جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


نفیسه روشن: از تئاترهای مدرسه آغاز شد


نفیسه روشن: از تئاترهای مدرسه آغاز شد
نفیسه روشن از آن گروه بازیگرانی محسوب می‌‌شود که کم‌کم پله‌های ترقی را طی کرد و کارش را در عرصه بازیگری با تئاترهای دانش‌آموزی آغاز کرد و به واسطه یکی از اقوام مادری‌اش برای بازی در سریال «روزهای یادماندنی» دعوت به کار شد او هر چند که قبل از سریال‌ اغما در سریال‌های مختلف حضور داشت اما به واسطه آن سریال و نقش پری چهره شد، به بهانه حضورش در سریال «مثل هیچکس» و در نقش اشرف‌السادات گفتگویی انجام دادیم که خواندنش خالی از لطف نیست...
● بیوگرافی
در سیزدهم اردیبهشت سال ۱۳۶۱ به دنیا آمدم و لیسانس حقوق اسلامی دارم. فرزند اول خانواده هستم و دو برادر کوچکتر از خودم دارم. از همان بچگی به بازیگری علاقمند بودم و آرزویم این بود که روزی بتوانم بازیگر شوم، از طرفی در خانواده مادریم هنر جنبه موروثی دارد و اکثر آنها در این حرفه مشغول به کار هستند به همین خاطر زمانی که خواستم وارد دنیای بازیگری شوم نه تنها مخالفتی با من نکردند بلکه من را بسیار تشویق کردند.
● اولین کار
اولین کارم که در آن بازی داشتم روزهای به یادماندنی بود، کارگردانی این فیلم برعهده آقای شهنواززاده بود ایشان از اقوام مادری‌ام بودند و از من دعوت کردند برای این کار تست بدهم، خوشبختانه من هم در تست قبول شدم، بعد از آن هم در سریال روزگار غریب حضور داشتم و سپس کارهایی مانند کمکم کن، باران بهاری، آوای زمین، کلانتر، سال‌های برف و بنفشه و ... را تجربه کردم
● افتخار بزرگ
بازی در سریال اغما برای من افتخار بزرگی محسوب می‌‌شد، من در این سریال با بسیاری از بزرگان عرصه بازیگری نظیر امین تارخ، لعیا زنگنه، ناصر ممدوح که همیشه آرزو داشتم در کنارشان بازی کنم همبازی شدم و از این بابت بسیار خوشحالم، حالا هم دوست دارم که با استاد پرستویی و خانم معتمدآریا همبازی شوم.
● خاطره شیرین
پس از حضور در سریال اغما، بسیاری از مردم وقتی من را می‌‌دیدند، مورد لطف و توجه خودشان قرار می‌‌دادند اما بهترین خاطره‌ام زمانی است که به شیرینی‌فروشی رفتم و ظاهرا یک خانم میانسال برای مهمانی که داشت یک شیرینی سنتی سفارش داده بود ایشان وقتی مرا دیدند محکم در آغوش کشیدند و گفتند پری جان، من خیلی تو رو دوست دارم درست عین دختر خودم و به همین خاطر همان شیرینی را به من هدیه داد، محبت اون خانم واقعا مرا شگفت‌زده کرد به طوری که هیچوقت آن خاطره از ذهنم پاک نمی‌‌شود.
● مثل هیچکس
در مثل هیچکس نقش طیبه را ایفا می‌‌کنم، او مادر یک دختر ۵ ساله است، من برای اینکه به این نقش برسم با یکی از آشناهایمان که نوع زندگی و ویژگی‌های او شبیه به طیبه بود تقریبا هر روز صحبت می‌‌کردم او خیلی زود ازدواج کرده بود و در ۲۵ سالگی صاحب دو فرزند بود سعی کردم بسیاری از رفتارها را از او الگو بگیرم.
● احترام به پیشکسوت
متاسفانه این روزها در حرفه ما احترام به پیشکسوت دیگر مانند گذشته نیست بعضی از افرادی که تازه وارد این حرفه شدند اصلا احترام بزرگان این حرفه را نگه‌ نمی‌‌دارند، اما از روز اولی که وارد این عرصه شدم با خودم عهد بستم همیشه حرمت افرادی که در این حرفه کار کردند را نگه دارم، بارها پیش آمده است که گریم من با فردی که از من تجربه بیشتری دارد همزمان شده است اما من همیشه نوبتم را به آنها می‌‌دهم، همین نکته‌های کوچک باعث می‌‌شود که آنها به ادامه کار دلگرم شوند.
● پله‌پله
بعضی افراد به واسطه حضور در یک سریال و مصاحبه‌های گوناگون ممکن است در یک مدت کوتاه به شهرت برسند، اما متاسفانه چون جنبه این شهرت رو ندارند خیلی زود هم فراموش می‌‌شوند، به نظر من یک بازیگر باید پله پله به شهرت و معروفیت برسد تا در حین اینکه پله‌ها را طی می‌‌کند، اصول حرفه‌ای و اخلاقی این کار را هم یاد بگیرد، وقتی به کارنامه هنری‌ام نگاه می‌‌کنم خوشحال می‌‌شوم که از تئاترهای مدرسه‌ای آغاز کردم و پس از آنکه به تلویزیون راه یافتم از نقش کوچک تا محوری، همه را ایفا کردم.
● دوربین ۳۵
حضور در جلوی دوربین ۳۵ و دیده شدن روی پرده سینما آرزوی بسیاری از بازیگران است من هم از این قاعده مستثنی نیستم، اما می‌‌خواهم اولین قدمم در این عرصه را محکم و درست بردارم، پیشنهادات زیاد سینمایی هم داشتم اما هیچ‌کدام از آنها حداقل انتظاراتم را هم برآورده نمی‌‌کرد.
● خوشبختی
خوشبختانه من در یک خانواده بی‌نظیر زندگی می‌‌کنم و به همین خاطر احساس خوشبختی می‌‌کنم، آنها با اعتمادی که به من داشتند اجازه دادند، من در این حرفه پیشرفت کنم جا دارد همین جا از حمایت‌های بی‌دریغ مادرم تشکر کنم
● تفریحات
من به اتومبیلرانی علاقه زیادی دارم و در وقت‌های بیکاریم سری به پیست رالی می‌‌زنم، پیاده‌روی هم از کارهای مورد علاقه‌ام است و معمولا عصرها در پارک قدم می‌‌زنم.
● ازدواج
یک تصمیماتی در این باره گرفتم و اگر خدا بخواهد قرار است به زودی یک اتفاقاتی بیفتد، انشاا... هر وقت عروس شدم خبرتان می‌‌کنم، برای من چیزی که در ازدواج مهم است صبوری، صبر و گذشت دو طرف است.
● مهربان بمانیم
از اینکه با مجله شما گفتگو کردم بسیار خوشحالم و برای شما و خوانندگانتان آرزوی موفقیت دارم، یادمان باشد که همیشه با هم مهربان باشیم و به هم عشق بورزیم...
منبع : مجله خانواده سبز