چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نوبت محرم شد


نوبت محرم شد
خیز و جامه نیلی کن، روزگار ماتم شد
دور عاشقان آمد، نوبت محرم شد
نبض جاده بیدار از بوی خون خورشید است
کوفه رفتن مسلم، گوئیا مسلم شد
ماه خون گواه‌ آمد، جوش اشک و آه آمد
رایت سپاه آمد، کربلا مجسم شد
پای خون دل واکن، دست موج پیدا کن
رو به سوی دریا کن، ساحلی فراهم شد
گریه کن! گلاب افشان! گل به خاک می‌افتد
باد مهرگان آمد، قامت علی خم شد
قاسم و تپیدن‌ها، لاله و دمیدن‌ها
مجتبی وچیدن‌ها، گل دوباره خرم شد
تشنه، اضطراب آمد، آب می‌شود عباس
گو فرات، خیبر شو، مرتضی مصمم شد
خادم برادر بود، از ره پرستاری
در قدم موخر بود، در وفا مقدم شد
نوبت حسین آمد، کاورد به میدان رو
نه فلک به جوش آمد، منقلب دو عالم شد
چرخ در خروش آمد،‌خاک شعله پوش آمد
آسمان به جوش آمد، کشته اسم اعظم شد
بر سر از غم زهرا، خاک می کند مریم
با مصیبت خاتم، تازه داغ آدم شد
گرچه عقده دل بود، آبروی بی‌دل بود
کز هجوم فرصت‌ها،‌این فغان فراهم شد

یوسفعلی میرشکاک
منبع : روزنامه رسالت


همچنین مشاهده کنید