شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

من خستگی ناپذیرم


من خستگی ناپذیرم
تیم ملی والیبال جوانان ایران عنوان سومی چهاردهمین دوره مسابقات قهرمانی جوانان جهان را به خود اختصاص داد. والیبالیست های ایران در این دوره از رقابت ها با ارائه بازی های دیدنی و زیبا توانستند طلسم را شکسته و برای نخستین بار بر سکوی سوم جهان قرارگیرند.
این تیم که حتی شایستگی کسب عناوینی بهتر از سومی را هم داشت در دیدار نیمه نهایی با شکست مقابل روسیه از راهیابی به فینال بازماند و به مقام سومی جهان اکتفا کرد.
در حال حاضر والیبال ایران در حال کسب اعتبار است که قرار گرفتن نام تیم والیبال جوانان ایران در صدر خبرهای فدراسیون جهانی والیبال می تواند شروع خوبی برای این کار باشد. اگر تیم های پایه ایران بتوانند حضور مقتدرانه خود را در میادین آسیایی و جهانی حفظ کنند و تیم ملی بزرگسالان بتواند افتخارات سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ را تکرار نماید، والیبال ایران به جایگاه جهانی و حضور در لیگ جهانی والیبال نایل می شود.
اکنون نگاه خیلی از کشورها نسبت به ایران تغییر کرده و اروپایی ها به والیبال ایران به عنوان یک قدرت نگاه می کنند. فدراسیون والیبال باید این وضعیت را در تمامی رده های سنی به ویژه بزرگسالان گسترش داده و اختلاف موجود میان تیم های پایه و بزرگسالان را کاهش دهد.
تیم والیبال جوانان ایران برای اولین بار در تاریخ، عنوان سومی ومدال برنز رقابت های قهرمانی جوانان را در مراکش به دست آورد تا تیم کشورمان در یک کشور مسلمان صاحب افتخاری دلنشین شود.
سرمربی وطنی تیم والیبال جوانان علت موفقیت تیمش را تمرینات زیاد و طاقت فرسایی می داند که به موقع اجرا شده است.
برای آگاهی از کم و کیف این موفقیت چشمگیر که اهمیت و ارزش فوق العاده ای برای ما دارد با آقای مصطفی کارخانه سرمربی تیم والیبال جوانان که در کسب این پیروزی نقش بسزایی داشته است به گفت وگو نشسته ایم که خواندن آن خالی از لطف نیست.
مصطفی کارخانه سرمربی وطنی تیم ملی والیبال جوانان ایران در خصوص کسب اولین مدال تاریخ والیبال جوانان ایران گفت: این پیروزی یک روز ملی برای ایران است. تمام مردم ما از این اتفاق خوشحال و راضی هستند. پیروزی مقابل تیم قدرتمند ایتالیا برای تیم ما اهمیت ویژه ای داشت چون این پیروزی سبب می شد تاریخ جدیدی برای والیبال و ورزش ایران نوشته شود. من واقعا خوشحال هستم و از نتیجه ای که گرفتم احساس غرور می کنم. مقام سومی جهان نتیجه تمرینات طاقت فرسای ما بود. تیم ما بسیار خوب بازی کرد و من به همه بازیکنان و مردم عزیز این پیروزی را تبریک می گویم.
وی گفت: من تمرینات روحی و روانی خودم را در بازی ها اجرا می کردم، می آمدم به بچه ها می گفتم مثلا امروز این بازی را به عشق پدر و مادرهایمان انجام دهیم و برای اینکه احساسات بازیکنان را بالا ببرم و می دانستم که چه رلی را بازی می کنم و می گفتم که دوست دارم بعد از مسابقه زنگ بزنم به پدر و مادرهایتان و بگویم ای پدر و مادر فلان بازیکن ما امروز را به عشق تو بازی کردیم و به این شکل درون گرایی کرده و ذهن بچه ها را فعال می کردم و بالاخره برنامه هم داشتیم ولی این مساله خیلی مهم بود.
آقای کارخانه این مساله واقعا مهم است. مثلا در فوتبال هرگاه تیم ما برای رقابت ها عازم می شود، اکثر مربیان می گویند که ما می رویم ولی قول قهرمانی نمی دهیم، می رویم ولی شاید با اینها مساوی کنیم، می رویم شاید با این ها کم گل بخوریم، یعنی منظور من این است که چرا همیشه موقع اعزام ها برای مسابقات آسیایی یا جهانی نمی گوییم که ما می رویم و همه بازی ها را می بریم و برمی گردیم؟
من خودم اعتقاد دارم که باید با این روحیه که مثلا وقتی گزارشگر ها سوال می کنند چه نتیجه ای می گیری، می گویم، من می روم برای قهرمانی، حتی آقای داور زنی رئیس فدراسیون به من گفت: پسر این حرف را نزن اگر نتوانی نتیجه بگیری توقعات را بالا بردی و باید جوابگو باشی. اما من برای اینکه موفق شوم و به هدفم برسم آمدم مقابل سازی کردم یعنی نوع تمریناتم را طراحی کردم به این شکل که تیم الف و ب تشکیل دادم و تیم الف را آوردم و گذاشتم ۱۹ و تیم ب را گذاشتم ۲۴، به تیم الف می گفتم باید ۲۴ را ببری. ۲۳ به ۱۷ را باید ببری ۹ به ۲ را باید ببری. می گفت آقا نمی شود، جریمه برایشان می گذاشتم، شیرجه می بردم، شنا می بردم، آنقدر این نوع تمرینات سخت را گذاشتم تا اینکه بازی اول مقابل ایتالیا را ما دو هیچ عقب بودیم، ایتالیایی که از نظر نوع مربیگری حرفه ای ترین مربیان در ایتالیا هستند.
بار اول که ایتالیا را بردیم خیلی ها تصور می کردند که شاید شانسی بوده ولی بار دوم که شانس نمی تواند باشد، شانس یک بار به آدم رو می کند. اتفاقا در مورد همین مساله شانس، من آنقدر از نظر روانی با بازیکنانم کار می کردم و شانس را همیشه از بازیکنان دور می کردم، برای اینکه اعتقاد دارم شانس مال انسان های ضعیف است، من برای اینکه توانایی بچه ها را بالا ببرم اگر در والیبال که رشته تخصصی من است اگر یک تیم را با نتیجه ۲۵ بر ۲ ببرم نیاز به شانس ندارم آن موقع وقتی قوی شدم شانس هم خود به خود به من رو خواهد کرد. این نوع کارها را انجام دادیم ولی برنامه هم داشتیم. باور کنید شب ها تا صبح با آنالیزور بیدار می نشستیم حتی به یک فیلم هم اکتفا نمی کردیم یعنی با ایتالیا که بازی می کردیم سه تا چهار فیلم را آنالیز می کردیم و آنقدر انرژی صرف می کردیم تا تمامی نقاط ضعف را شناسایی و در مورد آنها با بچه ها کار می کردیم.
می آمدیم نوع تمریناتمان را طراحی می کردیم، مثلا پاسورم را به اتاقم دعوت می کردم و می گفتم همین بازیکن شماره ۷ را که دو تا کاپ بهترین ها را گرفت مبنای کار ما این بود که ما رو دست بازیکن شماره ۷ که بهترین مدافع ایتالیا بود باشیم. اینکه حمله را روی چه بازیکنانی ببریم یا سرویس را به کجاها بزنیم یعنی با برنامه بودیم. با توکل به خدا، انسجام تیمی، داشتن برنامه و... اینها راز موفقیت ما بود.
▪ آقای کارخانه ما نمی توانستیم روسیه را هم شکست بدهیم؟
ما مسابقاتمان در کازابلانکا بود و تیم روسیه در ربات بود. من دو شب قبل که با روسیه بازی داشتیم رفتم به ربات تا بازی آنها را ببینم و فیلمبرداری کرده و تجزیه و تحلیل کنیم، بازی روسیه را دیدم ولی دوست داشتم به برزیل بخورم ولی به روسیه نخورم، چرا؟ برای اینکه یک بازیکن زیر ۲ متر نداشتند، ۶ بازیکن با میانگین قدی ۷ الی ۸ سانت از بازیکنان ما بالاتر بودند به همین خاطر اصلا دوست نداشتیم با روسیه روبه رو شویم.
تیم روسیه بازیکنانش و سرویس پرشی آنها عالی بود. مثلا یک بازیکن داشت که شماره یک آنها بود و سرعت ضربه ای که به توپ وارد می کرد ۱۲۰ کیلومتر بر مبنای ساعت بود، ما به سرویس های آنها باختیم.
بعد چون اینها در ربات بازی می کردند و سالن برای آنها ناشناخته بود ولی من ۵ بار در اینجا بازی کرده بودم ست اول را تا آنها آمدند به خودشان بجنبند، ما بردیم. ولی از ست دوم علی رغم اینکه ما بالا بودیم، یکی از بازیکنانشان رفت به سرویس، سرویس وحشتناکی زد، واقعا کار برای ما سخت بود.
من این همه موفقیت در والیبال داشتم، ۲۷ سال است که کار مربیگری والیبال می کنم. شما شک نکنید که اگر من هر فرمولی را بکار می بردم که این ها را ببرم من این کار را می کردم ولی خوب قوی بودند و سرویس هایشان بسیار سنگین بود و مربی آنها هم یکی از بهترین پاسورهای زمان خودش و دنیا بوده است، به هر صورت ما تمامی زحماتمان را کشیدیم تا پیروز شویم ولی نشد.
▪ همه بازیکنان ما با ارزش بودند ولی یکی دو نفر از آنها هم کاندیدا شدند، درست است؟
بله. آقای محمد موسوی که یکی از بازیکنان باارزش ما بود جزو ردیف های بهترین ها بود و تا لحظه های آخر هم قرار بود در سیستم قرار بگیرد اما متاسفانه ما چون نماینده ای که جزو فدراسیون والیبال جهانی باشد نداشتیم تا از حق بازیکن خودمان دفاع کند ما هم که سرمان گرم مسابقاتمان بود و فرصت نداشتیم که برویم و ببینیم که چه بازیکنی از ما هست ولی در هر صورت حق بازیکن ما را خوردند.
▪ آقای کارخانه شما همیشه لب خط می ایستادید. این ماجرا چه بود؟
ببینید در گذشته در والیبال این حق را به مربی نمی دادند و اگر مربی از روی نیمکت بلند می شد، کارت زرد می گرفت، ولی الا ن این گونه نیست، مربی اجازه دارد لب خط با بازیکنان ارتباط داشته باشد. از آنجایی که مربیگری والیبال حسی است اگراین حس خوب منتقل شود و بازیکن وقتی حس و انرژی مربی خودش را ببیند و احساس کند که مربی هم آن عطش و ولع را برای پیروزی دارد و به بازیکن منتقل شود بالا خره بازیکن هم احساسات دارد و از مربی هم این احساسات و انرژی به او منتقل شود و موفقیت او صدچندان می شود. من این فاکتور را دارم که خیلی ها این مساله را تایید می کنند، من همیشه به بازیکنانم با حضورم در لب خط انرژی مثبت می دهم و شکر خدا همیشه هم موفق بوده ام.
▪ بازی با ایتالیا چگونه بود؟
بازی دوم با ایتالیا را هم با پوئن های خوب سه - یک بردیم، ما از نظر روانی به ایتالیا غلبه کرده بودیم.
برای اینکه در مرحله رفت یک بارایتالیا را شکست داده بودیم، در مرحله دوم به هر صورت راحت تر بودیم. بعد هم با تمرینات ذهنی که با بچه ها انجام داده بودیم و با اعتماد به نفس بالا مقابل آنها صف آرایی کردیم.
در ضمن ما در پایان مسابقات مصاحبه مطبوعاتی داشتیم. سرمربی ها و کاپیتان ها در اتاقی که تدارک دیده بودند می رفتیم. مربی ایتالیا می گفت که ایرانی ها روی انسجام تیمی که داشتند ما را شکست دادند. ما از نظر مهره و ستاره از ایران قوی تر بودیم ولی ایرانی ها تیم تر بودند و انسجام تیمی آنها قوی تر از ما بود به همین خاطر شکست خوردیم.
▪ آینده این بازیکنان و تیم را چگونه می بینید؟
ما یک خلا » در والیبالمان نسبت به فوتبالمان داریم ما در فوتبالمان بزرگسالا ن داریم، امید داریم و جوانان داریم، متاسفانه در والیبال امیدها را نداریم. در واقع مسابقات جوانان والیبال در تناسب با فوتبال، متولدین ۶۷/۱۰/۱۱ بازی می کردند ولی در فوتبال رده جوانان ۶۹ است یعنی دو سال اختلا ف سنی داریم، در واقع این ها امیدهای ما هستند. ما سه تا چهار تا بازیکنمان کما اینکه آقای موسوی عراقی و آقای منصور زادون درست یک ساعت پس از پایان مسابقات رفتند صربستان درکنار بزرگسالا ن ما. یا آقای آرش کشاورزی، آقای علی نجفی این ها لیبرو و آینده های تیم ملی بزرگسالا ن ما هستند، در هر صورت این ها سرمایه های ما هستند و ما باید روی این سرمایه ها کار کنیم و محافظت کنیم.
شما واقعا معروف هستید به این که روی تیم های پایه ای والیبال خیلی خوب کار می کنید. می خواستم بدانم با تیم های قبلی در رده های نوجوانان چه مقام هایی کسب کرده اید و اینکه می گویند شما یک راز و رمزی در کوچینگ دارید، آن را بگویید.
والله آن چیزی نیست جز اینکه توکل من به خدا بوده، الا اینکه همواره در حال ذکر و دعا هستم، چیزی نیست جز اینکه پدر و مادرم از من راضی هستند. این ها مواردی هستند که رمز موفقیت من بوده اند.
▪ شما بچه کجا هستید و از قهرمانی هایی که به دست آوردید بگوئید؟
من بچه جلیل آباد ورامین هستم و ۴۹ سال دارم و افتخاراتی که دارم اگر حمل بر خودبزرگ بینی نباشد اصلا دوست ندارم اعلا م کنم ولی شما می پرسید باید بگویم شاید یکی از پرافتخارترین مربیان ورزش ایران باشم نه تنها در والیبال یک بار تیم ملی نوجوانان را در آن مقطع برای اولین بار قهرمان آسیا کردم، دو بار تیم ایران را قهرمان جوانان آسیا کردیم البته فقط من نه، گروهی که با هم کار می کردیم در حقیقت یک تیم بودیم و قهرمانی رابه دست آوردیم و منی در کار نیست و برای اولین بار این اتفاق افتاده بود.
دو بار به عنوان سرمربی قهرمان باشگاه های آسیا شدم، یک بار با تیم باشگاه صنام و یک بار با تیم باشگاه پیکان.
یک بار به عنوان مدیر فنی با تیم پیکان قهرمان باشگاه های آسیا شدم. ۵ بار قهرمان باشگاه های ایران شدم و ۵ بار قهرمان باشگاه های تهران شدم، به هر حال همه این ها به لطف و کرم خداوند بوده و زحماتی که کشیدم. من واقعا عاشق کار بوده و هستم و همواره معیشت در مرحله دوم زندگی ام قرار داشته است و اگر موفق بوده ام به خاطر این است که به کارم عشق می ورزم و آدم خستگی ناپذیری هستم.
▪ از این روحیه و این توان و انرژی هم مشخص و آشکار است که این تیم باید سومی جهان را برای ما می آوردند و باز هم به شما تبریک می گوئیم. سوال دیگرم این است که موفقیت این تیم چقدر مرهون زحمات مدیریت قبلی فدراسیون است و این فدراسیون جدید؟
آقای یزدانی خرم ۱۷ سال به عنوان رئیس فدراسیون کشتی زحمات زیادی برای والیبال کشیدند، بالا خره با تغییر و تحولا تی که در سازمان تربیت بدنی داشت آقای یزدانی خرم رئیس فدراسیون کشتی شدند و آقای داورزنی رئیس فدراسیون والیبال شدند، با ایشان دو سال افتخار همکاری در باشگاه صنام که ایشان به عنوان مدیرعامل این باشگاه بودند، را داشتیم هر دو سال را در کنار ایشان ما قهرمان باشگاه های ایران شدیم.
تیم بسکتبالمان موفق بود، در هر صورت ایشان با توجه به تحصیلا تی که دارند رئیس فدراسیون سوارکاری و رئیس فدراسیون چوگان بودند و از هر جا که بگویید مثل باشگاه داری تا مدیرکلی تربیت بدنی استان کرمانشاه و... ایشان تجربه دارند، یعنی مجموعه هایی که یک مدیر باید داشته باشد برای موفقیت، آقای داورزنی دارند. من با بودن این همه امتیاز آینده والیبال را درخشان می بینم و انتظار و خواهش دارم با توجه به حمایت های ریاست محترم جمهوری و رئیس محترم سازمان تربیت بدنی، توجه ویژه ای به والیبال شود چون والیبال موفقیت ها و افتخارات زیادی کسب کرده است.
▪ سوال آخر اینکه با مربی ایرانی موافق هستید یا مربی خارجی؟
من اوایل صحبت هایم به شما گفتم که ما باید ببینیم که چه اهدافی داریم، باور کنید که مربیان ایرانی توانمندی و هوش و ذکاوتشان در بعضی فاکتورها به مراتب جلوتر از مربیان خارجی است.
به مربی ایرانی روزی پانزده هزار تومان پرداخت می کنند، آن هم روزهایی که آن مربی بر سر تمرین حضور داشته باشد، البته این موضوع در مورد مربیان تیم ملی است، در باشگاه ها این گونه نیست.
ولی به مربی خارجی ماهی ۲۵ هزار دلا ر می پردازند، چرا این همه تبعیض؟ مگر مربی خارجی چکار می کند که مربی ایرانی نمی کند؟ چه انگیزه ای برای مربی ایرانی می ماند؟ در حقیقت مربی ایرانی ماهیانه ۴۵۰ هزار تومان دریافت می کند اما مربی خارجی ۵ میلیون تومان برای یک ماه.
خاطره ای تعریف کنم. دو سال قبل تیم ملی جوانان والیبال را دادیم دست آقای ست کوویچ مربی خارجی و رفت به مسابقات قهرمانی جوانان جهان پنجم شد ولی تیم ملی نوجوانان را دادیم به آقای پورکاشیان ایشان هم رفت و پنجم شد. آقای پورکاشیان وقتی برگشت آنقدر انتقاد کردیم از ایشان که حساب و کتاب نداشت. من خواهشم از مربیان ایرانی این است که با هم اتحاد داشته باشند، بروند از مربیان بسکتبال یاد بگیرند که چه اتحادی دارند اگر می خواهند موفق باشند.
▪ متاسفانه مربیان والیبال ایران علیه همدیگر زیاد صحبت می کنند اگر کسی در حال رشد کردن است می خواهیم ریشه او را بزنیم، چرا آخر باید اینطور باشد؟
من آقای یزدانی خرم را دوست دارم و مثل پدرم می دانم ولی از ایشان گله دارم، چون ایشان همیشه بر سر مربیان ایرانی کوبید و هنوز هم این تبعیض وجود دارد و باید این مشکل هرچه سریع تر برطرف شود.
مربیان ایرانی لیاقت و شایستگی های خودشان را نشان دادند و ما باید بر مبنای کارمان شایسته سالا ری داشته باشیم. هر کس که شایستگی کار را دارد، هرکس که توانمند است و هرکس که امتحان پس داده باید روی آنها سرمایه گذاری شود. مربیان قوی بسیاری داریم که باید آنها هم شناسایی شوند و حمایت شوند.
نویسنده : محمود افشار
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید