شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دردهای مزمن؛ پزشک و روان‌شناسی در کنار هم


دردهای مزمن؛ پزشک و روان‌شناسی در کنار هم
حتما افرادی را دیده‌اید كه همیشه از یك یا چند درد جسمی شاكی هستند. عده‌ای مدام از كمردرد و پادرد نالانند، برخی از سردردهایی می‌گویند كه به هیچ مسكن و آرام بخشی پاسخ نمی‌دهد و زندگی را بر آنان تلخ كرده است،‌ بعضی هم از گردن درد و سوزش معده و حتی از درد قفسه سینه رنج می‌برند. همه این‌ها به پزشك مراجعه می‌كنند و باید گفت كه قطعا بیش از یك پزشك آنها را ویزیت كرده و سرانجام پس از امتحان داروهای گوناگون و نتیجه نگرفتن،‌از اتاق مشاوره یك روانپزشك سردر می‌آورند. علت اینست كه این دردها سرچشمه‌ای در بدن و اعضای دردناكش ندارند. آن چه زخم خورده و رنجور است،
روان و روح این بیماران است. در این میان مسئله‌ای هست كه بسیار رخ می‌دهد و این دسته بیماران مزمن هم از آن رنج می‌برند. در ابتدای كار نزدیكان فرد او را نزد پزشكان گوناگون می‌برند و همگی آنها با دیدن این كه نمی‌توانند علامتی ظاهری بیابند كه ناراحتی بیمارشان را توجیه كند، دستور انجام آزمایش‌های گوناگون می‌دهند. تمامی تصاویر رادیوگرافی، سی‌تی‌اسكن و حتی MRI! بررسی‌های آزمایشگاهی و همه و همه سالم هستند و هیچ مشكل ارگانیك وجود ندارد. با این حال بیمار باز هم درد می‌كشد! افراد خانواده كم‌‌كم شك می‌كنند كه شاید این عضو بیمار خانواده دارد تظاهر به بیماری و درد كشیدن می‌كند. جالب اینست كه دردهای «روان تنی» یا «سایكوسوماتیك» پس از بروز یك حادثه یا حوادث تنش‌زا یا پیش‌ از وقوع آنها روی می‌ دهند. دانش‌آموزانی كه می‌‌خواهند كنكور دهند، افرادی كه می‌خواهند برای زندگی به كشوری خارجی بروند و یا كسی كه از یك حادثه ناگوار جان سالم به در برده و افرادی از این دست، همگی مستعد ابتلای به دردهای مزمنی هستند كه چاره درمان آنها در دستان یك روانپزشك یا روان‌شناس است.
موارد بالا شرح و برشمردن یك نوع از دردهای مزمن بود. موردی كه در زیر به آن می‌پردازیم هم بی‌ارتباط با گفته‌های بالا نیست. عصب‌شناسان دریافته‌اند كه مسیر اصلی انتقال پیام درد از گیرنده‌های درد نزدیك آن محرك دردناك آغاز می‌شود و به تالاموس ختم می‌گردد.
در این جا این پیام اولیه به دو سو می‌رود. اولی به قشر مغز می‌رسد كه به چه شخص می‌‌گوید درد كجاست و به شكل است. (فشار، سوزش، تیر كشیدن و...) قسمت دوم به منطقه جلویی مغز كه لوب فرونتال یا لوب پیشانی نام دارد، می‌رسد. تحریك این قسمت احساس عاطفی درد را در انسان ایجاد می‌كند: «سرم دارد می‌تركد، دارم می‌میرم، گردنم گرفته است.»
پژوهش‌ها نشان داده‌اند كه حتی افرادی كه لوب پیشانی‌شان جراحی و برداشته شده باز هم درد را حس می‌كنند. این را دیگر نمی‌توان با علم پزشكی صرف توضیح داد، بلكه روان‌شناسی بهتر می‌تواند آن را تجزیه و تحلیل كند.
حالا مثالی دیگر موسسه تحقیقات نخاع سان‌فرانسیسكو به سال ۱۹۹۲، پژوهشی منتشر كرد. در این پژوهش ۱۰۰ زن و مرد كه همگی می‌بایست تحت عمل جراحی دیسك كمر قرار گیرند، شركت كردند. پیش از عمل با تك‌تك آنها مصاحبه شد و درباره عوامل آسیب‌رسان زیر در دوران كودكی از آنها پرسش نمودند:
۱) جدایی یا مرگ پدر/ مادر یا هر دوی آنها
۲) مرگ خواهر یا برادر در كودكی
۳) اجبار به ترك والدین و زندگی دور از آنها
▪ سپس هر بیمار در یكی از این سه گروه طبقه‌بندی شد:
۱) آنهایی كه هیچیك از این وقایع را پشت سرنگذاشته بودند.
۲) آنهایی كه دو تا از سه فاكتور را دارا بودند.
۳) كسانی كه هر سه را پشت سرگذاشته بودند.
پس از عمل و انجام بررسی‌های پیگیری، جراحان میزان ماندگاری طولانی مدت اثرات مثبت عمل را برای هر یك از این سه گروه، به شرح زیر اعلام كردند:
۱) گروه اول: ۹۵ درصد
۲) گروه دوم: ۷۳ درصد
۳) گروه سوم: ۱۵ درصد
داشتند، كمتر بود.
در این باره پژوهش‌ها و بررسی‌های موردی فراوانی انجام گرفته است كه بسیاری شواهدی بر تایید این فرضیه یافته‌‌اند و تعداد كثیری هم هستند كه میزان دخالت امور روانشناختی در پروسه درمان‌های فیزیكی را ناچیز و قابل اغماض می‌انگارند. در هر حال آن چه كه مهم و ثابت شده است اینست كه جسم و روان هرگز از یكدیگر مجزا نیستند و سلامت هر دوی آنها، وجود یك انسان متعادل و توانا را تضمین می‌كند. اگر فرض بر این – كه فرض بی‌اعتباری هم نیست- باشد كه روان و سلامت و پریشانی آن در چگونگی و سرانجام پروسه‌های درمان‌های فیزیكی تاثیر دارند، پس می‌توان از روان و دخالت آن بهره گرفت. در این كار زمینه روان‌شناختی فرد بیمار بررسی می‌شود تا هر نقطه‌ای كه حكایت از آسیب و رنجی دارد مشخص گردد. در اینجاست كه یك روان درمانگر به كمك تیم پزشكی می‌آید. او به بیمار می‌آموزد كه آسیب‌های روحش را ترمیم كند و پس از این كه سلامت روانش بهبود یافت و بالاتر رفت، امكان بهبودی درد فیزیكی هم بالاتر می‌رود. به همین ماندگاری نتایج مثبت عمل و میزان درد بیماران پس از آن، تنها اندكی با پروسه جراحی در ارتباط بود و عوامل پرسش شده پیش از عمل تاثیرات چشمگیر خود را به وضوح نشان داده بودند. جالب این كه فاكتورهای سه گانه و آسیب‌زا همگی ریشه در كودكی مردان و زنانی داشتند كه منتظر عمل جراحی دیسك كمر بودند.
می‌توان گفت كه عوامل آسیب‌رسان اینچینینی در ثمربخشی دیگر روش‌های درمان و آرام‌بخشی درد دخالت دارند و میزان دوام آنها را نیز تحت الشعاع قرار می‌دهند. جالب‌تر این كه پس از برگزاری چند جلسه روان درمانی هدفمند برای گروه دوم و سوم، بهبودی آنان هم سیر صعودی به خود گرفته دردهایشان نیز كاهش یافت. محققان گزارش كردند آن بیمارانی كه كودكی تلخی را پشت سرگذارده بودند، پس از شركت در روان درمانی‌ها، امید و علاقه و انگیزه بهتری برای ادامه زندگی پیدا كردند. توجه كنید كه میزان همین فاكتور – امید و علاقه به زندگی – در گروه اول كه دوران كودكی خوشی جهت می‌توان روش‌های تهاجمی پزشكی چون عمل جراحی را با روش‌های ساده‌تر و غیر تهاجمی جایگزین نمود. استفاه از دارو به جای جراحی یا درمان دارویی برای كوچكترین كردن توموری كه نیاز به عمل جراحی باز دارد كه با كوچكتر شدن تومور می‌توان برای برداشتن آن از روش‌های لاپاروسكپی بهره گرفت.
By:Evelyn Cole
مترجم: آذین صحابی
منبع : روزنامه تفاهم


همچنین مشاهده کنید