پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نبرد سیاه و سفید پیر و جوان


نبرد سیاه و سفید پیر و جوان
همانگونه که از قبل حدس زده می شد، تکلیف رقابت اوباما و کلینتون هم معلوم شد، آن هم به نفع سیاهپوستی که حداقل در ظاهر موضع نرم تری در قبال ایران دارد. هیلاری کلینتون با یک سخنرانی، حمایت قاطع خود از اوباما را اعلام کرد و به این ترتیب عملاً معاون رئیس جمهور شدن خویش در صورت پیروزی دموکرات ها را تضمین ساخت؛ همان سناریویی که چند ماه پیش از آن در میان جمهوریخواهان تکرار شده بود. در جریان رقابت جان مک کین و میت رامنی، نفر اول با اقتدار و فاصله پیروز شد و نفر دوم در صورت پیروزی دموکرات ها در انتخابات نوامبر (آبان ماه) به احتمال زیاد می تواند معاون رئیس جمهور شود. هیلاری و بیل کلینتون با شکست در مقابل اوباما به نوار پیروزی های متوالی خویش در مراحل مختلف انتخابات پایان دادند. این زوج از سال ۱۹۸۰ در هیچ انتخاباتی شکست نخورده بودند؛ چه در سطح محلی و چه کشوری. حالا با پیروزی اوباما مشخص شد کلینتون ها به رغم ترفندهای خویش قابل شکست اند. اوباما نه تنها آنها را شکست داد بلکه هم اکنون در نظرسنجی ها از رقیب جمهوریخواه خویش یعنی مک کین هم جلوتر است. اوباما در حال حاضر ۴۷ درصد آرای مردم امریکا را در اختیار دارد در حالی که رقم مربوط به مک کین کمی بیش از ۴۴ درصد است. اگرچه موقعیت جمهوریخواهان نسبت به گذشته بهبود یافته اما مواضع جنگ طلبانه مک کین که دست کمی از تفکرات جرج بوش، رئیس جمهور جمهوریخواه فعلی، ندارند مانع رشد فزاینده و برتری نسبت به رقیب شده اند. اکنون نبرد اوباما و مک کین می تواند نبرد پیر و جوان هم محسوب شود.
اوباما چنان جوان است که برخی می گویند او برای پست ریاست جمهوری بیش از حد جوان است و مک کین چنان پیر است که بعضی معتقدند او برای پست ریاست جمهوری بیش از حد پیر است.
نبرد این دو می تواند مبارزه سیاهپوستان و سفیدپوستان هم از بعضی جهات به حساب آید.
سیاهان که همیشه تحقیر شده اند شاید بتوانند با پیروزی اوباما اندکی عقده گشایی کنند. عده قابل توجهی از امریکایی های سفیدپوست که نمی توانند از اندیشه های نژادپرستانه فاصله بگیرند، نیز به دنبال آنند تا به هر نحو ممکن یک سفیدپوست مثل مک کین رئیس جمهور شود. از نگاه بسیاری از مردم جهان که از سیاست های جنگ طلبانه امریکا خسته شده اند، نبرد ماه های آینده شاید نبرد یک ستیزه جو و یک صلح طلب نیز تلقی شود. در داخل ایران نیز برخی معتقدند بهتر است اوباما پیروز شود، هر چند در مقابل آنها هم طیف وسیعی می گویند که هیچ کدام از آنها قابل اعتماد نیستند. نظر سومی هم هست که براساس آن در امریکا سیستم حرکت می کند و رئیس جمهور تنها یک مهره در این سیستم است و کار چندانی از او بر نمی آید. به هر حال چه از نظر سایرین این دو با هم فرقی نداشته باشند و چه برعکس، برای دو حزب دموکرات و جمهویخواه انتخاب کاندیدای مورد نظرشان بسیار حیاتی است، لذا از هر راهی برای پیروزی استفاده می کنند. جرج بوش شخصاً به ستاد انتخاباتی مک کین می رود و از او حمایت می کند. دموکرات ها هم از هر موضوعی برای حمله به سیاست های دولت کنونی استفاده می کنند. حتی رقبای درون حزبی نیز برای آنکه حزب در مقایسه با رقیب ضعیف نشود، در این شرایط معمولاً اختلافات را تا جایی که می توانند کنار می گذارند. نمونه روشن آن هم سخنرانی و حمایت اخیر هیلاری کلینتون از باراک اوباما است. طی هفده ماه گذشته این دو آنقدر همدیگر را به موارد مختلف متهم کرده اند که دیگر داد همه درآمده بود. کار حتی به کشیش اوباما هم کشید. یک بار هم که کلینتون خود را قربانی یک حادثه ساختگی معرفی کرد که بعد از آن دروغش مشخص شد و حریف انواع تبلیغات را علیه اش به راه انداخت، حالا و تنها در عرض چند روز پس از آنکه مشخص شد کلینتون ها شانسی ندارند و اوباما پس از پیروزی های متعدد در انتخابات مقدماتی، کاندیدای اصلی دموکرات ها است، اوضاع ۱۸۰ درجه تغییر کرد. هیلاری کلینتون مثل یک دوست قدیمی حمایت کامل خویش را به رقیب اعلام می کند. تازه برای رقیبی که هر اتهامی را علیه اش وارد ساخته آرزوی موفقیت هم می کند. در این میان برای تغییر موضع ناگهان هیلاری کلینتون یک دلیل دیگر هم مطرح می کنند. جان مک کین جمهوریخواه با آنکه هنوز چندین ماه تا انتخابات ریاست جمهوری باقی مانده و پیروزی اش هم معلوم نیست، به صورت جدی به دنبال انتخاب معاون خویش در مقام رئیس جمهور است. به عبارت دیگر وی خود ش را رئیس جمهور فرض کرده و از هم اکنون به دنبال انتخاب معاون رئیس جمهور امریکا است. همانگونه که اشاره شد میت رامنی، رقیب هم حزبی، اصلی ترین گزینه است. مک کین حتی رامنی را اخیراً به خانه اش در آریزونا دعوت کرد و با وی گفت وگوهای مفصلی داشت. مشاهده این وضعیت می تواند هیلاری کلینتون را به فکر انداخته باشد تا با حمایت از رقیب پستی مشابه را نزد اوباما که شانس بیشتری هم در مقایسه با مک کین دارد، برای خود تضمین کند. به خصوص آنکه اوبامای جوان و سیاهپوست به واسطه تجربه کم به معاون با تجربه یی نظیر هیلاری کلینتون نیاز دارد. هیلاری کلینتون سال ها با شوهرش در عالم سیاست حضور داشته و سال ها هم سناتور بوده است. او یک نکته مثبت دیگر که شاید بیشتر روانی باشد تا واقعی هم به همراه خویش دارد. امروز وضعیت اقتصادی امریکا به حدی بحرانی است که برخی معتقدند نوعی بحران اقتصادی در ایالات متحده آغاز شده، لذا مردم امریکا و رای دهندگان این کشور دنبال کسی می گردندکه خود یا همراهانش توانایی بهبود اقتصاد را داشته باشند. در دوران حضور بیل و هیلاری کلینتون در کاخ سفید، اقتصاد امریکا یکی از بالاترین رشدهای تاریخ خویش را سپری کرد و اقتصاد نوین با رشد نجومی خویش وعده آینده یی روشن را به مردم داد. حالا در صورت انتخاب یک کلینتون به معاونت ریاست جمهوری، حداقل به لحاظ تبلیغاتی از این لحاظ نیز نقطه مثبتی در دیدگاه رای دهندگان نسبت به اوباما ایجاد می شود. جالب است که در جناح مقابل، مک کین نیز ظاهراً قصد دارد یک فرد موفق در اقتصاد را به معاونت خویش برگزیند. میت رامنی علاوه بر سیاستمدار بودن، یک تاجر موفق هم محسوب می شود. معمولاً کاندیداهای ریاست جمهوری امریکا، در یکی دو ماه مانده به انتخابات اصلی، معاون خویش را یا به صورت مستقیم یا غیرمستقیم برای مردم مشخص می سازند، اما معرفی زودهنگام معاون در شرایطی که هنوز حدود پنج ماه به انتخابات باقی است، می تواند از ویژگی های این دور از انتخابات ریاست جمهوری امریکا باشد. شاید کاندیداها فکر می کنند که این هم می تواند یک حربه تبلیغاتی دیگر برای جذب آرای بیشتر باشد. به خصوص آنکه در مراحل مقدماتی، جمع آرای اوباما و هیلاری کلینتون بسیار بیشتر از جمع آرای مک کین و میت رامنی بود. در مجموع وضعیت بد اقتصادی کشور در نهایت می تواند به نفع دموکرات ها تمام شود. بررسی کارنامه اقتصادی دموکرات ها نشان می دهد که در زمان ریاست جمهوری آنها رشد اقتصادی امریکا بهتر بوده است و از این لحاظ جمهوریخواهان نمرات ضعیف تری دارند. به عبارت دیگر میانگین رشد اقتصادی در زمان هدایت دولت توسط دموکرات ها بیش از رقم مشابه در مورد جمهوریخواهان است. رشد شاخص بورس هم در زمان ریاست جمهوری دموکرات ها بیش از زمان ریاست جمهوری جمهوریخواهان است. به خصوص در دوران بیل کلینتون بورس وال استریت با اتکا به رشد شرکت های با فناوری بالا، جهش زیادی داشت و همین امر نقش زیادی در بهبود کارنامه کلی دموکرات ها داشت. در همین راستا هم هست که اوبامای دموکرات بلافاصله پس از آنکه به عنوان کاندیدای اصلی حزبش انتخاب شد، حرف های اقتصادی زد. اوباما پس از شکست هیلاری کلینتون و کنار رفتن او، اعلام کرد که در صورت رئیس جمهور شدن مالیات بیشتری برای شرکت های نفتی وضع می کند و درآمد حاصل از آن را صرف کمک به خانواده های امریکایی خواهد کرد. در واقع وی می کوشد با استفاده از نقطه مثبت دموکرات ها یعنی اقتصاد به جلو برود. او خود را طرفدار اقشار ضعیف معرفی می کند و می کوشد از این لحاظ با مک کین مرزبندی داشته باشد. وی می گوید هزینه انرژی در خانواده های امریکایی سر به فلک کشیده و با مالیات از شرکت هایی نظیر اگزون موبیل، غول نفتی، باید بخشی از آن جبران شود. اوباما تاکید می کند که وضعیت بد اقتصادی خانواده های امریکایی به مرحله یی رسیده که باید به آنها کمک کرد. وی که هم اکنون سناتور ایالت ایلینویز است، می گوید که دیدگاه های مک کین، رقیب جمهوریخواه، در راستای حمایت های مالیاتی بیشتر از شرکت ها است و چندان به وضعیت بغرنج خانواده ها توجهی ندارد. به اعتقاد اوباما سیاست های مک کین به بدهکار شدن بیشتر کشور می انجامد. مک کین خواهان آن است که سیاست های بوش در راستای کاهش مالیات ها همچنان ادامه پیدا کند. اوباما در اولین گردهمایی انتخاباتی خویش پس از کنار رفتن هیلاری کلینتون از عرصه مبارزات انتخاباتی، تماماً به اظهارنظرهای اقتصادی پرداخت و حتی موضوع جنگ عراق را هم تنها از بعد اقتصادی نگریست.
● ماجرای کنار رفتن کلینتون
اگرچه طی یک هفته گذشته مطبوعات راجع به نحوه کنار رفتن هیلاری کلینتون مطالب زیادی به چاپ رسانده اند، اما نظر به اهمیت موضوع در روند انتخابات ریاست جمهوری امریکا بد نیست اشاره یی به آن ولو به صورت مختصر داشته باشیم. هیلاری کلینتون بلافاصله پس از اعلام موضوع به دست آوردن حد نصاب آرا برای کاندیداتوری توسط اوباما، در میان انبوه جمعیت در سالن موزه ملی در حالی که کت و شلواری سیاه رنگ بر تن داشت، با خوشحالی و در حالی که انگار اتفاقی نیفتاده به حاضران اعلام کرد که کنار می رود و از کاندیداتوری اوباما حمایت خواهد کرد. وی چنین ادامه داد؛ «وقتی من مبارزات انتخاباتی را آغاز کردم، می خواستم مطمئن شوم که یک دموکرات را در کاخ سفید می بینم. اکنون شانه به شانه سناتور اوباما در این راه گام برمی دارم.» چندی قبل اوباما و هیلاری کلینتون ملاقاتی محرمانه را برگزار کردند. ناظران می گویند از همان زمان قرار شد هیلاری کلینتون نقش حامی و یاری دهنده را داشته باشد و فرماندهی به اوباما تعلق گیرد. سخنرانی اخیر این زن دموکرات هم می تواند در همین راستا باشد. او با غرور می گوید ۱۸ میلیون نفر به وی رای داده اند و حالا می تواند ثابت کند که زن ها هم قادرند نقش رهبری جامعه را داشته باشند. اساساً بسیاری می گویند اگر اوباما رئیس جمهور شود یکی از دلایل آن هیلاری کلینتون خواهد بود. هفته نامه اشپیگل، چاپ آلمان، می نویسد؛ «علت پیروزی اوباما، قدرت نمایی بالای خانواده کلینتون بود. اوباما برای غلبه بر این قدرت مجبور شد توان و انرژی زیادی به کار ببرد و شاید در نهایت همین انرژیک بودن به کمکش آمده و در راه ریاست جمهوری اش و غلبه بر جمهوریخواهان نیز موثر باشد.» اوباما و کلینتون هر دو توانستند رکورد جمع آوری کمک به مبارزات کاندیداهای انتخابات را بشکنند، اما اوباما با ترفندهایی توانسته خود را حامی فقرا و نه کسانی که بیشترین کمک را به مبارزات انتخاباتی اش کرده اند، یعنی ثروتمندان، نشان دهد.در شرایطی که بوش سفر خداحافظی خود را انجام می دهد، حالا دیگر دموکرات ها کم کم خودشان را آماده جایگزینی وی می کنند. اگر دموکراتی نظیر اوباما جانشین وی شود، آیا دنیا تغییرات قابل توجهی را به خود خواهد دید؟ آیا سیاست های خاورمیانه یی و به خصوص بحث اسرائیل و روابطش با امریکا تغییر می کند؟ جواب بیش از آنکه مثبت باشد، منفی به نظر می رسد، ولی برای پاسخ قطعی باید منتظر ماند.
● زوج هایی در آرزوی کاخ سفید
همسران کاندیداهای انتخابات ریاست جمهوری امریکا به لحاظ حرص زدن و فعالیت برای راهیابی به کاخ سفید دست کمی از خودشان ندارند. میشله، بیل، سیندی و جانت مدت هاست که در مبارزات انتخاباتی حضور دارند. البته اکنون دو نفر از آنها به دنبال ریاست جمهوری و دو نفر دیگر به دنبال معاون رئیس جمهور شدن همسران شان هستند. این همسران می کوشند خود را افرادی پایبند خانواده و عشق و متعهد نشان دهند. جالب است که رقابت میان همسران بی شباهت به وضعیت رقابت میان خودشان نیست. به عنوان مثال باراک اوباما و هیلاری کلینتون تا مدتی پیش در حزب دموکرات رقابت نزدیکی داشتند و به همان نسبت هم میان همسران شان شرایط مشابهی وجود دارد. براساس یک نظرسنجی که توسط یک مجله بین شهروندان امریکایی صورت گرفت، بیل کلینتون، رئیس جمهور سابق و همسر هیلاری کلینتون، به عنوان خوش تیپ ترین مرد سیاستمدار و میشله اوباما، همسر اوباما، به عنوان جذاب ترین زن حاضر در مبارزات انتخاباتی شناخته شدند، البته بیل کلینتون به واسطه تجربیات گذشته اش بهتر از سایرین توانست مبارزات انتخاباتی را آغاز کند اما زنانی نظیر میشله اوباما و سیندی مک کین، همسر جان مک کین، چند هفته و شاید چند ماه طول کشید تا در نقش همسر کاندیدای ریاست جمهوری جای بیفتند. به خصوص جانت هاکابی، همسر هاکابی، که از سایرین کمتر شناخته شده بود ابتدا تا حدودی دستپاچه به نظر می رسید و شوهر جمهوریخواه اش هیچ شانسی در رقابت با جان مک کین دیگر هم حزبی خود نیافت. البته گفته می شود در صورتی که مک کین بتواند در انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر آینده (آبان سال آینده) به پیروزی برسد، هاکابی را به عنوان معاون خویش برمی گزیند. در آن صورت باز هم جانت در کاخ سفید جایگاه مهمی خواهد داشت. ریچارد نیکسون رئیس جمهور سابق امریکا در سال ۱۹۹۲ گفته بود؛ «در صورتی که زن بیش از حد قوی و زیرک باشد شوهرش ضعیف به نظر خواهد رسید.» او در آن زمان با گفتن این جمله به خصوص به مبارزات انتخاباتی بیل کلینتون اشاره داشت که هیلاری کلینتون در آنها حضوری گسترده داشت و حتی بعضی مواقع شوهرش را تحت الشعاع قرار می داد. در هیچ قانونی نیامده که همسر رئیس جمهور امریکا چه کارها یا اختیاراتی دارد. نشریه آبزرور در این مورد می نویسد؛ «همسر رئیس جمهور بودن یک شغل بسیار سخت، بی حقوق و غیرقابل انتخاب در امریکا است.» البته در این مورد برای همسران روسای جمهور امریکا به صورت سنتی الگوهایی به وجود آمده است. آن دسته از زنان رئیس جمهور که فعالیت سیاسی و نفوذ بیشتری داشته اند معمولاً توسط سایرین مورد تقلید قرار می گیرند. از میان آنها می توان به الینور روزولت، همسر حیله گر روزولت، یا ژاکی کندی، همسر کندی، که بسیار طرفدار زرق و برق و مد بود، اشاره کرد. حتی لورا بوش سنتگرا هم بعضاً مورد تقلید است، اما در میان همسران کاندیداهای ریاست جمهوری حمایت ها و تلاش برای ورود به کاخ سفید به طرق مختلف صورت می گیرد.
● اوباماها
میشله اوباما سعی می کند با حرف زدن ها و توصیف های خویش، شوهرش را فردی با خصوصیات عادی ذکر کند که در عین داشتن برخی نقاط ضعف کوچک دارای عزم و اراده و برخی صفات خوب و تحسین برانگیز است. او می گوید؛ «باراک با من به خوبی کنار می آید و روابط ما مشخص است. باور کنید همین امر یکی از دلایلی است که می خواهد رئیس جمهور شود.» بعد از این جملات هم می افزاید؛ «شوهرم حتماً رئیس جمهور خواهد شد.» میشله اوبامای ۴۳ساله تا حالا بارها حرف هایی زده که مورد توجه مطبوعات قرار گرفته است. جالب است که وی به صراحت از برخی تنبلی های شوهر در خانه حرف می زند، آن هم در شرایطی که تا اندکی پیش اوج تبلیغات و رقابت در میان دو کاندیدای اصلی حزب دموکرات بود و کاندیداها به دنبال ظاهرسازی و خوب جلوه دادن هستند. میشله بارها گفته است که باراک هیچ وقت رختخوابش را مرتب نمی کند یا حاضر نیست پس از صرف صبحانه کره را دوباره داخل یخچال بگذارد، میشله که دختر خانواده یی ساده و کم درآمد بوده اکنون یک حقوقدان است. با وجود برخی ایرادات که از شوهرش می گیرد در مبارزات انتخاباتی به شدت حضور دارد و از او دفاع می کند. ظاهراً این فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد بیش از سایرین شانس دارد تا همسر رئیس جمهور آینده باشد. فرد پیروز در انتخابات به احتمال زیاد از دموکرات ها خواهد بود و اوضاع باراک اوباما در نهایت بهتر از رقیبش یعنی هیلاری کلینتون خواهد شد. در انتخابات مقدماتی او از رقیب جلو زد و به حد نصاب لازم برای کاندیداتوری قطعی در انتخابات رسید. همان گونه که می دانید از حزب دموکرات مثل جمهوریخواهان فقط یک کاندیدای نهایی معرفی می شود. میشله اوباما طبیعی است که تمام شانس های پیروزی را به شوهر خود می دهد. او که قدی ۸۰/۱ متری دارد و در برنامه های انتخاباتی قدبلند جلوه می کند، از یک پدر تایپیست به دنیا آمد و از جوانی طرفدار دموکرات ها شد؛ همان طور که پدرش بود. مادرش هم منشی بود. میشله در مدرسه جزء شاگردان زرنگ به حساب می آمد و جزء فارغ التحصیلان ممتاز دانشگاه پرینستون شد. البته بعد به هاروارد رفت و در آنجا حقوق خواند. در سال ۱۹۹۰ در یک دفتر حقوقی با باراک اوباما آشنا شد. خیلی دوست دارد در مورد آن زمان حرف بزند و بارها به آن اشاره کرده است. شرایط کودکی و جوانی میشله و باراک تا حدودی متفاوت بوده است. باراک اوباما پدر سیاهپوست خویش را که اهل کشور کنیا بود، چندان نمی دید و حتی خوب نمی شناخت. او به همراه مادر سفیدپوستش زندگی می کرد. در مقابل میشله خانواده یی به هم وابسته و نه چندان گسسته مثل شوهرش داشت. خانواده میشله که از آفریقایی های ساکن امریکا بودند در آپارتمان کوچکی در جنوب شیکاگو زندگی می کردند و میشله هم در همان جا بزرگ شد. اگرچه باراک اوباما یک سیاهپوست است، اما دورگه بودن و سفیدپوست بودن مادرش باعث می شود سیاهپوستان او را کاملاً یک هم نژاد خویش ندانند. با این حال حمایت سیاهپوستان و رنگین پوست ها از وی بسیار زیاد است. همین قدر که در جامعه نژادپرست امریکا با آن سوابق نژادپرستی یک فرد دورگه و با ظاهری سیاهپوست بتواند قدرت پیدا کند، باز هم برای غیرسفیدپوستان و سیاهپوستان در امریکا رضایت بخش است. البته باراک اوباما با یک «سیاهپوست خالص» ازدواج کرده و همسرش کاملاً ریشه در فرهنگ سیاهپوستان دارد. این امر به نوبه خود باعث می شود دورگه بودن او چندان به چشم نیاید. علاوه بر این میشله اوباما دارای برخی اخلاق های خاص است که به مذاق رای دهندگان امریکایی خوش می آید. این زن سیاهپوست علاقه زیادی دارد تا در مقام اولین زن سیاهپوستی که همسر رئیس جمهور امریکا می شود پا به کاخ سفید بگذارد. وی حتی به این خاطر شغل و سمت بالای خویش در دانشگاه بیمارستان شیکاگو را هم رها کرد. او در این شغل سالانه بیش از ۳۰۰ هزار دلار حقوق می گرفت که دو برابر حقوق شوهرش در مقام سناتور بود. میشله برای آنکه بتواند در مبارزات انتخاباتی حضور پیدا کند از کار خود استعفا داد. ناظران می گویند کمک و حضور میشله اوباما در مبارزات انتخاباتی همسرش شباهت زیادی به مبارزات انتخاباتی بیل و هیلاری کلینتون در ۱۶ سال پیش دارد. هیلاری کلینتون که تا اندکی پیش خود کاندیدای ریاست جمهوری بود در آن زمان درست مثل میشله اوباما در مبارزات انتخاباتی شوهرش دخالت می کرد. البته او تفاوت هایی هم با همسر اوباما داشت. میشله سه سال پیش گفته بود؛ «سیاست و فعالیت های سیاسی فقط وقت تلف کردن است.» هرچند ممکن است او امروز دیگر چنین عبارتی را نگوید اما هیلاری کلینتون هیچ وقت از سیاست بدش نمی آمد. نگاه میشله به سیاست احتمالاً هنوز هم با نگاه شوهرش به این مقوله متفاوت است. با این حال باراک اوباما یک بار در جایی گفت؛ «اگر میشله مخالف فعالیت های من بود، هیچ شانسی برای پیروزی در انتخابات نداشتم.»
● کلینتون ها
پس از شکست نهایی هیلاری کلینتون، شوهرش معاون رئیس جمهور شدن را هم کافی می داند. بیل کلینتون می گوید حتی اگر جایش زیرزمین کاخ سفید باشد، باز هم احساس خوشبختی می کند. اخیراً سفری به دور دنیا داشت و کوشید تا هیلاری، همسرش، پشت میزی بنشیند که خودش قبلاً پشت آن نشسته بود. می گوید در صورت موفقیت هیلاری دفتری کوچک در یکی از گوشه های کاخ سفید برای خودش راه می اندازد و در همین حد هم راضی خواهد بود. بیل کلینتون در مبارزات انتخاباتی هیلاری اخیراً بیش از گذشته حضور داشت. حتی در کارولینای جنوبی بدون آنکه همسرش حضور داشته باشد در یک برنامه انتخاباتی حضور یافت و طی سخنانی به شدت باراک اوباما را مورد حمله قرار داد و رفتار وی در مقابله با جنگ را «افسانه وار و غیرواقعی» خواند. به نظر می رسد رفتار بیل کلینتون تا حدودی تند است و نتیجه معکوس دارد. استراتژیست های دموکرات کم کم به این نتیجه می رسند که حضور بیش از حد بیل کلینتون در مبارزات انتخاباتی همسرش یک اشتباه بود. حرف های جنجالی وی بین رای دهندگان دموکرات اختلاف می اندازد و در نهایت به تضعیف موقعیت دموکرات ها می انجامد. در مواردی نیز این حرف ها فعالیت های هیلاری و تلاشش برای جذب آرای بیشتر را کم اثر می ساخت لذا مسوولان مبارزات انتخاباتی هیلاری می کوشیدند بیل را مجدداً به پشت صحنه بکشانند و تنها نقش یک شوهر حامی و حساس را به وی بدهند. اما آیا بیل به چنین چیزی راضی می شود یا خیر. اگر چنین اتفاقی نیفتد به قول برخی مطبوعات- که به تمسخر می نویسند- معلوم نخواهد بود چه کسی می خواهد معاون رئیس جمهور شود؛ هیلاری یا بیلاری؟ بسیاری از شواهد حاکی از آن است که اگر هیلاری به کاخ سفید راه پیدا کند بیل در نقش همسر معاون رئیس جمهور فقط به آماده کردن درخت کریسمس یا کارهای تشریفاتی دیگری که همسران رئیس جمهور و معاونش صورت می دهند، اکتفا نخواهد کرد. او به دنبال کارهای دیگری هم خواهد بود. جالب است که چلسی کلینتون، دختر این زوج، دیگر نمی خواهد به کاخ سفید بازگردد. او به ۲۷ سالگی رسیده و می گوید سنش بالاتر از آن چیزی است که دیگر نزد پدر و مادرش زندگی کند. البته او هم به مبارزات انتخاباتی مادرش کمک می کرد. چلسی به عنوان تحلیلگر مالی هم اکنون در یک صندوق سرمایه گذاری مشغول به کار است. والدینش از او راضی هستند و وی را یک دختر نمونه می دانند. وی که تا پیش از این از محافل عمومی و رسانه ها دوری می گزید اما اخیراً حاضر شد به خاطر کمک به مادرش در مبارزات انتخاباتی حضور داشته باشد و در رسانه ها مطرح شود. سخنرانی می کرد، دائم لبخند می زد و به همراه مادرش برای جمعیت حاضر در میتینگ های انتخاباتی دست تکان می داد. آنها به هم نزدیک هستند، چه به لحاظ عقاید سیاسی و چه رفتار. جالب است که در مورد مباحث سیاسی حاکم بر امریکا نظیر جنگ عراق، وضعیت اقتصادی و سیاست های بهداشت و درمان با هم بحث و گفت وگو هم می کنند. چلسی در محافل عمومی می کوشد تصویری انتقادی از مادرش را که رسانه ها شکل داده اند، تغییر دهد.
● مک کین ها
سیندی مک کین به خوبی می داند که مبارزات انتخاباتی چه پیامدهایی دارد. همسر جان مک کین از فراز و نشیب ها و دردسرهای این کار آگاه است. در سال ۲۰۰۰ نیز او مثل حالا از شوهرش حمایت کرد تا بتواند وارد کاخ سفید شود، اما پس از انتخابات مقدماتی در ایالت کارولینای جنوبی همه چیز پایان یافت. علت آن بروز شایعاتی در مورد داشتن یک فرزند نامشروع توسط جان مک کین بود که در آن زمان سمت سناتور آریزونا را در اختیار داشت. علاوه بر این رسانه ها اعتیاد سابق سیندی مک کین به دارو را به صورت گسترده منتشر ساختند. سیندی در سال ۱۹۹۴ اعتراف کرده بود که در یک مرکز درمانی متعلق به خودش به خاطر اعتیاد به دارو، دارو دزدیده است. این افشاگری به بحث های انتخاباتی در مطبوعات بدل شد و اوضاع در نهایت به ضرر این زوج خاتمه یافت. حالا سیندی مک کین ۵۲ساله یاد گرفته که این بار هیچ اتهامی علیه خود و خانواده اش را تحمل نکند و به سرعت با آن برخورد کند. او تجربه زیادی در مقام همسر یک سیاستمدار دارد. در سال ۱۹۸۲ یعنی دو سال پس از ازدواجش طی انتخابات کنگره در آریزونا در کنار همسرش فعالیت کرد و از آن زمان به بعد به همراه او حضور زیادی در سیاست داشته است. او شباهت هایی با لورا بوش دارد، اما برخلاف وی از هر فرصتی برای انتقاد از بوش و سیاست هایش در عراق استفاده می کند. شدت این امر به حدی است که رسانه ها دو کار اصلی را برای وی برمی شمرند؛ شرکت در گردهمایی های تشریفاتی خیریه و انتقاد از سیاست های امریکا در عراق. البته حتی او هم نتوانسته از گذشته نظامی گری شوهرش جدا شود و هر دو پسر آنها در ارتش استخدام شده و حضور دارند. او به خوبی می داند که رای دهندگان دوست دارند همسر یک کاندیدا را در کنارش ببینند. به روزنامه نی ویورک تایمز می گوید؛ «خودم هم موقع رای دادن این موضوع را دوست دارم. علاقه مندم وضعیت خانوادگی کاندیداها را ببینم. دوست دارم آدم های عادی را مشاهده کنم که زندگی روزمره شان را سپری می کنند.»
● هاکابی ها
جانت هاکابی در صورت پیروزی جمهوریخواهان به احتمال زیاد همسر معاون رئیس جمهور خواهد بود. جانت هاکابی دو چهره متفاوت دارد. در مبارزات انتخاباتی زنی ترسو به نظر می رسد که تحت الشعاع سایه شوهرش قرار گرفته است. مایک هاکابی، شوهرش، سخنرانی می کند و جانت تنها کاری که می کند این است که برای او قهوه یا یک نوشیدنی دیگر بیاورد. البته ساکنان زادگاهش یعنی آرکانزاس تصویر دیگری از این زن ۵۳ساله در ذهن دارند. او زمانی به شکار خرس و گرفتن مارهای بزرگ می پرداخت. زمانی هم در ارتش بود و کارهای سختی نظیر حضور در یگان توپخانه و حتی چتربازی را تجربه می کرد. بارها با چتر از هواپیما بیرون پریده است. یکی از دوستان قدیمی اش درباره وی می گوید؛ «جانت هر چیزی را که به ذهنش بیاید، می گوید و به آن عمل می کند.» در میان پنج فرزند خانواده اش او فرزند چهارم بود. مثل بسیاری از فرزندان در اروپا و امریکا آنها تنها صاحب یکی از والدین بودند؛ مادر. از پدرشان خبری نبود و مادر به تنهایی پنج فرزند را بزرگ کرد. در دبیرستان با مایک هاکابی آشنا شد. در حالی که ۱۸ سال بیش نداشت با او ازدواج کرد، اما تنها چند ماه بعد مشخص شد که وی سرطان دارد. البته به مرور توانست بر آن، که خیلی گسترش نیافته بود، غلبه کند. به عنوان همسر فرد اول آرکانزاس بیشتر اوقات خود را صرف پروژه های خیریه می کند. آدمی عصبی است و بارها در مقابل خبرنگاران از کوره در رفته و به آنها دشنام داده است. یک بار در سال ۲۰۰۲ وقتی خبرنگار روزنامه نیویورک تایمز به وی گفت که از موقعیت شوهرش برای دستیابی به برخی مقاصد خاص و دستیابی به سمت های بالاتر استفاده می کند، چنین واکنشی را بیان کرد؛ «خیلی دوست دارم حالا چند نفر را با اسلحه بکشم.»
عباس فتاح زاده
منبع : روزنامه اعتماد