یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عباس مهره آمریکایی یا بی کفایتی سیاسی؟


عباس مهره آمریکایی یا بی کفایتی سیاسی؟
درست هر زمانی كه اوضاع جاری فلسطین به سوی آرامش و ثبات پیش می رود، محمود عباس (ابومازن) با اتخاذ سیاستی جدید بهانه را برای درگیری و به هم زدن اوضاع فراهم می سازد؛ اول با به رسمیت شناختن اسراییل، بعد با ائتلاف خود با آمریكا و اسراییل علیه دولت حماس، سپس با سنگ اندازی بر سر راه تشكیل حكومت متحد ملی و بالاخره با پیش گرفتن سیاست برگزاری انتخابات زودهنگام. براستی سودای ابومازن احقاق حق ملت فلسطین و حل و فصل بحران فلسطین است یا به انحصار درآوردن قدرت؟
پایگاه اینترنتی اسلام آنلاین با ارایه تحلیلی تحت عنوان «ابومازن وخطر افتادن درتار عنكبوت كاخ سفید» نوشته است: « در حالی كه ملت فلسطین بیش از هر زمان دیگری به یك رهبر سیاسی بزرگ جهت خروج از بحران های خود نیاز دارد، ابومازن با عدم درك این نیاز حیاتی تا به امروز نتوانسته نقش استراتژیك لازم برای پیش برد قضیه فلسطین را ایفا كند.
از زمان به قدرت رسیدن ابومازن پس از مرگ عرفات پرونده فلسطین شاهد بسیاری از تحولات بوده است كه متأسفانه هیچ یك از این تحولات را نمی توان مثبت ارزیابی كرد. تحلیلگران سیاسی پیش از به قدرت رسیدن ابومازن با توجه به فعالیت و موقعیت سیاسی وی چنین ركودی را در پیشبرد قضیه فلسطین پیش بینی می كردند زیرا ابومازن شخصی خارج از فلسطین بود و دیدگاه وی برای حل مسایل فلسطین با دیدگاه گروههای فلسطینی كه در واقع ساختار اصلی فلسطین را تشكیل می دهند، متفاوت بود.»
در ادامه این تحلیل آمده است: «یكی از برجسته ترین تفاوت ها در گرایش های سیاسی میان ابومازن و گروه های فلسطینی رامی توان در توافقنامه اسلو مشاهده كرد: توافقنامه ای كه ابومازن، عرفات و برخی از مسوولان جنبش فتح بانی آن بودند، در حالی كه دیگر گروه های داخلی فلسطین به شدت با آن مخالف بودند.
در واقع در ارزیابی دقیق می توان به این نتیجه رسید كه این توافقنامه برخلاف آنچه كه تشكیلات خودگردان به ریاست عرفات و شخصیت هایی چون ابومازن می پنداشتند پیامدهای مثبتی برای قضیه فلسطین به بار نیاروده است و بسیاری معتقدند ملت فلسطین تا به امروز تاوان مفاد این توافقنامه را می دهد. به رغم آن كه گروه های فلسطینی همخوانی بیشتری با سیاست های عرفات داشتند اما این همخوانی امروز به دلیل سیاست هایی كه ابومازن از زمان به قدرت رسیدن تا به امروز دنبال كرده است از میان رفته است.»
اسلام آن لاین در ادامه می آورد: «از بزرگترین اشتباهات ابومازن اعتماد به سیاست های آمریكا و دنباله روی از برنامه های كاخ سفید برای حل قضیه فلسطین بود. در حالی كه سیاست های آمریكا فاقد هیچ گونه جایگاهی میان گروه های فلسطینی نبود ابومازن برخلاف این دیدگاه سیاست دیگری را دنبال می كرد، سیاستی كه تا به امروز نه تنها ثبات و امنیت را در فلسطین تأمین نكرده است بلكه قضیه فلسطین را به سوی مسیر دیگری هدایت كرد، مسیری كه انتهای آن درگیری های داخلی و به حاشیه كشیده شدن بسیاری از اصول ومبانی اصلی فلسطین بوده. به رغم آن كه دولت حماس به نقض بسیاری از قوانین و تندروی ها در بسیاری از اصول فلسطینی از سوی تشكیلات خودگردان، اسراییل، آمریكا و برخی از كشورهای اروپایی متهم است اما این دولت برای حفظ وحدت ملت فلسطین و حمایت از اصول و مبانی اصلی قضیه فلسطین، در رأس آن بازگشت مهاجران فلسطینی و آزادسازی زندانیان فلسطینی، از حقوق خود چشم پوشی كرده است و در برابر بسیاری از فشارهای داخلی و خارجی كوتاه آمده است.»
در این تحلیل همچنین آمده است: «با وجود آنكه دولت حماس بارها بر تمایل خود جهت تشكیل حكومت متحده ملی در فلسطین اصرار ورزیده است اما تشكیلات خودگردان نه تنها در این زمینه از خود تلاش ملموسی را نشان نداده است بلكه در هر زمانی كه اوضاع داخلی فلسطین به سوی ثبات و آرامش روی می آورد سفر یك مقام مسوول و یا دیپلمات آمریكایی به منطقه این معادله را تغییر می دهد.
مثلا در سفر سابق رایس به منطقه موضوع انتخابات زودهنگام فلسطین از سوی ابومازن مطرح شد و پیش از آنكه رایس راهی منطقه شود موضوع متوقف شدن روند گفتگوهای جاری گروه های فلسطینی برای تشكیل حكومت متحد ملی در فلسطین مطرح شد به طوری كه ابومازن رسماً به بن رسیدن طرح تشكیل این حكوم را در كنفرانس خبری مشتركی با رایس عنوان ساخت و بار دیگر شعله ور شدن درگیری های داخلی فلسطین را باعث شد.
امروز نیز درست زمانی كه دولت حماس برای آرام كردن پیشقدم شده است و ابومازن نیز همكاریهایی را در این زمینه از خود نشان داده است بار دیگر رایس به منطقه آمد.»این پایگاه اینترنتی می نویسد: «رایس در سفر سابق خود به منطقه هدف خود را احیای روند گفت وگوهای صلح اعلام كرد و این سفر را بدون هیچ نتیجه ملموسی در تحقق این هدف به پایان رساند و هدف تازه ترین سفر خود را تلاش برای فراهم كردن زمینه لازم جهت تشكیل دو كشور مستقل فلسطینی و اسراییلی اعلام كرد اما این بار ابعاد این هدف متفاوت تر از سابق بود و رایس این بار موضوع تشكیل كشور فلسطین با مرزهای موقت را مطرح كرد و به دنبال كسب موافقت تشكیلات خودگردان و دیگر رهبران كشورهای عربی در این زمینه بود. هیچ یك از این اتفاقات تصادفی نیست و این درگیری ها نه تنها منجر به حاشیه كشیده شدن قضیه فلسطین در جامعه جهانی و در منطقه می شود بلكه موقعیت اسراییل در منطقه را تثبیت می كند، به خصوص آن كه جنگ اخیر لبنان موقعیت تل آویو و قدرت اسراییل را تضعیف كرده است.»
در پایان این تحلیل آمده است: «تاریخ فلسطین ثابت كرده است كه رهبران فلسطین به رغم تمامی وابستگی حزبی و سیاسی شان و به رغم تمامی اختلافات نظری كه با هم دارند یك هدف و یك اعتقاد مشخص نسبت به قضیه فلسطین دارند وگرچه خط مشی سیاسی این رهبران با هم متفاوت بوده است اما همه در تحقق یك هدف معتقد و ثابت قدم بوده اند و آن هم بازستاندن حقوق به تاراج رفته فلسطینیان از سوی اسراییل و تشكیل كشور مستقل فلسطین به پایتختی بیت المقدس است.
منبع : روزنامه ابرار