آنرا به هر تقویمی که از آن استفاده می‌کنیم، تعمیم داد.
با توجه به نکات بالا و نیز اینکه تقویم فعلی هجری خورشیدی ایران، ادامه تکامل‌یافته تقویم‌های باستانی ایرانی و منسوب به زرتشت و در عین‌حال تقویم رایج و پذیرفته ‌شده کشور، و نیز دقیق‌ترین تقویم شناخته شده تاریخ بشری است؛ هر یک از جشن‌های سالیانه، دقیقاً برابر با شماره همان روز در تقویم خورشیدی هجری/ شهریاری است و برگزاری مراسم سالیانه با استفاده از تقویم‌های محلی و نیز کتابچه شبه‌تقویم برخی از زرتشتیان که در چند سال اخیر با دستکاری در گاهشماری ایرانی ساخته شده است، بـرای کاربردی در گستره ملی، به چند دلیل اشتباه است.
۱) زمان برگزاری جشن‌های سالیانه به روایت متون کهن، تنها با تقویم ایرانی سازگاری داشته و با تقویم دستکاری شده بالا هماهنگی ندارند. بطور نمونه هنگام برگزاری جشن سـده در منابع قدیم، روز دهـم بهمن برابر با آبان‌روز از بهمن‌ماه و در فاصله چهل روزه از یلدا آمده که دقیقاً مطابق با تقویم ایرانی است در حالی‌که در آن تقـویم به اشتباه برابر با مـهرروز از بهمن‌ماه شده است.
۲) همه اقوام محلی و ایرانی‌تباران کشورهای همسایه، با وجود تقویم محلی، مراسم ملی را طبق تقویم ایرانی نیز برگزار می‌کنند و عجیب است که ما مراسم ملی را به تقویمی محلی انطباق دهیم.
۳) برگزاری مراسم در زمان‌های گوناگون موجب آسیب به همبستگی و وفاق عمومی می‌شود. به یاد داشته باشیم که همه کشورها و اقـوام دنـیا بـا وجـود تـقویم‌های گوناگـون محـلی (بطور مثال چندین گونه از تقـویم میلادی در کشورهای مختلف وجود دارد)، مراسم عمومی را بـرای پـاسداشت همبستگی مـردم، تنها از یک تقـویم استخراج می‌کنند.
۴) با اینکار زمان مراسم سالیانه را از هنگام طبیعی آن خارج می‌کنیم. بطور نمونه، برگزاری اشتباه جشن شب چله یا یلدا در بیست ‌و ‌چهارم آذرماه که بهیچوجه با واقعه طبیعی آن که انقلاب زمستانی و زایش خورشید باشد، ارتباطی ندارد. این شیوه در ناسازگاری کامل با خواست ایرانیان باستان و معاصر است.
۵) دستاورد درخشان پیشینیان خود را که هزاران سال برای تطبیق تقویم قراردادی با تقویم طبیعی کوشش و ممارست به خرج داده‌اند را نادیده می‌گیریم و از جایگاه ایران به عنوان خاستگاه دقیق‌ترین تقویم جهان، می‌کاهیم.
کتابچه‌ای که در حدود ده سال اخیر به نام «سالنمای دینی زرتشتیان» با اقتباس و تلفیقی ناهمگون از تقویم‌های رسمی ایرانی، یزدگردی کهن و نو، اوستایی، گاهَنباری، جلالی و کُردی؛ و نیز افزودن بعضی عناصر نوظهور (مانند مبدأ گاهشماری و مبدأ شبانروز) و دخل و تصرف در نظام کبیسه‌گیری، بوجود آمده، پدیده‌ای نوساخته بوده و دارای سابقه تاریخی نیست.
منتشر کنندگان این کتابچه، هیچ پاسخی هم برای کسانی که از نظام کبیسه‌گیری، سابقه تاریخی، شیوه محاسبه مبدأ سالشماری، طول متوسط سال تعریف‌شده آن و بسیاری نکات دیگر می‌پرسند، ندارند و در این چند سالی که از این بدعت می‌گذرد، تنها پاسخ ممکن سکوت بوده است، چرا که پاسخی برای این پرسش‌ها وجود ندارد. در اینجا اعلان می‌دارم که این نگارنده آمادگی دارد تا در زمینه پرسش‌های بالا با منتشرکنندگان این کتابچه به بحث و مناظره بپردازد و امیدوارست که اینان چنانچه دلایلی برای اینکار خود دارند، از این مناظره دوری نکنند.
اشتباه برخی از دوستداران آیین‌های ایرانی، از اعتماد به این کتابچه موسوم به گاهشماری دینی زرتشتیان سرچشمه گرفته و تصور اینکه تغییراتی در گاهشماری ایرانی به وجود آمده است، پنداری نادرست و ناشی از آگاهی کمتر از نظام‌های استخراج تقویم و سالشماری بوده است. در سال‌های اخیر هیچگونه «تغییری» در گاهشماری اعتدالی ایرانی بوجود نیامده و هنوز دانش بشری امکان ایجاد تغییر یا اصلاحی در ساختار بسیار دقیق و منطقی آنرا بدست نیاورده است.
البته تقویم اصیل زرتشتیان هنوز هم در روستاهای زرتشتی‌نشین اطراف یزد و کرمان رایج است و جا دارد که برای حفظ آن کوشش فراوانی انجام شود. در این تقویم، اکنون روز نوروز و آغاز سال در اول ماه مرداد قرار دارد. این تقویم که بازمانده تقویم یزدگردی است، دارای ۱۲ ماه ۳۰ روزه و ۵ روز اضافه در پایان آبان‌ماه (و گاه اسفندماه) است و نظام کبیسه‌گیری آن یک ماه در هر ۱۲۰ سال (و گاه ۱۱۶ سال) می‌باشد. یعنی روز نوروز و در نتیجه همه ایام سال تا یک ماه از جای حقیقی آن جابجا می‌شوند.
در گونه دیگری از این تقویم (یزدگردی پَـرسی)، نظام کبیسه‌گیری وجود ندارد و روز نوروز و دیگر روزها و مناسبت‌های سالیانه در تمام ایام سال جابجا می‌شوند.
البته شناخت و شناساندن همه دستاوردهای کهن ایرانیان و از جمله تقویم‌های محلی، و حتی انتشار آنها، کاری شایسته و برای پاسداشت آیین نیاکان و تحلیل‌هایی در تاریخ و به ویژه در تاریخ، علم ضروری است؛ اما بکار‌گیری آنها در روزگار فعلی و با وجود تقویمی بسیار دقیق‌تر، موجب پریشانی و آشفتگی در قراردادهای آیینی ایرانیان می‌شود.
فراموش نکنیم که تقویم نیز همچون ساعت و همه دیگر ابزارهای اندازه‌گیری و سنجش، یک «قرارداد» است و همانگونه که استفاده از ساعتی با سازوکار اندازه‌گیری متفاوت از معمول می‌تواند نظم و سامان جامعه را مختل سازد، تقویم نیز به همانگونه یک قرارداد اجتماعی است و آشفتگی در آن، آشفتگی جامعه را پدید می‌آورد.
دستکاری در تقویم ایرانی و مناسبت‌های آن منحصر به نمونه‌های یاد شده بالا نیست. برای نمونه‌ای دیگر می‌توان گفت که اشخاصی مناسبت‌های تاریخی منتشرشده در جدول‌های کرونولوژی اروپایی را به سادگی و با تقویم جیبی خود به روز و ماه ایرانی تبدیل می‌کند. اینان، بگونه‌ای نادرست و ساده‌انگارانه و با استفاده از یک تقویم رومیزی تقویم میلادی را به تقویم ایرانی تبدیل کرده و به این نکته بدیهی توجه نداشته‌اند که نظام‌های گاهشماری ایرانی و میلادی، هر کدام از مبنای طول سال و قاعده کبیسه‌گیری خاصی برخوردارند که موجب نبود برابری دائمی در روزهای آنها می‌شود.
به ویژه که تقویم‌ میلادی، خود از دو گونه متفاوت گریگوری و یولیانی (پیش و پس از سال ۱۵۸۲) با قواعدی متفاوت تشکیل شده است و هر چه به عقب بازگردیم، فاصله روزهای فعلی این تقویم‌ها نسبت به تقویم ایرانی از یکدیگر بیشتر می شوند. به عبارت دیگر، این فاصله همواره ثابت نمی‌ماند و تابع الگوریتمی خاص در ازدیاد فواصل است.
تطبیق تقویم‌ها به یکدیگر، عملی با قواعد و فرمول‌هایی خاص و پیچیده است. از سوی دیگر در ثبت زمان مناسبت‌های ایرانی، می‌بایست یکراست به سراغ منابع و تقویم‌های ایرانی رفت و معمولاً نیازی به تطبیق تقویم میلادی به ایرانی نیست.
این گروه اخیر، گاه چنین اشتباه‌های فاحش و مهمی را حتی در سالنامه‌هایی منتشر می‌کنند و با آوردن نام‌های ایرانی برای آن تقویم و انبوهی از تصویرهای زیبای باستانی، استفاده کنندگان آنرا دچار پریشانی و گمراهی می‌کنند.
برخی دیگر نیز بر این سخنان کهنه و اثبات‌نشده پای می‌فشارند که اعتدال بهاری، نوروز و آیین‌های آن از اقوام بین‌النهرین اقتباس شده، گاهشماری ایرانی از گاهشماری مصری الهام بر گرفته شده، روزهای هفته در ایران از اقوام سامی تقلید شده، تقویم قمری از آن عربان است و بسیاری دیگر.
در پایان توجه خوانندگان را به گفتاری که همواره از شادروان استاد احمد بیرشک می‌شنیدم، جلب می‌‌کنم که تقویم ایرانی، حیثیت و آبروی علمی ما در جهان است؛ مباد که به خود حق بدهیم تا به دلخواهی و نا‌آگاهی در آن نو‌آوری کنیم و به اعتبارش صدمه بزنیم:
«پاسداشت یادمان‌های ایرانی، تنها منحصر به کوشش‌های گرانقدر برای آثار ملموس باستانی نیست. پاسداشت گاهشماری ایرانی و خودداری از تغییر و دستکاری‌های دلخواهانه در آن، به مانند هر یادمان کهن دیگر، وظیفه بزرگ همه ماست.»
باشد تا با شناخت و دریافتن جایگاه بلند تقویم شهریاری/ خورشیدی هجری ایران، در پاسداشت و گسترش یکی از بزرگترین دستاوردهای نیاکان خود که هنوز رقیبی در جهان ندارد، کوشا باشیم، به آن مهر بورزیم و بدان افتخار کنیم.
http://tim۳۷۴۵.blogfa.com/
نوشته شده توسط شیدا حافظی