یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


تحولات نوروز در بستر تاریخ


تحولات نوروز در بستر تاریخ
نوروز، تخستین روز سال اول فروردین ( ۲۱ مارس ) تقسیم و تنظیم زمان از نیازهای بنیادی فرهنگ و تمدن انسانی است. تقویم های همه ملت های جهان برپایه این نیاز پدید آمدند و عناصر تكرار شونده در طبیعت مبنای سنجش و شمارش زمان قرار گرفتند: و زمان های مقدس نقطه های آغاز و تكرار شدند تا زندگی و جامعه انسانی به نظم كشیده شود.
در ایران و سرزمین های گسترده ای از مرزهای چین تا آسیای غربی كه حوزه ایران بزرگ فرهنگی است و برای بیش از نیم میلیارد از مردم جهان، این زمان مقدس آغازین، نوروز است. كه با نوزایی طبیعت نیز همزمانی دارد. گفتنی است در همه مناطقی از جهان كه سبب شرایط طبیعی و اقلیمی فصل های سال جلوه ها و مشخصه های آشكار و متمایزی دارند، تغییر فصل و به ویژه آغاز بهار و بیداری طبیعت آدب و رسم هایی به همراه دارد، و این از جهانی های فرهنگ انسانی است.
اما انطباق نظام سنجش زمان با این خصلت جهانی، یعنی انطباق جشن بهار با تقویم ملی و رسمی ، ویژگی بارز جشن آغاز سال در كشورهای حوزه نوروز است. این خصوصیت برجسته و نمایان نوروز، آن را از همه جشن های نو سال متمایز می كند و موجب می شود كه مردم نوروز را نه در تالارهای دربسته، كه در آغوش طبیعت جشن بگیرند و سرآغاز سال را با تجدید خاطره ای از پیوند دیرینه انسان و طبیعت همراه كنند.
نوروز دارای خاستگاه سرزمینی است. جشن و آیینی است برخاسته از مجموعه شرایط طبیعی و بن مایه های اعتقادی مردمان فلات ایران كه در پهنه جغرافیایی فرهنگی ایران، بی وابستگی به هیچ قوم و مذهب و گروه خاص در جان فرهنگ مردم نشسته است. وجه مشترك همه گروه های قومی و اعتقادی است. همه اقوامی كه به این سرزمین آمدند و همه جریان های اعتقادی كه در اینجا رواج پیدا كردند، آن را پذیرفته اند، از آن مایه گرفته اند و بر آن اثر گذاشته اند.
چنان چون جویبارهایی كه در مسیر رودخانه به آن وارد می شوند و رود خانه همچنان در هویت خود جاری است. نوروز هم در جریان و استمرار بدون انقطاعش در پیچ و خم ها و فراز و نشیب های تاریخ، و در گستره وسیع آن یك واقعیت و هویت ثابت و مستمر فرهنگی است.
● پیشینه و ریشه های نوروز
در مورد پیشینه نوروز و ریشه های آن در سنت فرهنگی منطقه نخستین خبرها را از « سومر» داریم. جشن های آغاز سال سومریان با اسطوره ازدواج مقدس ایزد بانوی سرزمین با خدای مظهر رویش گیاهی، مربوط می شود. كهبه احتمال زیاد باید سومریان آن را از داخل فلات ایران با خود برده باشند.
از اسطوره های سومری كه پس از خوانده شدن لوح های یافته شده در محوطه های باستانی سومر رازشان گشوده شده است نیز چنین بر می آید كه كوهستان های غربی و شمال غربی سومر، یعنی كوه های زاگرس در حوزه لرستان، برای آنان جایگاهی مقدس بوده است. همچنین است در مورد ایلامیان .
تحلیل نقش و نگاره های روی اشیاء و آثار یافته شده، و اطلاعات به دست آمده در محوطه های باستانی داخل فلات ایران نیز از حوزه گسترده فرهنگ دوره اسلامی تا مناطق مركزی و تا حدود سرزمین های شرقی ایرانی و روابط گسترده این مناطق با ایلام حكایت دارد.
ساموئل هنری هوك در كتاب اساطیر خاورمیانه آورده است:
« به نظر می رسد سومری ها از مناطق كوهستانی شمال بین النهرین به منطقه دلتا كوچ كرده باشند.
اساطیر سومری نشان می دهد كه شرایط اقلیمی محل سكونت اولیه ایشان، با شرایط موطن جدیدشان بسیار تفاوت داشته است. »
« تموز و ایشتر ( صورت های بابلی دو موزی و اینانای سومری ) بارها زیر پیكره صنوبر نر و ماده تصویر می شوند . می دانیم در دلتای دجله –فرات، درخت صنوبر وجود ندارد، و این درخت بومی ناحیه های كوهستانی است. این نواحی خاستگاه اصلی سومرها بوده است. به علاوه به این واقعیت باید توجه داشت كه زیگورات های عظیم، مشخصه معماری معبدهای سومری است و عقیده بر این است كه رو به همان جهت خاستگاه اصلی ساخته شده اند:
« به نظر سومریان، خدایان بر فراز كوهستان زمین و آسمان، آنجا كه خورشید می دمد، اقامت داشد.
منابع یاد شده و ماخذ دیگر نیز مطالبی از این گونه را بر اساس اسناد و مدارك مطرح كرده اند كه رعایت اختصار از آنها در می گذریم.
علاوه بر نتایج مطالعات تطبیقی اسطوره ها، مطالعات مردم شناسی معاصر درباره آیین ها و مراسم نیز نشان می دهد كه صورت نمایشی اسطوره كهن مرگ و باز زنده شدن خدای گیاهی در مناطق گوناگون ایران استمرار یافته است. از جمله، رسم های میر نوروزی، كوسه گردی، پیر بابو ( گیلان ) و مانند اینها. در صورتی كه از این گونه رسم ها، در سرزمین های آن سوی میان رودان ( بین النهرین ) نشانه ای در دست نیست.
از حدود چهار هزار سال پیش، مهاجرت آریاییان از سمت شمال فلات ایران، از سرزمین های سردسیری كه « نه ماه زمستان و سه ماه تابستان بود» آغاز می شود، و با ساكنان داخل فلات ایران به بده و بستان فرهنگی می پردازند. كهن ترین سندی كه از این مهاجرت تاریخی در دست داریم، كتاب اوستا است. اهورامزدا خطاب به جم ( جمشید ) می گوید:
« ای جم هورچهر، پسر یونگهان»
این زمین پر شده و بر هم آمد از رمه ها و ستوران و مردمان و سگان و پرندگان و آتشان سرخ، و رمه ها و ستوران و مردمان بر این زمین جای نیابند.
آنگاه جم به روشنی به سوی نیمروز به راه خورشید فراز رفت و چنین گفت:
ای سپندارمذ( = زمین ) به مهربانی فرازرو، و بیش فراخ شو، كه رمه ها و ستوران و مردمان مرا برتابی.
پس جم این زمین را یك سوم از آنچه پیشتر بود فراخی بخشید...» ( وندیداد – داستان جم )
این نقل اسطوره ای كه برای ما حكم یك سند تاریخی را دارد، حكایت مهاجرت اقوام آرایایی به داخل فلات ایران است. و از متن چنین بر می آید كه جنگ و درگیری هم در كار نیست، كاركاری خدایی است كه به خواست اهورامزدا و با نیایش خورشید، به فرمان جم انجام می گیرد.
جم بعدها در تاریخ افسانه ای وحماسی ایران، به جمشید پادشاه پیشدادی و بنیانگزار نوروز تبدیل می شود. اما در اوستا هیچ نام ونشانی از نوروز نیست. بنابر این آریاییان مهاجر، در سرزمین جدید، كه از زیان آنها « ایران » نام گرفت، با نوروز آشنا شدند.
پس از استقرار آریاییان، در سوی شمال شرقی ایران و حوزه خراسان بزرگ، اسطوره مرگ و رستاخیز خدای گیاهی، با سیمایی اسطوره ای، حماسی، در داستان سیاوش رخ می نماید، و آن هم با نوروز پیوند پیدا می كند.
« آتش پرستان بخارا هر سال به محلی می روند كه احتمالا" سیاوش درآنجا كشته شده است. در آنجا زاری می كنند و قربانی می كنند » ( تاریخ بخارا- نرشخی )
« و هر سالی هر مردی آنجا یكی خروس برد و بكشد، پیش از بر آمدن آفتاب نوروز»
ششمین روز نوروز، بنابر نقل كتاب پهلوی « ماه فروردین روز خرداد» برابر است با روز كین خواهی سیاوش و مردم خوارزم روز ششم نخستین ماه سال را ابتدای سال قرار می دادند و تاریخ خود را با « تورد» سیاوش آغاز می كردند.
دكتر بهار بخش نخست داستان سیاوش را به این دلیل كه در آن نشانی از اساطیر ودایی وجود ندارد، متعلق به دوره تمدن ایرانی ماوراءالنهر می داند و آن را با اعتقادات، اساطیر و آیین های سومری، سامی، مدیترانه ای مربوط می داند. اما با توجه به تحقیقات دیگر ایشان، و با توجه به اسناد و مدارك یاد شده از دیگران كه بن آیین های سومری را در فلات ایران دانسته اند، به نظر می رسد كه بخش نخست داستان سیاوش و رسم های آغاز سال سومری ها نه اقتباس از یكدیگر بلكه برخاسته از یك اصل مشترك باشند.
از دیگر حوزه های فرهنگی داخل فلات ایران، كه به اصطلاح به دوره پیش از تاریخ مربوط می شوند، در این زمینه اطلاع در خور توجهی در دست نیست، اما از دوره های پس از خاموشی این فرهنگ ها ، از هخامنشیان خبر نوروز را داریم. ایجاد مجموعه بزرگ آیینی تخت جمشید حكایت از اهمیت نوروز و گسترش رواج آن در این دوره دارد.
از دوره های بعدی تاریخ ایران نیز تا زمان معاصر در هر دوره اسناد و مدارك متعدد دال بررواج نوروز وجود دارد، مجموعه این اسناد و مدارك بیانگر استمرار و پیوستگی رواج نوروز در دوره های مختلف تاریخی است.
● ارزش برجسته و شاخص نوروز
نوروز ارزش ها یا كاركردهای شاخص و برجسته متعددی دارد، كه متشكل می توان یكی از آنها را بارزتر از دیگر ها به شمار آورد. با وجود این، یكی از عمده ترین نقش های نوروز ایجاد وحدت و تقویت همبستگی ها و یگانگی ها است. این ارزش ناشی از دو ویژگی عمده نوروز است.
یكی استمرار بدون انقطاع نوروز، طی چند هزار سال تاریخ آن ، كه به اختصار توضیح داده شد . و در نتیجه این استمرار نوروز گسترده ترین و كهن ترین جشن و آیین مشترك همه سرزمین هایی شد كه امروزه كشورهای ایران ، افغانستان، پاكستام، بخشی از هندوستان، كشورهای آسیای میانه و قفقاز، مناطق كردنشین تركیه، عراق و سوریه را در بر می گیرد و همچنین است در مورد مردمان بسیار دیگری، در سایر نقاط جهان كه ریشه و پیشینه مشتركی با حوزه جغرافیایی نوروز دارند.
استمرار ناگسسته و چند هزار ساله نوروز در پهنه وسیع سرزمین های یاد شده تعلق همگانی مردمان این مناطق را به نوروز سبب گردیده و آن را به نقطه اشتراك گروههای قومی و اعتقادی گوناگون تبدیل است. امروزه این نقطه اشتراك در محدوده كشور ایران، یك عامل مهم تحكیم وحدت ملی و در گستره سرزمین های حوزه نوروز، عامل همبستگی منطقه ای است.
ویژگی دوم كه ارزش وفاقی نوروز را موجب می شود، خصلت وحدت آفرینی یك یك رسم های آن است.
● خصلت و كاركرد وحدت آفرینی رسم های نوروزی
یكی از كاركردهای عمده آیین ها، ایجاد وفاق و همبستگی در سطوح مختلف از خانواده تا روستا و محله و شهر و كشور تا حوزه های فرهنگی و جغرافیایی فراتر از آن است. نوروز از جمله آیین هایی است كه در اجزا و در كلیت خود دارای كاركرد نیرومند وفاقی است و این خصلت را در همه سطوح یاد شده دارا است.باورها و رفتارهای آیینی در سنت های نوروزی معمول در گوشه و كنار سرزمین های پهناور حوزه نوروز، همه سرشار از عناصری است كه مهر آفرین و آشتی سازند، و نوروز در كلیت خود، پرچم بلند و همبستگی است كه در سراغاز هر سال و هر بهار، بر بلندای روابط دیرین سال مردمان این سرزمین های برافراشته می شود.
ببینیم خصلت وفاقی و وحدت آفرینی را با چه مشخصه هایی در رسم های نوروزی جستجو كنیم؟ پاسخ را در نگاه به خود نوروز و توصیف رسم های آن می جوییم.
از زبان شاه عباس صفوی نقل كرده اند كه گفته بود در سال فقط یك شب با خیال راحت « پلو» می خورم و آن شب نوروز است كه می دانم همه مردم كشور همین غذا را می خورند. صرف نظر از درستی یا نادرستی این نقل آنچه مهم است این كه پادشاه مقتدری مثل شاه عباس برای این كه خود را به مردم نزدیك كند، به این خصوصیت نوروز تكیه می كند، و حاكی از این واقعیت است كه در شب نوروز در همه خانه ها در حد توان اجاق ها هم مثل چراغ ها روشن است و دل ها هم با گرد آمدن افراد خانواده، ازگرمای محبت و با هم بودن، شاد.
خانواده، نخستین هسته اجتماعی است كه در شمول كاركرد وفاقی نوروز قرار می گیرد. در نوروز همه مردم هر جا باشند به خانه و كاشانه خویش باز می گردند تا در ساعت تحویل سال و صبح نوروز در جمع خانواده و كنار سفره عیدی باشند. این حضور جمعی خانواده در پی فعالیت یك ماه استقبال از نوروز و تمیز كردن وآماده ساختن خانه و تدارك لوازم عید است، و همراه با آدابی است كه همه ملزم به رعایت آن هستند.
رعایت این آداب نقشی پویا در انسجام خانواده دارد. برای حضور در كنار سفره عیدی و لحظه تحویل سال كه هر دو از بار تقدس برخورداند، باید پاكیزه بود، باید شست و شو كرد و آراسته، به ادب و به آیین باید بر كنار سفره عید نشست. آیینه و آب ، چراغ روشن ، كتاب و شمایل مقدس و سبزه نورسته و سكوت در انتظار آغاز سال، فضای راز آمیز و روحانی ایجاد می كند، كه برای همیشه در خاطره كودكان تصویری ماندگار و آمیخته باشادی و محبت است، و بزرگترها را به فراموش كردن دل آزردگی ها می خواند. سپس كلام مبارك باد وشیرینی سفره عید، همه را شیرین كام می كند و راهی دید و بازدیدهای نوروزی.
نقش وفاقی تحویل سال، در نقاطی كه مكان زیارتگاهی و مقدسی داشته باشند، از محدوده فضای خانواده فراتر می رود. مردم در مكان مقدس گرد می آیند و نوروز را با هم آغاز می كنند. چنانكه تدر بارگاه امام رضا( ع ) در مشهد، حرم حضرت معصومه( س ) در قم، و شاه چراغ ( ع ) در شیراز و سحن و سرای امامزادگان و قدمگاه ها در شهر و روستاهای دیگر و در كنار علم مقدس كه از نوروز تا چهل روز با نام شاه مردان بر مزار پاك در افغانستان برافراشته می شود.
● همچنین است در سایر رسم ها ومراسم نوروزی در نقاط گوناگون
وقتی در خانه خانواده سوكوار، خویشاوندان و همسایگان سفره نوروزی می گسترند، شمع و چراغ می افروزند، حتا بر دست های سوكواران می گذارند و مباركباد می گویند: اشك های اندوه و شوق درهم می شوند و شادی و یگانگی زیبا و دلنشینی جایگزین اندوه تنهایی آنها می شود. وقتی آنها را با خود همراه می كنند تا با یكدیگر به عید مباركی اهل محله و آبادی بروند، به راستی غم و اندوه، با همه معنای آن جایش را به كیفیتی می دهد كه آنان خود را جزیی از جمع و فارغ از غم و اندوه نوروز بی عزیز از دست رفته احساس می كنندو تنهایی و غم آنها در شادی جمع، جمعی كه دراندوه آنها نیز اندوهگین و همراه بوده اند، گم می شود.
▪ ( تالش )
وقتی دختر پا به بخت برای « گلاب زنی» همراه با دختران هم سن و سال خود صبح نوروز به عیدی پدر و مادر نامزدش می رود، بر اهل خانه گلاب می پاشد، عید مباركی می گوید و عیدانه می گیرد، بذر صمیمیت ویگانگی در دل ها می افشاند و شالوده خانواده آینده اش را استحكام می بخشد.
▪ ( گیلان )
وقتی جوانان روستا همگروه برای گردآوردن بوته ها به تپه های اطراف ده می روند تا تدارك افروختن آتش شب نوروز را ببینند، همكاری و همیاری را تجربه و تمرین می كنند.
▪ ( كرمانشاه.گوران )
وقتی كودكان تخم مرغ های رنگین عیدانه خود را با هم یكی می كنند و دوباره آن را میان خود تقسیم می كنند، رها كردن « من » خود را در « ما » جمع تمرین و تجربه می كنند.
▪ ( قروه)
وقتی در چهارشنبه سوری همه با هم در كوچه و میدان ده آتش می افروزند.
▪ ( همه جای ایران )
وقتی در چهارشنبه سوری و شب نوروز آب و شربت چهل یاسین درست می كنند و همه اهل محله از آن شربت می نوشند و به خانه می برند، گویی همه مردم از جام وحدت می نوشند.
▪ ( مناطق آذربایجان.كاشان و دیگر نقاط )
وقتی در روز سیزده همه غذاهای خود را یكجا بر سر یك سفره می گذارند وهمسفره می شوند.
▪ ( همه جای ایران )
وقتی كودك، جوان پیر، زن و مرد فارغ از سن سال با هم در بازی های نوروزی همبازی
▪ ( همه جای ایران )
و در موارد بسیار ازاین گونه پیوندهای یگانگی و همبستگی و هماهنگی و هم رایی را به نمایش می گذارند.
وقتی اهل محله و آبادی، در همه جای ایران، همگروه و خانه به خانه به عید دیدنی می روند و كدورت ها را به میانجی ریش سفیدان به آشتی بدل می كندد.، گل های شادی، محبت و همدلی می شكوفد و همه خود را جزوی از یك خانواده بزرگ احساس می كنند.
آنچه آمد، مشتی از خروار بود و در حد گنجایش این نوشتار، توصیف و توضیح همه نمونه ای این رسم مجالی بیشتر را می طلبد.
جان كلام این اشتراك در مبانی اعتقادی و به تبع آن آیین ها و رسم هایی كه بر بنیاد این مبانی پدید می آیند محكم ترین پوندها را میان گروه های انسانی ایجاد می كنند. این مشتركات هر چه كهن تر و ریشه دارتر باشد و به ویژه اگر از پیوستگی تاریخی برخوردار باشند در وفاق و همبستگی میان گروه های انسانی نقشمندتر خواهند بود.
نوروز با توجه به تعلق مشترك به همه گروه های قومی و اعتقادی و عدم وابستگی به هیچ گروه خاصی و با داشتن همه این ویژگی و با توجه به ماهیت وحدت آفرین اجزاء آن در شمار مهم ترین عوامل نزدیكی و پیوند مردمان سراسر پهنه ایران فرهنگی است. نقشی كه هنوز در نظام روابط سنتی زنده و پویا است. كنش متقابل همه ویژگی ها و عناصر یاد شده راز ماندگاری و رمز گسترش نوروز است.
● نقش نوروز در تقویت هویت فرهنگی
بنابر آنچه كه آورده شده، نوروز در رابطه با هویت فرهنگی چشم انداز وسیع تری از هویت های قومی، مذهبی ، زبانی و غیره را در می گیرد: ضمن این كه بر همه این عناصر تشكیل دهنده هویت فرهنگی نیز شمول دارد.
نوروز به این لحاظ با همه جشن ها و عیدهای آغاز سال تفاوت بنیادی دارد . جشن های دیگر، اگر چه هر كدام پوشش گسترده در سطح كشورهای مختلف دارند، اما محور اصلی آنها یكی از عناصر زیر مجموعه فرهنگ است. از این نظر نوروز جشن جهانی منحصر به فرد است و همین ویژگی ساز عوامل موثر در استمرار و گسترش نوروز در طی تاریخ بوده است.
● پویایی نوروز به عنوان یك سنت فرهنگی زنده
جانمایه بیشترین رسم های نوروزی كه قبل از تحویل سال ( روز اول فروردین ) انجام می شود، نو ساختن، نوپوشیدن، و پاكیزه گردانی خانه ها است . برای نظافت خانه، اصطلاح خانه تكانی به كار برده می شود كه مفهومی سنجیده دارد، در واقع خانه تكانی نوروز چیزی فراتر از نظافت معمولی و حتی نظافت كامل خانه است. زنان معتقد به سنت های نوروز هر چه را كه در خانه دارند و همه گوشه و كنار خانه را باید برای نوروز نظافت كنند. هر اندازه كم در آمد باشند دست كم یك، تكه هم شده لباس نو، بخصوص برای كودكان تهیه می كنند. سفره غذای شب و روز نوروز و در حد امكان سایر شب و روزهای نوروزی، نیز باید رنگین باشد.
و بسیار موارد دیگر كه تدارك مقدمات همه و همه موجب رونق كار پیشه وران و بازاریابان و گردش چرخ اقتصاد جامع است بازارهای نوروزی همیشه گرم و پرتپش است. آداب، باورها و اعتقادات رسم هایی كه در مورد نو ساختن زندگی به آنها اشاره شده، همیشه و همیشه، رونق بازار تولید و بده و بستان بازار را در پی داشته است. و دارد و از عوامل عمده در پویایی جشن نوروز است.
● مهارت ها وسنت ها
بسیاری از آنچه كه به مناسبت و برای نوروز ساخته و تولید می شود، و بسیاری از آداب و رفتارهایی كه در مجموعه رسم های نوروزی سنت شده است، آگاهی ها و تجربه هایی را به پشتوانه دارد، انتقال این مهارت ها و تجربه ها، در چارچوب الگو ها و سنت های نوروزی به نسل تو خصوصیتی است كه در بستر سنت شفاهی انجام می گیرد و مفهومی فراتر از ساختن چیزی و انجام كاری را دارد، « الگوی فرهنگی، است نماد و نشانه ای است كه بار فرهنگ را بر دوش می كشد.
این خصوصیت نوروز در سایه تولیدات كلان و در نتیجه دست اندازی های بازار، به همه ابعاد وظایف خانواده، نسبت به گذشته كمرنگ تر شده است، اما هنوز زنده است و استمرار دارد.
از این گونه است، ساختن وسایل بازی و بازیچه هایی همچون كمان و شمشیر چوبین، پیكرك های سفالین و گلین كه تا چند سال پیش در بسیاری از نقاط ایران معمول بوده و هنوز هم كم و بیش دیده می شود. این گونه اشیاء شادی كودكانه بچه ها را برصفحه ذهنشان برای همیشه با یاد نوروز نقش می اندازد، و به عبارت دیگر یكی از ابعاد استمرار سنت های نوروزی است.
همچنین است رسم ها و سنت های خاص نوروزی مثل پختن انواع شیرینی های نوروزی و از جمله سمنو كه از اجزای سفره هفت سین است و پختنی ای آیینی است كه ریشه ها و زمینه های كهن دارد. سمنو پختن مهارت و تجربه و آگاهی نیاز دارد، و مراسم سمنو پزان عرصه ای است برای انتقال این مهارت ها و تجربه ها.
همچنین است در مورد سبز كردن سبزه نوروزی و آرایش سفره ساعت تحویل سال وموارد دیگر، كه آداب و ریزه كاری های آن، هر یك مبتنی بر تجریباتی است و عمدتا" زنان میراث دار، نگهدارنده و انتقال دهنده آن هستند.
منبع : پژوهشکده مردم شناسی


همچنین مشاهده کنید