پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


از کودکی فقط حسی نوستالژیک مانده


از کودکی فقط حسی نوستالژیک مانده
● گفت وگو با پرناز نیری، داور جایزه هانس كریستین اندرسن
با پرناز نیری در دفتر كارش به گفت وگو نشستیم. اتاقی كه قفسه های كتاب و طبقه بندی آثار مختلف با برچسبی از نام هر كشور بیش از هر چیز آذین بخش دفتر اوست. نیری دانش آموخته حسابداری است و علاقه شخصی اش ادبیات كودك است كه به همین منظور پس از گذراندن كارگاه آشنایی با ادبیات كودك شورای كتاب كودك، سال ها كار بررسی كتاب ها را برعهده داشته است. نیری علاوه بر این كار ترجمه آ ثاری در حوزه كودك و نوجوان را بر عهده دارد و از اعضای انجمن نویسندگان كودكان و نوجوانان و شورای كتاب كودك است. وی در سال ۲۰۰۶ به عنوان داور از ایران برای داوری جایزه بزرگ هانس كریستین اندرسن انتخاب شد.
از داوری جایزه بزرگ اندرسن و شیوه و وضعیت داوری بگویید.
دفتر بین المللی كتاب برای نسل جوان كه به اختصار به آن IBBY گفته می شود و در حال حاضر در ۷۰ كشور شعبه دارد، این جایزه را از سال ۱۹۵۶ هر دو سال یك بار به یك نویسنده و از ۱۹۶۶ به یك تصویرگر كتاب كودك اهدا می كند. با این كه جایزه آن فقط دیپلم افتخار و یك مدال طلا است باز هم از چنان اعتباری جهانی برخوردار است كه حتی كاندیدا یا نامزد شدن برای دریافت این جایزه هم برای هر نویسنده و تصویرگری در هر نقطه از دنیا موفقیت و افتخار بزرگی است. این جایزه به مجموعه آثار یك نویسنده یا تصویرگر داده می شود بنابراین اصولاً فرد برنده نمی تواند خیلی هم جوان باشد. دوم اینكه آثار فرد برنده باید به غنای ادبیات كودكان و نوجوانان كشور خود و جهان كمك كرده باشد. در واقع كسی برنده می شود كه آثارش در طول زمان در پیشبرد ادبیات كودكان و نوجوانان سهم مهم و پایداری داشته باشد. بنابراین اصولاً سال ها كار و تلاش، مداومت و عشق بی دریغ و پایداری در این حوزه را می طلبد. نویسندگان و تصویرگران نامزد دریافت این جایزه را شعب ملی دفتر بین المللی IBBY برای داوری در این مسابقه جهانی انتخاب و به دفتر مركزی معرفی می كنند. هر یك از شعبه های ملی برای كاندیدا كردن هنرمند مورد نظر خود موظفند مجموعه ای شامل حداقل ۵ اثر از هر نامزد را انتخاب كنند و به همراه پرونده كامل نویسنده یا تصویرگر برای هر یك از داوران بفرستند. داوران معمولاً حدود شش ماه پیش از تشكیل جلسات داوری برای مطالعه و بررسی این آثار فرصت دارند.
در سال ۲۰۰۶ من به عنوان داور از ایران انتخاب شدم. به دفتر مركزی IBBY آدرس منزلم را دادم. بنابراین از اواخر شهریورماه سال پیش بسته بسته كتاب دریافت كردم. پست بدون هیچ مشكلی حدود ۴۰۰ كتاب و ۵۱ پرونده از ۲۶ نویسنده و ۲۵ تصویرگر را به سلامت به دستم رساند كه این خود باعث افتخار است. در این سفر دور و دراز به دور دنیا دوستان و همكاران و آشنایان زیادی همسفرم شدند. همانطور كه گفتم باوركردنی نیست ۴۰۰ كتاب به ۲۱ زبان مختلف. انسان هایی شریف پا به پای من خواندند و جواب سئوال هایم را دادند، برایم یادداشت و خلاصه داستان نوشتند و حتی در مواردی نقد و بررسی هم كردند. ولی خودتان می دانید كه بار این كارها با وجود تمام كمك ها نهایتاً بر دوش خود داور است. در دور اول داوری كه چهارماه پس از دریافت آثار صورت گرفت باید از هر لیست ۱۰ نفر را انتخاب می كردیم و به ترتیب اولویت به آنها از ۱۰ تا یك نمره می دادیم. تصمیم گیری بسیار مشكلی بود. مسئله انتخاب بهترین ها از میان بهترین ها بود. در طول چندین ماه داوری، رئیس هیات داوران از طریق ای میل با داوران در ارتباط بود و آنها را راهنمایی می كرد. در طول داوری این دوره ملاك های داوری رد و بدل نشد ولیكن رئیس هیات داوران چند سئوال كلیدی را مطرح كرد و به بحث گذاشت. مثلاً اینكه آیا داور نماینده یا وكیل كشور خودش در جلسات است. جلسات داوری نهایتاً در ۲۴ و ۲۵ مارس ۲۰۰۶ در شهر فیزوله نزدیك فلورانس در ایتالیا تشكیل شد. روز اول به داوری متن اختصاص داشت و روز دوم به داوری تصویر. در بخش اول جلسه داوری برای تمام كسانی كه در رای گیری اولیه نامشان حذف شده بود تبادل نظر شد. در این بخش، چنانچه داوری نامزدی را باز هم آنقدر شایسته می دانست كه به لیست نهایی اضافه شود، نظر می داد كه آثار آن فرد به بازنگری بیشتری نیاز دارد و با اعلام این مطلب اگر به توافق اكثریت می رسید دوباره آن فرد به جمع لیست نهایی می پیوست. البته چنین چیزی در مورد یكی دو نفر بیشتر اتفاق نیفتاد كه نهایتاً هم فینالیست مسابقه شدند. واقعیت این بود كه میزان اختلاف نظر و سلیقه میان داوران نسبتاً كم بود و اختلاف نظر بیشتر در حوزه تالیف بود كه در دور آخر رای گیری شدیدتر شد. در كل داوران با احترام زیاد به نظر یكدیگر و اعتماد كامل با هم برخورد می كردند و هر یك فقط نظر خودشان را می گفتند. اصولاً از داوران كسی روی حرف خود پافشاری نمی كرد و یا سوگیری خاصی از خود نشان نمی داد. من خودم شدیداً معتقدم كه در داوری نه نام فرد مهم است و نه اینكه آن فرد از چه كشوری كاندیدا شده است، اصلاً صلاح نمی دانم كه مسائلی چون چرا برندگان بیشتر از كشورهای انگلیسی زبان هستند و یا فینالیست ها بیشتر از كشورهای اروپایی هستند وارد داوری مسابقه ای جهانی شود. كار هر فرد و صلاحیت و شایستگی هر فرد اهمیت دارد نه اینكه از كدام كشور و كدام حوزه جغرافیایی آمده است.
خود شما چه نكاتی را در داوری بیشتر مدنظر قرار دادید؟
آنچه كه من در این داوری انجام دادم سنجش كیفیت آثار به لحاظ ساختاری، روند كاری، میزان تاثیرگذاری هر فرد و بعد مقایسه آثار آن فرد با سایر كاندیدای آن مسابقه بود. مسائل دیگری كه در داوری این آثار برایم مهم بود جهان بینی آن فرد در وهله اول، بعد نگاهش به كودك و كودكی، و دیگر داشتن آثار باكیفیتی كه خود روایت داستان به صورت متن و یا تصویر بتواند كه نظر خواننده را جلب كند و آن ارتباطی را كه باید با مخاطبانش كه كودكان و نوجوانان سرزمینش و احتمالاً كودكان سرزمین های دیگر است برقرار كند و به تعبیری توانایی گذر از مرزها و جهانی شدن را داشته باشد. در پایان این تجربه آنچه كه از آن راضی هستم این است كه جوایز در كل به برجسته ترین كاندیداها تعلق گرفت و در میان بعضی از برندگان و فینالیست ها، نویسندگان و تصویرگران آوانگارد و بسیار نوآور و خلاق راه یافتند.
طبق روال هر دوره نتایج داوری این مسابقه در كنفرانس خبری IBBY در نمایشگاه بین المللی كتاب كودك بولونیای ایتالیا اعلام شد. اعطای جوایز همیشه در كنگره های بین المللی دفتر IBBY انجام می شود. سپتامبر امسال در سی امین كنگره این دفتر كه در مسكو چین برگزار می شود این جوایز اعطا خواهند شد.
این داوران چگونه انتخاب می شوند و از ایران تاكنون چند بار در داوری اندرسن شركت كرده اند؟
این داوران از طرف شعب ملی IBBY انتخاب و به همراه شرح احوال كاری آنها به دفتر مركزی معرفی و پیشنهاد می شوند. كمیته اجرایی دفتر بین المللی IBBY در مورد تركیب هیات داوران اصولاً طبق ضوابط خودشان تصمیم گیری خواهند كرد. از ایران خانم توران میرهادی چهار دوره در سال های ،۱۹۷۶ ۱۹۷۸ ، ۱۹۸۶ و ،۱۹۸۸ خانم ثریا قزل ایاغ در سال ،۱۹۹۲ خانم منصوره راعی دو دوره در سال های ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ و خانم زهره قائینی دو دوره در سال های ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ و من در این دوره یعنی در سال ۲۰۰۶ عضو ایرانی هیات داوران بوده ایم.
ویژگی داوران برگزیده چیست؟
داوران افرادی بودند با سوابق كاری متعدد و متنوع و از كشورهای مختلف. در انتخاب این افراد سعی شده بود كه حوزه جغرافیایی بیشتری را پوشش دهند. بعضی از داوران در حوزه متن و بعضی دیگر در حوزه تصویر تسلط بیشتری داشتند. خود من بیشتر در حوزه تالیف تسلط داشتم ولی با كار و مطالعه زیاد خودم را برای داوری در بخش تصویر هم آماده كردم و البته كه از مشورت و نظرخواهی اساتید هم بهره گرفتم. در این دوره داوران از اسلوانی، آفریقای جنوبی، ایتالیا، فنلاند، روسیه، نیوزیلند، ایران، فرانسه، ونزوئلا (اسپانیا) و آمریكا (ژاپن) بودند.
از نظر زبان داستان آثار منتخب و برگزیده چه ویژگی های خاصی داشتند و آیا رویكرد زبانی جدیدی در این آثار به چشم می خورد؟
یكی از معیار های سنجش انتخاب برترین آثار، تازگی در سبك و سیاق نوشته و همین طور كه شما اشاره كردید توجه به كیفیاتی چون زبان و نحوه بیان است كه بكر بودن اثر را نشان می دهد. برگزیده نویسندگان، نویسنده نیوزیلندی است به نام خانم مارگرت ماهی كه زبان ادبی آثارش سرشار است از ایماژها یا تصویرپردازی های شاعرانه، و این ویژگی خاص زبانی آثارش عمدتاً باعث شد كه بعضی از داوران به او رای بدهند. از نویسنده نروژی به نام یان اییو هم می توانم نام ببرم كه جزءفینالیست ها شد. اصالت كار این نویسنده را باید در زبان آثار او دانست؛ كارهایی كه به معنای واقعی كلمه پست مدرن و موج نو محسوب می شوند.از نظر سبك چه وضعیتی داشتند. به نظر شما در آثار كودك و نوجوان تا چه حد استفاده از سبك و فرم مجاز است و نقش دارد و به اصطلاح دست نویسنده باز است؟
استفاده از هر سبك و فرمی مجاز است و استفاده می كنند و دستشان كاملاً باز است. در هر صورت محدودیت را هر كس برای خودش ایجاد می كند.
این آثار چقدر مخاطب خود را در نظر گرفته اند یا در حقیقت چقدر مخاطب محور بوده اند؟
در زندگینامه بسیاری از این هنرمندان می خوانید كه بسیاری از آنها سال ها معلم یا مدیر مدرسه یا كتابدار بودند و بعد به طور حرفه ای تمام وقت به این كار روی آورده اند. جز افتخاراتی كه در پرونده بعضی از این هنرمندان عنوان شده تعداد دفعاتی است كه آنها در طول سال یا ماه از مدارس بازدید می كنند و در جلسات قصه خوانی، معرفی خود و آثارشان در مدارس یا كتابخانه ها شركت می كنند و ارتباطاتی است كه از طریق ای میل یا نامه با طرفداران كودك و نوجوان خود برقرار می كنند. بنابراین خیلی از آنها با توجه به شناخت ملموس و واقعی كه از مخاطب خود دارند، می نویسند. بعضی دیگر از نویسندگان و هنرمندان می گویند كه ما برای مخاطب خاصی نمی نویسیم. در واقع برای آن كودك درون یا وجود خودشان می نویسند.
به نظر شما وضعیت ادبیات داستانی كودك و نوجوان در ایران چگونه است و چه اتفاقی باید رخ دهد تا این وضعیت متحول شود؟
فكر می كنم هنوز راه دراز و دشواری را در كل در پیش داریم. باید خیلی تجربه كرد و كار كرد و كار. بیشتر باید خواند، بیشتر باید تحقیق كرد، بیشتر باید نوشت و تصویرگری كرد. البته بیشتر هم باید زمینه چاپ آثار فراهم شود ولی نباید انتظار بیهوده داشت كه هر آنچه كه كار شد چاپ هم شود. البته حق و حقوق هم باید به درستی رعایت شود. فكر می كنم كه ناشران پركار ما باید بسیار آگاهانه عمل كنند كه مبادا اتخاذ سیاست های غلط مقطعی باعث شود كه در بلندمدت وضعیت ادبیات كودك و نوجوان ایران به جایی كشیده شود كه در یك مقطع زمانی تعداد زیادی آثار چاپ شود ولی بعد از مدتی نویسنده و تصویرگر حرفه ای پیدا نشود كه در این حوزه طولانی مدت دوام آورده و كار كرده باشد و در واقع بر اثر فشارهای روانی و مالی زیاد چنان دلسرد بشود كه به كارهای دیگر روی آورد. به نظر من یكی از مهمترین نكته هایی كه مانع از بهبود كار نویسندگان و تصویرگران كشور ما شده نداشتن ویراستار ادبی و هنری است كه پیش از چاپ آثار در كنار ناشران كار كنند و در مواردی به درستی آثار را زیر و رو كنند یعنی اهمیت ندادن به نقشی است كه ویراستار حرفه ای می تواند در هدایت نویسنده و تصویرگر ایفا كند. تمام این اتفاقات باز منوط خواهد بود به اینكه در مدارس ما كتابخانه های مجهز و كتابدار های حرفه ای آشنا به ادبیات كودك و نوجوان و زنگ كتابخوانی آزاد و بعد با برنامه مدون كه قابل اجرا باشد گذاشته شود و این برنامه ریزی ها را متخصصان و كارشناسان این حوزه انجام دهند كه سال ها در این راه تلاش كرده اند. بورس های تشویقی و حمایتی و مالی دولتی به نویسندگان و تصویرگران داده شود و خیلی از كارهای خوب دیگری چون دادن جوایز تشویقی و مالی متعدد كه در همه جای دنیا رسم است و پرداخت هزینه سفرهای مطالعاتی و همین طور پرداخت هزینه های سفر برای بازدید از نمایشگاه های تصویرگری و شركت در سمینارها و كنگره های مرتبط با این حوزه را بسیار موثر می دانم، خلاصه باید انگیزه داده شود. خود من در طول مدت داوری به صورت داوطلب كار كردم و حتی با هزینه شخصی خودم به ایتالیا رفتم تا در جلسات داوری شركت كنم.
در ارتباط قرار گرفتن نویسندگان داخلی با شاهكارهای ادبی جهان چقدر در پیشبرد ادبی آثار نقش دارد؟
خواندن آثار و شاهكارهای ادبی جهان هم در حوزه ادبیات كودكان و نوجوانان و هم بزرگسالان و كلاً خواندن هر مطلبی و متنوع خواندن در ابتدای راه كه به افزایش تجربه ها و وسعت دید و جهان بینی و نگرش فرد كمك می كند را از موثرترین راه ها برای بالا بردن كیفیت آثار می دانم.
به نظر شما اصولاً داستان كودك و نوجوان هر یك باید به چه چیزهایی بیشتر اهمیت بدهند و چه ویژگی ای داشته باشند؟
من در این قسمت باز هم می توانم به معیارهای داوری برگردم ولی ترجیح می دهم حس شخصی خودم را در كل نسبت به داستان خوب بگویم. شاید نحوه خواندن من با كودكان و نوجوانان متفاوت باشد ولی كتابی را خوب می دانم كه بتواند توجه من را هم جلب كند. چنان كششی در من ایجاد كند كه نتوانم آن را زمین بگذارم. قصه قوی ای داشته باشد. دائم به دنبال جواب گفتن به سئوالات زندگی و هستی انسان ها برنیاید ولی طرح سئوال كند. در آن شگرد های نو و خلاق بجا به كار گرفته شده باشد و طرح ماهرانه آن شگفت زده ام كند و مرا به فكر فرو ببرد و دریچه جدیدی در ذهنم باز كند. نوع نگاهی به من بدهد كه از زنده بودن و مزه مزه كردن و یادآوری لحظات داستان احساس لذت كنم. هر بار كه به داستان فكر می كنم با خودم بگویم كه چقدر خوب شد هنوز زنده ام و زندگی این فرصت را در اختیارم گذاشته كه چنین كتابی را بتوانم بخوانم یا چنین تصویری را ببینم. در دوران داوری بعضی اوقات فكر می كردم كه چقدر بد كه اینقدر وقت كم داریم و باید مثل ماشین كتاب بخوانیم و یادداشت برداریم. احساس می كردم كه دارم حس هایم را از دست می دهم. دنبال آن اتفاق خاص بودم و البته آن را در كارهای تون تلگن یافتم؛ نویسنده هلندی كه بیشتر داستان های حیوانات می نویسد و به فینال مسابقه هم راه یافت. داستان های بكری كه در آن هیچ اتفاق خاصی نمی افتد. عجیب است نه!
یك نویسنده چقدر باید به مخاطب خود از منظر روان شناختی و جامعه شناختی و ساختار زبان اهمیت بدهد؟ یعنی به صرف یك سوژه كه به ذهن نویسنده متبادر می شود باید به آن پرداخت یا در هر اثر نویسنده باید بتواند نوآوری و خلاقیت را چاشنی اثر كند؟
آنچه كه شما گفتید پیش نیاز است. بعضی از این نویسندگان با تحقیق بسیار درباره موضوعات مختلف می نویسند. من اعتقاد دارم كه همه چیز بستگی دارد به انتخاب های هنرمندان. مسلماً در داوری برای ما مهم بود كه بفهمیم آیا موضوعات انتخابی مولف بكر است؟ آیا اثر مورد نظر كودكان و نوجوانان را به شناخت بیشتر از خودشان راهنمایی می كند؟ آیا سبب افزایش حساسیت آنان نسبت به دیگران و دیگر فرهنگ ها می شود؟ آیا سبك هنری به كار گرفته شده و یا زبان اثر از نظر تخیل غنی است؟ و خیلی سئوالات دیگر.
نویسندگان موفق معمولاً ارتباط نزدیكتری با كودكان و نوجوانان دارند. این ارتباط چه تاثیری بر روند و رشد آثار آنها خواهد داشت؟
بدون ارتباط نزدیك، شناخت واقعی و ملموس هم پیش نمی آید. در مورد كودك فرضی نوشتن یا از تجربه های كودكی در زمانی نوشتن كه نسبت به آن فقط یك احساس نوستالژیك بیشتر برایمان باقی نمانده مسلماً نمی تواند كودك امروزی را جذب كند مگر اینكه این خاطرات طوری بیان شوند كه از دید كودك همان زمان نوشته شوند و البته شخصیت كودك داستان آگاهی و فضل بچه های ۵۰ساله را نداشته باشد!
برخی معتقدند كه در تصویرگری نسبت به ادبیات داستانی پیشرفت بیشتری در ایران صورت گرفته. نظر شما به عنوان یك داور بین المللی چیست؟
به تازگی دو سفر كاری رفتم یكی به نمایشگاه بین المللی تصویرگری براتیسلاوا و دیگری نمایشگاه تصویرگری بولونیا. می دیدم كه دست اندركاران خارجی با تصویرگری ادبیات كودكانمان آشنا هستند و برایشان جای سئوال بود كه چطور این چند سال اخیر اینقدر ایرانی ها پركار شده اند. از اینكه تصویرگران جوان كشورمان در همه نمایشگاه ها كار دارند و در كاتولوگ ها آثارشان چاپ می شود و برنده جوایز بزرگ می شوند به من تبریك می گفتند كه مسلماً باعث افتخار همه ما است. من در هر دو سفرم از كاتولوگ جدید تصویرگران كه به همت انجمن تصویرگران چاپ شده سوغات بردم و باز هم كسانی چشم به راه هستند كه برایشان این كاتولوگ را بفرستم. بعضی از منتقدین با دیدن آثار چاپ شده در این كاتولوگ مثلاً نظر می دادند كه می توان این كار را به جای تابلوی نقاشی در اتاق آویزان كرد كه خب جای تامل و مكث دارد. این گونه تعریف ها را برای كتاب های داستانی تصویری اصلاً خوب و برازنده نمی دانم. به هر حال در مقایسه با آثار تصویرگران حرفه ای دنیا دوست دارم پدیدآورندگان در این حوزه بیشتر كار كنند و بیشتر بخوانند و بیشتر ببینند و به كتابخانه های تحقیقاتی بسیار عالی مثل كانون پرورش فكری و یا شورای كتاب كودك مراجعه كنند كه در آنها مجموعه های خوبی از سراسر دنیا جمع آوری شده كه فقط خاك می خورند. سعی كنند كه آثارشان روایتی خلاق از داستان باشد یا اگر داستان را طور دیگری روایت می كنند باز هم آن لحظات حساس و اوج و فرودهای داستانی را فراموش نكنند و سبك و تكنیك شان را بی دلیل انتخاب نكنند و در واقع همواره تعادل زیبایی میان متن و تصویر برقرار كنند. نقد آثار خود و دیگران را بخوانند. واقعاً برای برنده شدن و مطرح شدن دلشان نتپد. هیچ خبری نیست. هرچه انسان مطرح تر شود مسئولیتش بیشتر می شود. فكر می كنم ماندگاری اثر به جایزه ای نیست كه دریافت می كند. مثلاً می توانم با اطمینان و به جرات بگویم كه اگر این دور از داوری كه من در آن شركت كردم تركیب دیگری داشت، اصلاً روند داوری جور دیگری پیش می رفت و حتی شاید كسان دیگری برنده می شدند. بخشی از بردن جایزه یك تصادف و شانس است كه اصولاً به عوامل زیادی بستگی دارد كه ما در آن دخیل نیستیم. آنچه اصل است اثری است كه هنرمند از خود به جا می گذارد و ارتباطی است كه اثر می تواند با مخاطبانش در دوره های مختلف برقرار كند. اثری كه باعث افزایش حساسیت ها و كشف و تفكر در مخاطبان كودك و نوجوان شود.
تصویرگر آثار كودك چه ویژگی هایی را باید مد نظر قرار دهد و آشنایی با رشد روانی كودك چقدر در این كار و دید او نسبت به كار كمك می كند؟
مراحل رشد را باید همه ما خوب بشناسیم و در واقع همه كسانی كه در این حوزه كار می كنیم.
اثر برگزیده چه ویژگی خاصی برای دستیابی به جایزه داشت.
اگر اجازه بدهید از روی بیانیه هیات داوران برایتان می خوانم: هیات داوران در اعطای مدال تالیف جایزه اندرسن ۲۰۰۶ به خانم مارگرت ماهی از نیوزیلند او را نوآورترین خالق دوباره زبان در دنیا شناخته است. زبان ادبی ماهی سرشار از ایماژها یا تصویرپردازی های شاعرانه، جادو و عناصر ماوراء الطبیعه است. هیات داوران در اعطای مدال تصویر جایزه اندرسن ۲۰۰۶ به آقای ولف ارل بروخ از آلمان او را یكی از بزرگترین نوآوران و تجربه گرایان كتاب های تصویری كودكان و نوجوانان این عصر شناخته است. او همان قدر در ارجاع و تركیب سبك های هنری قرن های ۱۹ و ۲۰ كشورش تبحر دارد كه در ابداع شیوه های نو در برقراری ارتباط با كودكان و نوجوانان سنین مختلف. هر چند تصویرگری او گاه ساده و گاه پیچیده است ولی همیشه بازیگوشی، طنز و فلسفی بودن خود را حفظ می كند.
نلی محجوب
منبع : روزنامه شرق