یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


کشف دنیای مدیریت دانش: توافق ها و اختلاف نظرها در میان پژوهشگران و اندیشمندان این حوزه


کشف دنیای مدیریت دانش: توافق ها و اختلاف نظرها در میان پژوهشگران و اندیشمندان این حوزه
● مقدمه
شناخت رو به رشدی در حوزه تجارت در رابطه با اهمیت دانش به عنوان یک منبع حیاتی برای سازمانها وجود دارد .اقتصاد جدید که مبتنی بر دانش است علاوه بر خلق آن، برای اشاعه و استفاده از اطلاعات و دانش نیز اهمیت زیادی قائل است. در این اقتصاد جدید، افراد و سازمانها بر نگهداری و ارتقاء سرمایه دانشی خویش جهت ابتکار و خلاقیت تاکید بسیاری دارند. توانایی آنها برای یادگیری، سازگاری و تغییر به یک شایستگی هسته برای بقا تبدیل می شود.
مدیریت دانش توجه بسیاری از محققان و پژوهشگران را به سوی خود جلب کرده است . جمله معروف " اگر تنها می دانستیم که چه می دانیم .... " تفکر در خصوص جذب، اشتراک و کاربرد دانش در سراسر سازمان را برمی انگیزد. گرچه این شناخت، که دانش دارایی اصلی برای تجارت است وجود دارد اما، سازمانها هنوز در مراحل اولیه فهم کاربردهای مدیریت دانش می باشند. تحقیقات اخیر نشان داده است که سازمان های مبتنی بر دانش، اطلاعات و دانش را در جهت کسب برتری های خاص، استفاده از هوش سازمانی و خلاقیت در اختیار می گیرند. همچنین از آن در جهت رشدی پایدار و توسعه در محیط پویا بهره می برند و با به کارگیری و هدایت مهارتها و تخصص های کارکنان سازمان قادر به یادگیری مداوم و خلاقیت خواهند بود.
پژوهشگران روشها، الگوها و تکنولوژی های متعددی در رابطه با مدیریت دانش ارائه داده اند و در خصوص موارد متنوع تئوریک و عملی آن بحث کرده اند. بعد از پانزده سال، مدیریت دانش به عنوان کلیدواژه در پایگاه های کتابشناختی به کار می رود و مفاهیم اساسی متون پیشرفته را شکل می دهد .این مقاله با هدف کشف دنیای مدیریت دانش از دیدی متفاوت، به مرور وضعیت جاری و تحلیل توافق ها و اختلاف نظرات عمده میان محققان و پژوهشگران جهت مشخص ساختن موارد کلیدی که نیاز به تحقیق بیشتر دارد می پردازد. از آنجایی که امکان پوشش دادن تمامی متون نیست، هدف اصلی خلاصه کردن نبوده است بلکه هدف درک مواردی در حوزه مدیریت دانش است که محققان در رابطه با آن توافق یا اختلاف نظر دارند. این کار منجر به نشان دادن موضوعاتی برای انجام تحقیقات آینده و اجتناب از پژوهش در موضوعاتی که قبلا تحقیقاتی در رابطه با آنها انجام شده است (محققان به نتایج خاص و مشترکی دست یافته اند) می باشد. این مقاله به دنبال درک و فهم عمیق تر از پیچیدگی و ریشه های مدیریت دانش می باشد.
با سیری در تاریخچه مدیریت دانش آغاز می کنیم. به دنبال آن مختصری از مهمترین جنبه های مدیریت دانش ارائه می شود. سپس بررسی انتقادی توافق ها و اختلاف نظرات میان جامعه پژوهشگران در رابطه با مدیریت دانش مطرح و در نهایت نتایج و پیشنهاداتی برای پژوهشهای آتی ارائه می گردد.
● سیری در تاریخچه مدیریت دانش
مدیریت دانش در برخی از حوزه های پیشرفته تجاری ریشه دارد، چون مدیریت کیفیت فراگیر( TQM [۲])، بازمهندسی فرایند تجاری ( BPR [۳])، نظامهای اطلاعاتی ( IS [۴])، و مدیریت منابع انسانی ( HR [۵]). مدیریت دانش در اوایل دهه ۱۹۹۰ به طور جدی وارد مباحث سازمانی گردید، گرچه بحث و مذاکره در رابطه با دانش خیلی پیش تر آغاز شده بود. در سال ۱۹۶۵ مارشال ادعا می کند که بخش اعظم سرمایه، شامل دانش است. وی همچنین معتقد است که دانش قدرتمندترین موتور تولید است، بدین ترتیب سازمان ها باید به طور فزاینده ای بر مدیریت آن تاکید کنند. کوهن تاکید می کند که دانش فی نفسه سرمایه مشترک یک گروه است . در سال ۱۹۷۲ هابرمس به این نکته اشاره می کند که دانش به عنوان یک موجودیت انتزاعی نباید تلقی شود، بلکه محصولی مبتنی بر اراده است و بعضی اوقات فعالیت های ناآگاهانه بشر.
از نظر تاریخی، ما می توانیم سه نسل از مدیریت دانش را از یکدیگر متمایز کنیم. دوره ۱۹۹۵-۱۹۹۰ به عنوان اولین نسل مدیریت دانش شناخته شده است. در طی این نسل، بسیاری از اقدامات بر تعریف مدیریت دانش، بررسی فواید بالقوه مدیریت دانش برای تجارت و طراحی پروژه های تخصصی مدیریت دانش مبتنی بود. علاوه بر آن، پیشرفت در حوزه هوش مصنوعی بر تحقیقات مدیریت دانش به خصوص در هدایت بازنمون و ذخیره دانش تاثیر گذاشت. نسل دوم مدیریت دانش در حوالی ۱۹۹۶ پدیدار شد. به این شکل که بسیاری از سازمان ها پست های جدید سازمانی برای مدیریت دانش درنظر گرفتند از جمله مدیر ارشد دانش. منابع متفاوت مدیریت دانش با یکدیگر ترکیب شده و به سرعت در مباحث روزانه سازمانی به کارگرفته شدند. در طی این نسل، در تحقیقات مدیریت دانش، تعاریف متفاوت از دانش ( شکل ۱ )، فلسفه های تجاری، نظامها ، الگوها ، شیوه ها و فعالیتها و فناوری های پیشرفته وجود داشتند.
نسل دوم مدیریت دانش بر این نکته تاکید می کند که مدیریت دانش درباره تغییر نظام مند سازمانی است جایی که شیوه های مدیریتی، نظامهای سنجش، ابزارها و مدیریت محتوا نیاز به گسترش مشترک دارد.
در نتیجه دیدگاه ها و شیوه های نوین، نسل سوم مدیریت دانش اکنون در حال پدیدار شدن با روشهای جدید و نتایج جدید است. بنا بر عقیده ویگ " یک تفاوت با دیگر نسل های مدیریت دانش این است که نسل سوم مدیریت دانش با فلسفه سازمان، استراتژی، اهداف، شیوه ها، نظامها و رویه های سازمانی یکپارچه شده و تبدیل به کار روزانه کارکنان و محرک برای آنها شده است ... ". به نظر می رسد که نسل سوم بر پیوند میان دانستن و عمل تاکید می کند . دانش به طور ذاتی فرهنگی و اجتماعی است و دانش سازمانی تنها می تواند از طریق تغییر در فعالیت و شیوه های سازمانی درک شود.
● تعریف مدیریت دانش
پیچیدگی نهفته در تعریف مدیریت دانش تا حدی به دلیل چالشهای موجود در تعریف خود دانش است. تعاریف بسیار و متنوع از مدیریت دانش در متون ارائه شده است که در این میان به موارد ذیل اشاره می کنیم:
مدیریت دانش عبارت است از ... تولید دانش که به دنبال تفسیر، توزیع و کاربرد دانش، حفظ و پالایش دانش ایجاد می شود .مدیریت دانش فرایند انتقادی دانش در جهت برآورده کردن نیازهای موجود در جهت شناسایی و استخراج دارایی های دانشی موجود گردآوری شده و توسعه فرصتهای جدید می باشد .
به نظر می رسد تعریف ارائه شده از سوی داونپورت و پراساک مورد موافقت بسیاری از پژوهشگران می باشد:
مدیریت دانش عبارت است از بهره برداری و توسعه دارایی های دانشی یک سازمان در جهت تحقق اهداف سازمان . دانشی که مدیریت می شود شامل هر دو نوع دانش عینی و مضبوط و دانش ذهنی و ضمنی می باشد . مدیریت این دانش شامل تمام فرایندهای مرتبط با شناسایی ، اشتراک و تولید دانش است . این امر مستلزم نظامی برای تولید و نگهداری از مخازن دانش است ، همچنین ترویج و تسهیل اشتراک دانش و یادگیری سازمانی . سازمانهای موفق در مدیریت دانش ، دانش را یک سرمایه سازمانی دانسته و ارزشها و قوانین سازمانی را جهت پشتیبانی از تولید و اشتراک دانش توسعه می دهند .
● اهداف عمده مدیریت دانش
با توجه به بررسی و مرور متون، آنچه آشکار شد این است که توافق عمده ای در رابطه با اهداف اصلی مدیریت دانش وجود دارد: شناسایی و پیگیری دانش جمعی در سازمان جهت رسیدن به اهداف استراتژیک جهت کمک به سازمان ها برای رقابت و باقی ماندن در این عصر . این اهداف تا حدی متمایز از اهداف مدیریت اطلاعات است اما متاسفانه این تمایز مسئله ساده ای نیست به خصوص از آنجاییکه که موفقیت در مدیریت دانش بستگی به مدیریت موفق اطلاعات دارد. این مورد ضرورتی در تلاشهای مدیریت دانش است. علاوه بر این ، فرایند طرح ریزی دانش از ملزومات شناسایی و به کارگیری دانش جمعی در سازمان است .
● فواید مدیریت دانش برای سازمانهای مدرن
بر این نکته تاکید شده است که سازمانهای موفق آنهایی هستند که دانش جدید را در سطح گسترده ای از سازمان توزیع کرده و آن را به سرعت در فناوری ها و محصولات جدید به کارگیرند. این فرایند منجر به خلاقیت و نوآوری و توسعه برتری رقابتی خواهد شد. به واقع، یافته های پژوهش ارنست و یانگ نشان می دهد که مدیران نوآوری را به عنوان بزرگترین نتیجه و حاصل به کارگیری مدیریت دانش در سازمانها می دانند. گرچه تلاشهای مدیریت دانش تاکنون متمرکز بر دستاوردهای بهره وری و قابلیت تولید بود. هنری و واکر خلاقیت را با دانش جدید یا دانش تازه ساختاریافته با نشان دادن اینکه چگونه دانش ذهنی می تواند عینی شود پیوند می دهند. دیگر فواید به کارگیری مدیریت دانش شامل افزایش یادگیری سازمانی، مدیریت پیشرفته سرمایه های ذهنی، افزایش کارآمدی و اثربخشی عملکردها و پیشرفت مداوم و مستمر است
● مقوله بندی پروژه های مدیریت دانش
داونپورت و دیگران موفق شدند پروژه های مدیریت دانش را بر اساس اهداف آنها طبقه بندی کنند و این مقوله بندی توسط جامعه پژوهشی در این حوزه مورد قبول واقع شد. آنها چهار نوع گسترده از اهداف پروژه های مدیریت دانش را شناسایی کردند:
۱) ایجاد مخازن دانش :
اطلاعات و دانش را ذخیره می کند. به شکل مستند مخازن را می توان در سه مقوله دسته بندی کرد:
۱-۱) آنهایی که دارای دانش برونی هستند مانند هوش رقابتی
۱-۲) آنهایی که دارای دانش ساختاریافته درونی هستند مانند گزارشهای تحقیقاتی و منابع بازاریابی مبتنی بر محصول مانند تکنیک ها و روشها
۱-۳) آنهایی که شامل دانش غیررسمی، درونی و ذهنی است
۲) فراهم کردن امکان دسترس به دانش و به کارگیری روشهایی در جهت ارتقاء دسترسی به دانش و تسهیل انتقال آن میان افراد؛ در اینجا تاکید بر ایجاد ارتباط، پیوند، دسترسی، انتقال و استفاده از فناوری هایی چون نظام های ویدئوکنفرانس، ابزارهای اشتراک و شبکه های ارتباطات دوربرد می باشد.
۳) بهبود و ارتقاء محیط دانشی، بدین ترتیب محیط برای تولید، انتقال و استفاده موثرتر از دانش نقش هدایتگری را خواهد داشت. این شامل قوانین و ارزشهای سازمانی که مرتبط با دانش است می باشد.
۴) مدیریت دانش به عنوان یک دارایی، و درک ارزش دانش برای سازمان. مانند فناوری هایی که دارای ارزش بالقوه هستند، پایگاه داده مشتریان و فهرست های تفصیلی که نمونه هایی از دارایی های ذهنی سازمان ها می باشند که برای آنها می توان ارزش تعیین کرد.
● عوامل تاثیر گذار بر مدیریت دانش
در متون، به طیف وسیعی از عوامل که می توانند بر موفقیت اقدامات مدیریت دانش تاثیر بگذارند اشاره شده است؛ هولساپل و جاشی برخی از این عوامل را که مورد توافق اکثر پژوهشگران در این حوزه می باشد را ارائه می دهند :
▪ فرهنگ
▪ مدیریت
▪ فناوری
▪ سازگاری سازمانی
▪ انگیزه کارمندان
▪ عوامل بیرونی
در مطالعه دیگر که توسط آن دو صورت گرفته بود عوامل را در سه مقوله ذیل دسته بندی کرده بودند :
▪ عوامل مدیریتی
▪ عوامل مرتبط با منابع
▪ عوامل محیطی● یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای در مدیریت دانش
متون بسیاری در حوزه مدیریت دانش وجود دارد که به مبحث یادگیری پرداخته اند. بسیاری از محققان نیز یادگیری را به عنوان یکی از بروندادهای مدیریت دانش معرفی کرده اند . شون میان یادگیری تک حلفه ای و یادگیری دو حلقه ای تمایز قائل است. یادگیری تک حلقه ای در سازمانهایی است که کار را برای اهداف صحیح انجام می دهند ( تغییرات افزاینده). یادگیری دو حلفه ای عام تر است و شامل یادگیری بر اساس سطح پایه است جایی که فرضیات بنیانی تغییر می یابند. محققان معتقدند گرچه یادگیری کامل شامل هر دو نوع یادگیری تک حلقه ای و دو حلقه ای است، اما یادگیری دو حلقه ای آن نوعی است که در حال حاضر در الگوهای موجود مدیریت دانش وجود ندارد.
● اختلاف نظرهای عمده و اساسی :
▪ چارچوبهای مدیریت دانش
یك چارچوب به طور عمده كل نگر است و توصیفی از عناصر عمده، مفاهیم و اصول یك حیطه خاص را به صورت خلاصه ارائه می دهد. هدف اصلی یك چارچوب، تشریح حیطه و تعریف یك الگوی استاندارد شده از محتوای اصلی به عنوان مرجعی برای اجرای طرح های آینده است. چارچوب مدیریت دانش از عناصر اصلی مدیریت دانش، روابط آنها و اصولی كه روشهای تعامل این عناصر را تعریف می كند، نام می برد. بدین طریق، مرجعی برای تصمیم گیری در مورد اجرا و كاربرد یك نظام/ پروژه‌ مدیریت دانش درون یك سازمان یا موسسه‌ تجاری فراهم می كند. چارچوب مدیریت دانش می تواند به صورت دستوری، توصیفی و یا تركیبی از هر دو نوع طبقه بندی شود . چارچوبهای دستوری، فرامین كلی در مورد انواع خط مشی های مدیریت دانش، بدون ارائه‌ جزئیات خاص از اینكه چگونه آن خط مشی ها می توانند/ باید انجام شوند، فراهم می كنند، در حالیكه چارچوبهای توصیفی، مدیریت دانش را توصیف می كنند و شرح می دهند. در حال حاضر، عمده‌ چارچوبهای عرضه شده در متون از نوع دستوری هستند.
بسیاری از پژوهشگران سعی كرده اند تا چارچوبهای مدیریت دانشی را كه در متون عرضه شده اند مرور كنند، تا آنها را مورد مقایسه و تحلیل قرار دهند و نیز دستورالعملهای كلی در مورد اینكه یك چارچوب مدیریت دانش باید چه مواردی را و به چه صورت در بر داشته باشد، به دست آورند. مرور متون این نتیجه را در بر دارند كه هنوز یك چارچوب استاندارد و جهانی برای مدیریت دانش ایجاد نشده است .
اختلاف در مورد عناصر مدیریت دانش، مهمترین اهمیت را دارد. چارچوبهای دستوری گرایش به تعیین وظایف مختلف برای اجرا و پیاده سازی مدیریت دانش دارند. در این چارچوبها نیز نوعی ابهام در مورد اینكه چه مواردی باید در چارچوب مدیریت دانش قرار بگیرد وجود دارد. اگر چه می توان مقداری وجه تشابه میان چارچوبها یافت اما یك مرور كوتاه می تواند اختلافات میان آنها را آشكار سازد .
اختلاف میان ترتیب یا سازمان دهی چارچوبهای مدیریت دانش نیز مهم است. این امر عمدتا به چارچوبهای دستوری مربوط می شود، زمانی كه معمولا برخی از وظایف كه باید در یك مسیر خاص دنبال شوند، را در بر می گیرند. یافته های حاصل از مرور متون نشان می دهند كه در بسیاری از موارد، عنصری یكسان می تواند در ترتیبی مخالف، در چارچوبهای متفاوت یافت شود. به علاوه، در بسیاری از موارد چارچوبهای مختلف مدیریت دانش شامل عناصر یكسانی هستند اما اصطلاحات متفاوتی برای فعالیتها یا فرایندهای یكسان ( یا مشابه ) به كار برده می شود. این تناقض، مربوط به واژگان به كار برده شده، پدیده ای است كه در سایر جنبه های مدیریت دانش رایج است و در مسائل مربوط به استاندارد سازی در نظر گرفته می شود .
سرانجام، چارچوبهای مدیریت دانش كه درمتون مختلف ظاهر شده اند، گرایش به تاكید بر جنبه های مختلف مدیریت دانش دارند. عمده‌ چارچوبهای مدیریت دانش به طور مشابه در جنبه های فنی ( فناوری، ساختارهای سازمانی ) و نیز غیر فنی ( فرهنگی، مدیریت منابع انسانی ) وضع نشده اند . برای نمونه، بسیاری از چارچوبهای مدیریت دانش تنها بر فرایند چرخشی دانش یا وظایف تمركز می كنند، و در نتیجه از سایر عناصر مهم مدیریت دانش نظیر یكپارچگی مدیریت دانش با اهداف استراتژیكی سازمان، افراد درگیر در فعالیتهای مدیریت دانش و زمینه‌ فرهنگی كه در آن مدیریت دانش توسعه می یابد، غافل مانده اند .
▪ فناوری اطلاعات :
آیا مدیریت دانش كانون توجه است ؟ فناوری اطلاعات، موقعیتی اساسی هم به عنوان یك حوزه برای مالكیت مدیریت دانش و خلق آن و هم به عنوان یك عامل ممكن برای ازدیاد دانش و فرایندهای مدیریت دارد. شكل ۳ فناوریهای مختلف و انواع دانش استفاده شده در مدیریت دانش را عرضه می كند. بسیاری از نویسندگان بحث كرده اند كه فناوری اطلاعاتی كه از نظامهای مدیریت دانش پشتیبانی می كند، مولفه‌ ارزش افزوده‌ مهمی در مقدمات مدیریت دانش است.فناوری نوین می تواند یكپارچگی دانش پراكنده را آسان كند، و به انجام بهترین اعمال در زمان و مكان سرعت ببخشد و قدرت نفوذ در میان استفاده و استفاده كنندگان را برای دستیابی به صرفه جویی در مهارت و دامنه تسهیل كند. هر چند، اختلاف شدیدی میان پژوهشگران/ شاغلین در مورد اینكه فناوری اطلاعات باید مركز توجه در پژوهش آینده باشد، وجود دارد همانطور كه پراساك ذكر می كند:
اگر چه فناوری اطلاعات یك عامل تسهیل كننده در انتقال ، توزیع و ذخیره‌ دانش است، هر گز نمی تواند جانشینی برای فعالیتهای درونی غینی، ارتباطات و آموزش كه جزء جدایی ناپذیر مكالمه است، باشد.
به علاوه، درحالیكه فواید بالقوه‌ نظامهای مدیریت دانش پشتیبانی شده توسط فناوری اطلاعات به لحاظ نظری مورد توجه قرار گرفته است، در متون كمتر در مورد اینكه چطور اینها می توانند در عمل تشخیص داده شوند، شناخت ایجاد شده است.
● نقش هوش مصنوعی ( AI ) در مدیریت دانش :
با توجه خاص در زمینه‌ نقش فناوری در مدیریت دانش، نقش بالقوه هوش مصنوعی ( AI ) در اشكال مختلفش و بسیاری از بحثها در مورد نقاط قوت و ضعف این فناوری، توسط پژوهشگران مختلف عرضه شده است.با مرور متون . این امر آشكار می شود كه مساله‌ مهم پژوهشی – ناشی از اختلافات پژوهشگران – توسعه‌ یك چارچوب یكپارچه برای استفاده از فناوری هوش مصنوعی در فرایندهای مختلف مدیریت دانش است ( و یا باید باشد ). چالش دیگر پژوهشی، تشخیص مرحله ای است كه هوش مصنوعی به طور جاری در اعمال مدیریت دانش به صورت كیفی به كار گرفته می شود.
درحالیكه تشخیص محدودیتهای این فناوریها – به خصوص با توجه به مدیریت دانش ضمنی – كاملا مهم است، این اطمینان وجود دارد كه آنها می توانند نقش حمایتی در فرایندهای مدیریت دانش ایفا كنند.
● آیا دانش می تواند مدیریت شود؟
دانش بالاترین ارزشها، بیشترین سهم فردی، بیشترین ارتباط با تصمیمات و فعالیتها و بیشترین وابستگی به موقعیتها یا زمینه های خاص؛ همچنین سخت ترین نوع محتوا را برای مدیریت كردن دارد، زیرا از ذهن افراد بشر سرچشمه می گیرد و به كار برده می شود. بنابراین سوالی كه هنوز قابل قبول باقی می ماند این است كه : آیا دانش می تواند عملا مدیریت شود؟
در میان تغییرات سریع و افزایش مقررات پیچیده‌ كاری، دانش جدید به طور پیوسته در حال خلق شدن و معنا یافتن است همانطور كه تحریف نیز می شود. در این محیط پیچیده، این مسئله هنوز پرسش انگیز است كه چه چیزی مدیریت می شود یا آیا دانش می تواند مدیریت شود؟ این طور می تواند بحث شود كه مدیریت دانش درباره‌ مدیریت كردن دانش نیست اما در مورد تغییر تمام فرهنگهای كاری و استراتژیهای سازمانی است تا شخص برای یادگیری و اشتراك آن ارزش قائل شود. اگر چه برخی از جنبه های دانش، نظیر فرهنگ، ساختار سازمانی، فرایندهای ارتباطی و اطلاعات می توانند مدیریت شودند، دانش به خودی خود نمی تواند. با مرور عمیق متون مدیریت دانش، این نتیجه كه یك فرد می تواند فرایندهای یادگیری را مدیریت كند یا از آنها حمایت كند، بیشتر از مدیریت كردن دانش قابل بحث است. وینتر بحث می كند كه مهارتها می توانند از طریق آموزشهای ابتدایی، آزمون و خطا و انتقاد كردن توسط یك مربی كارآزموده بیشتر از دانشی كه تماما و به تنهایی توسط ارتباطات منتقل می شود، فراگرفته شوند.
● نتایج و پیشنهادات پژوهش :
جهانی شدن، كارها را در موقعیت رقابتی جدید و متفاوتی كه رفتار هوشیارانه و موثر در آن موجب تامین مرز رقابتی می شود، قرار داده است. امروزه بسیاری از سازمانها برای بهبود موقعیت رقابتی خود از طریق استفاده‌ بهتر از دانش و جستجوی راههای جدید برای كنترل و افزایش سرمایه‌ تجربه ای و ذهنی خود مادامیكه به قدرت نفوذ مداومی در دانش كاربردی جدید برسند، تلاش می كنند.
این مقاله دنیای مدیریت دانش را از طریق مرور وضعیت كنونی و تجزیه و تحلیل توافقها و اختلافات اساسی در میان پژوهشگران و شاغلین برای مشخص كردن مسئله اصلی كه ضرورت دارد، در آینده مورد پژوهش قرار گیرد، به شیوه‌ متفاوتی گسترش می دهد. زمانی كه این امر آشكار شد، بحث مدیریت دانش از دانش- فردی مورد توجه در دهه های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ به سوی دانش- گروهی مورد توجه در دهه های ۱۹۹۰ و ۲۰۰۰ پدیدار شد. بر اساس توافقات اصلی میان پژوهشگران و شاغلان و نیز اختلافات باقیمانده، نسل سوم مدیریت دانش باید برای بررسیها و پژوهشهای بیشتر از موضوعات مختلف مدیریت دانش، ایجاد شود. دستو رالعملهای توصیه شده برای پژوهشهای آتی عبارتند از :
▪ توسعه‌ معیارهایی برای ارزیابی چارچوبهای مدیریت دانش و روش شناسیهای مدیریت دانش و روشها.
▪ توسعه‌ نظامها برای سنجش دانش معتبر، سرمایه فكری و سایر داراییهای " ناملموس " در یك موسسه.
▪ شمول یادگیری دو حلقه ای به عنوان بخشی از یك چارچوب مدیریت دانش.
▪ مطالعه و تحلیل سرمایه گذاری ها و هزینه های فناوری اطلاعات پشتیبان نظامهای مدیریت دانش در شركتهای امروزی و به خصوص در تشکیلات کوچک اقتصادی.
▪ استفاده از فناوریهای مدرن به عنوان ابزاری برای انتقال دانش آشكار از مرزها یا انبارهای دانش در سازمانها.
▪ كاربرد مفهوم مدیریت دانش در سایر قلمروهای زندگی اجتماعی ( بهداشت ، اداره‌ عمومی، آموزش عالی و غیره )
سرانجام ما باید بر این حقیقت تاكید كنیم كه مرور این پیشینه، نیاز به روشن سازی منظورمان، زمانی كه از مفاهیمی نظیر " دانش " و " مدیریت دانش " استفاده می كنیم و تفاوتها میان " هوش رقابتی "، " سرمایه فكری" و " مدیریت دانش " را ترسیم می كنیم، آشكار می سازد.
نویسندگان : Metaxiotis , Kostas ; Ergazakis , Kostas ; & Psarras , John
مترجمان : پریسا خاتمیان فر
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد
کارشناس سازمان کتابخانه ها، موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی
ماریه رحیمی
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم کتابداری و اطلاع رسانی دانشگاه فردوسی مشهد
پانوشت‌ها:
[۱] Metaxiotis , Kostas ; Ergazakis , Kostas ; & Psarras , John (۲۰۰۵) ." Exploring the world of knowledge management : agreements and disagreements in the academic / practitioner community " . Journal of Knowledge Management . Vol.۹ . No.۲ : ۶-۱۸ .
[۲] Total Quality Management
[۳] Business Process Re-Engineering
[۴] Information Systems
[۵] Human Resource Management
منابع:
Alavi, M., Leidner, D. (۱۹۹۹), "Knowledge management systems: issues, challenges and benefits", Communications of the Association for Information Systems, Vol. ۱ No.۷
Andersen Consulting (۲۰۰۰), “Collaboration and knowledge management”, available at www.ac.com:۸۰/services/knowledge/km_home.html, .
Apostolou, D., Mentzas, G. (۱۹۹۸), ”Managing corporate knowledge: a comparative analysis of experiences in consulting firms”, ۲nd International Conference on Practical Aspects of Knowledge Management, Basel, ۲۹-۳۰ October, .
Argyris, C., Schon, D. (۱۹۷۸), Organizational Learning: A Theory of Action Perspective, Addison-Wesley, Reading, MA, .
Beckman, T. (۱۹۹۸), “Knowledge management seminar notes”, ITESM, Monterrey, .
Bell, D. (۱۹۷۸), The Cultural Contradiction of Capitalism, Heinemann, London, .
Bhatt, G. (۲۰۰۱), "Knowledge management in organizations: examining the interaction between technologies, techniques and people", Journal of Knowledge Management, Vol. ۵ No.۱, pp.۶۸-۷۵.
Bolloju, N., Khalifa, M., Turban, E. (۲۰۰۲), "Integrating knowledge management into enterprise environments for the next generation decision support", Decision Support Systems, Vol. ۳۳ pp.۱۶۳-۷۶.
Carneiro, A. (۲۰۰۱), "The role of intelligent resources in knowledge management", Journal of Knowledge Management, Vol. ۵ No.۴, pp.۳۵۸-۶۷.
Chauvel, D., Despres, C. (۲۰۰۲), "A review of survey research in knowledge management: ۱۹۹۷-۲۰۰۱", Journal of Knowledge Management, Vol. ۶ No.۳, pp.۲۰۷-۲۳. Choo, C. (۱۹۹۶), "The knowing organization: how organizations use information to construct meaning, create knowledge and make decisions", International Journal of Information Management, Vol. ۱۶ No.۵, .
Chua, A. (۲۰۰۳), "A framework for knowledge management implementation", Journal of Information & Knowledge Management, Vol. ۲ No.۱, pp.۷۹-۸۶.
Cook, S., Yanow, D. (۱۹۹۳), "Culture and organizational learning", Journal of Management Inquiry, Vol. ۲ No.۴, pp.۳۷۳-۹۰.
Courtney, J. (۲۰۰۱), "Decision making and knowledge management in inquiring organizations: toward a new decision-making paradigm for DSS", Decision Support Systems, Vol. ۳۱ No.۱, pp.۱۷-۳۸.
Darlington, K. (۱۹۹۹), The Essence of Expert Systems, Prentice-Hall International, London, .
Davenport, T. (۱۹۹۵), "The fad that forgot people", Fast Company Magazine, available at www.fastcompany.com/online/۰۱/reengin.html, Vol. ۱.
Davenport, T., Prusak, L. (۱۹۹۸), Working Knowledge: Managing What Your Organisation Knows, Harvard Business School Press, Boston, MA, .
Davenport, T., DeLong, D., Beers, M. (۱۹۹۸), "Successful knowledge management projects", Sloan Management Review, Vol. ۳۹ No.۲, pp.۴۳-۵۷.
De Jarnett, L. (۱۹۹۶), "Knowledge – the latest thing", Information Strategy, The Executive&#۰۳۹;s Journal, Vol. ۱۲ pp.۳-۵.
Demarest, M. (۱۹۹۷), "Understanding knowledge management", Journal of Long Range Planning, Vol. ۳۰ No.۳, pp.۳۷۴-۸۴.
Edenius, M., Borgerson, J. (۲۰۰۳), "To manage knowledge by intranet", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۵, pp.۱۲۴-۳۶.
Ergazakis, K., Karnezis, K., Metaxiotis, K., Psarras, I. (۲۰۰۴), "Knowledge management in enterprises: a research agenda", International Journal of Intelligent Systems in Accounting, Finance & Management, (accepted paper, under publication), .
Ernst & Young (۱۹۹۷), “Innovation in action – selling knowledge on the net, perspectives on business innovation – managing organizational knowledge, available at: www.businessinnovation.ey.com/journal/features/whykno/body.html, .
European KM Forum (n.d.), IST Project, No. ۲۰۰۰-۲۶۳۹۳, available at: www.knowledgeboard.com/library/ekmf_scenarios_full.pdf, .
Foucault, M. (۱۹۸۰), Power/Knowledge, Pantheon, New York, NY, .
Fowler, A. (۲۰۰۰), "The role of AI-based technology in support of the knowledge management value activity cycle", Journal of Strategic Information Systems, Vol. ۹ pp.۱۰۷-۲۸.
Gottschalk, P., Khandelwal, V. (۲۰۰۳), "Determinants of knowledge management technology projects in Australian law firms", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۴, pp.۹۲-۱۰۵.
Grant, R. (۱۹۹۷), "The knowledge-based view of the firm: implications for management practice", Long Range Planning, Vol. ۳۰ No.۳, pp.۴۵۰-۵.
Habermas, J. (۱۹۷۲), Knowledge and Human Interests, Heinemann, London, .
Hasan, H., Gould, E. (۲۰۰۳), "Activity-based knowledge management systems", Journal of Information & Knowledge Management, Vol. ۲ No.۲, pp.۱۰۷-۱۵.
Hayek, F. (۱۹۴۵), "The uses of knowledge in society", American Economic Review, Vol. ۳۵ pp.۱-۱۸.
Henry, J., Walker, D. (۱۹۹۱), Managing Innovation, Sage, London, .
Holsapple, C., Joshi, K. (۱۹۹۷), “Knowledge management: a threefold framework”, Kentucky Initiative for Knowledge Management, Paper No. ۱۰۴, .
Holsapple, C.W., Joshi, K.D. (۱۹۹۹), “Description and analysis of existing knowledge management frameworks”, Proceedings of the ۳۲nd Hawaii International Conference on System Sciences, Maui, ۵-۸ January, .
Holsapple, C.W., Joshi, K.D. (۲۰۰۰), "An investigation of factors that influence the management of knowledge in organizations", Journal of Strategic Information Systems, Vol. ۹ pp.۲۳۵-۶۱.
Holsapple, C.W., Joshi, K.D. (۲۰۰۲), "Knowledge manipulation activities: results of a Delphi study", Information & Management, Vol. ۳۹ pp.۴۷۷-۹۰.
Ignizio, J.P. (۱۹۹۱), Introduction to Expert Systems, McGraw-Hill, New York, NY, .
Kakabadse, N., Kakabadse, A., Kouzmin, A. (۲۰۰۳), "Reviewing the knowledge management literature: towards a taxonomy", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۴, pp.۷۵-۹۱.
Kuhn, T. (۱۹۷۰), The Structure of Scientific Revolutions, ۲nd. ed., University of Chicago Press, Chicago, IL, .
Lan Sia, C., Al-Hawamdeh, S. (۲۰۰۳), "Taxonomy-building tools: an investigative study", Journal of Information & Knowledge Management, Vol. ۲ No.۱, pp.۶۳-۷۷.
Leonard, D. (۱۹۹۹), Wellsprings of Knowledge – Building and Sustaining the Sources of Innovation, Harvard Business School Press, Boston, MA, .
Levine, P., Pomerol, J. (۱۹۸۹), "Knowledge representation by schemata in financial expert systems", Theory and Decision, Vol. ۲۷ pp.۱۴۷-۶۱.
Liao, S. (۲۰۰۳), "Knowledge management technologies and applications – literature review from ۱۹۹۵ to ۲۰۰۲", Expert Systems with Applications, Vol. ۲۵ pp.۱۵۵-۶۴.
Liebowitz, J. (۱۹۹۹), The Knowledge Management Handbook, CRC Press, Boca Raton, FL, .
Liebowitz, J. (۲۰۰۰), Building Organizational Intelligence: A Knowledge Management Primer, CRC Press, Boca Raton, FL, .
Liebowitz, J. (۲۰۰۱), "Knowledge management and its links to artificial intelligence", Expert Systems with Applications, Vol. ۲۰ pp.۱-۶.
Liebowitz, J., Beckman, T. (۱۹۹۸), Knowledge Organizations: What Every Manager Should Know, St Lucie/CRC Press, Boca Raton, FL, .
Liebowitz, J., Megbolugbe, I. (۲۰۰۳), "A set of frameworks to aid the project manager in conceptualizing and implementing knowledge management initiatives", International Journal of Project Management, Vol. ۲۱ pp.۱۸۹-۹۸.
Lindvall, K., Rus, I., Sinha, S. (۲۰۰۳), "Software systems support for knowledge management", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۵, pp.۱۳۷-۵۰.
Lytras, M.D., Pouloudi, A. (۲۰۰۳), "Project management as a knowledge management primer: the learning infrastructure in knowledge-intensive organizations: projects as knowledge transformations and beyond", The Learning Organization, Vol. ۱۰ No.۴, pp.۲۳۷-۵۰.
McAdam, R., Reid, R. (۲۰۰۱), "SME and large organization perceptions of knowledge management: comparisons and contrasts", Journal of Knowledge Management, Vol. ۵ No.۳, pp.۲۳۱-۴۱.
Maier, R., Remus, U. (۲۰۰۳), "Implementing process-oriented knowledge management strategies", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۴, pp.۶۲-۷۴.
Marshall, A. (۱۹۶۵), Principles of Economics, Macmillan, London, .
Metaxiotis, K., Psarras, J. (۲۰۰۳), "Applying knowledge management in higher education: the creation of a learning organisation", Journal of Information and Knowledge Management, Vol. ۲ No.۴, pp.۱-۷.
Metaxiotis, K., Psarras, J., Papastefanatos, S. (۲۰۰۲), "Knowledge and information management in e-learning environments: the user agent architecture", Information Management & Computer Security, Vol. ۱۰ No.۴, pp.۱۶۵-۷۰.
Metaxiotis, K., Ergazakis, K., Samouilidis, E., Psarras, J. (۲۰۰۳), "Decision support through knowledge management: the role of the artificial intelligence", International Journal of Computer Applications in Technology, Vol. ۱۹ No.۲, pp.۱۰۱-۶.
Moffett, S., McAdam, R., Parkinson, S. (۲۰۰۳), "An empirical analysis of knowledge management applications", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۳, pp.۶-۲۶.
Mui, G., McCarthy, W. (۱۹۸۷), "FSA: applying AI techniques to the familiarization phase of financial decision making", IEEE Expert, Vol. ۲ pp.۳۳-۴۱.
Nemati, H., Steiger, D., Iyer, L., Herschel, R. (۲۰۰۲), "Knowledge warehouse: an architectural integration of knowledge management, decision support, artificial intelligence and data warehousing", Decision Support Systems, Vol. ۳۳ pp.۱۴۳-۶۱.
Nonaka, I. (۱۹۹۴), "A dynamic theory of organizational knowledge creation", Organization Science, Vol. ۵ pp.۱۴-۳۷.
Nonaka, I., Takeuchi, H. (۱۹۹۵), The Knowledge-Creating Company, Oxford University Press, Oxford, .
O&#۰۳۹;Dell, C. (۱۹۹۶), "A current review of knowledge management best practices", Business Intelligence, London, Conference on Knowledge Management and the Transfer of Best Practices, .
Paraponaris, C. (۲۰۰۳), "Third generation R&D and strategies for knowledge management", Journal of Knowledge Management, Vol. ۷ No.۵, pp.۹۶-۱۰۶.
Pervan, G., Ellison, R. (۲۰۰۳), "Knowledge management practices and attitudes of IT departments: do they practise what they preach?", Journal of Information & Knowledge Management, Vol. ۲ No.۱, pp.۱۵-۳۱.
Polyani, M. (۱۹۶۶), Personal Knowledge: Towards a Post-Critical Philosophy, University of Chicago Press, Chicago, IL, .
Prusak, L. (۱۹۹۸), The ۱۱ Deadliest Sins of Knowledge Management, Butterworth-Heinemann, Boston, MA, .
Quinn, J. (۱۹۹۲), Intelligent Enterprise: A Knowledge- and Service-Based Paradigm for Industry, The Free Press, New York, NY, .
Quintas, P., Lefrere, P., Jones, G. (۱۹۹۷), "Knowledge management: a strategic agenda", Journal of Long Range Planning, Vol. ۳۰ No.۳, pp.۳۸۵-۹۱.
Rajan, A., Lank, E., Chapple, K. (۱۹۹۹), Good Practices in Knowledge Creation and Exchange, Focus Central, London, .
Rowley, J. (۲۰۰۰), "Is higher education ready for knowledge management?", The International Journal of Educational Management, Vol. ۱۴ No.۷, pp.۳۲۵-۳۳.
Rubenstein-Montano, B., Liebowitz, J., Buchwalter, J., McCaw, D., Newman, B., Rebeck, K. (۲۰۰۱a), "A systems thinking framework for knowledge management", Decision Support Systems, Vol. ۳۱ No.۱, pp.۵-۱۶.
Rubenstein-Montano, B., Liebowitz, J., Buchwalter, J., McCaw, D., Newman, B., Rebeck, K. (۲۰۰۱b), "SMARTVision: a knowledge-management methodology", Journal of Knowledge Management, Vol. ۵ No.۴, pp.۳۰۰-۱۰.
Ruggles, R. (۱۹۹۷), Tools for Knowledge Management: An Introduction, Butterworth-Heinemann, Boston, MA, .
Senge, P. (۱۹۹۰), The Fifth Discipline: The Art and Practice of the Learning Organisation, Doubleday, New York, NY, .
Thierauf, R. (۱۹۹۹), Knowledge Management Systems for Business, Quorum Books, Westport, CT, .
Tsoi, S., Cheung, C., Lee, W. (۲۰۰۳), "Knowledge-based customization of enterprise applications", Expert Systems with Applications, Vol. ۲۵ No.۱, pp.۱۲۳-۳۲.
Tsoukas, H. (۱۹۹۶), "The firm as a distributed knowledge system: a constructionist approach", Strategic Management Journal, Vol. ۱۷ No.۱, pp.۱۱-۲۵.
Turban, E. (۱۹۹۸), Decision Support Systems and Intelligent Systems, Prentice-Hall International, London, .
Tyndale, P. (۲۰۰۲), "A taxonomy of knowledge management software tools: origins and applications", Evaluation and Program Planning, Vol. ۲۵ pp.۱۸۳-۹۰.
Von Krogh, G., Ochijo, K., Nonaka, I. (۲۰۰۰), Enabling Knowledge Creation, Oxford University Press, Oxford, .
Wagner, G. (۱۹۹۸), Foundations of Knowledge Systems: With Applications to Databases and Agents, Kluwer Academic, Boston, MA, .
Weber, F., Wunram, M., Kemp, J., Pudlatz, M., Bredehorst, B. (۲۰۰۲), “Standardisation in knowledge management – towards a common KM framework in Europe”, Proceedings of UNICOM Seminar “Towards Common Approaches & Standards in KM”, London, ۲۷ February, .
Wickert, A., Herschel, R. (۲۰۰۱), "Knowledge-management issues for smaller businesses", Journal of Knowledge Management, Vol. ۵ No.۴, pp.۳۲۹-۳۷.
Wiig, K. (۱۹۹۳), Knowledge Management Foundations: Thinking about Thinking – How People and Organizations Create, Represent and use Knowledge, Schema Press, Arlington, TX, .
Wiig, K. (۲۰۰۲), New Generation Knowledge Management: What May we Expect?, Knowledge Research Institute, Arlington, TX, .
Wild, R., Griggs, K., Downing, T. (۲۰۰۲), "A framework for e-learning as a tool for knowledge management", Industrial Management & Data Systems, Vol. ۱۰۲ No.۷, pp.۳۷۱-۸۰.
Winter, S. (۱۹۸۷), "Knowledge and competence as strategic assets", in Teece, D.J. (Eds),The Competitive Challenge: Strategies for Individual Innovation and Renewal, Ballinger, Cambridge, MA, pp.۱۵۹-۸۴.
منبع : واحد مرکزی خبر


همچنین مشاهده کنید