چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


داستانی که هزار وجه دارد


داستانی که هزار وجه دارد
با توجه به مضامین بحث های سیاسی امروزی فقط بینندگان کوته نظر و پرمدعا «استرداد» را فیلمی ضد امریکایی تلقی می کنند. ولی اگر نگاهی به اینترنت بیندازیم متوجه می شویم که بعضی ها حتی بدون اینکه زحمت دیدن آن را به خود بدهند این فیلم را ضد امریکایی خواندند.
به هر حال یاوه سرایی در مورد خیانت روشنفکران هالیوود آسان تر از تامل در پرسش های اخلاقی و سوق الجیشی مطرح شده توسط سیاست دولت امریکاست. فیلم «استرداد» سعی بر پرداختن به همین سوالات را دارد. ولی این فیلم بی طرف نیست و مخالفت سازندگانش را با شکنجه، آدم ربایی و انواع بدرفتاری ها نشان می دهد. در این فیلم همه فرصتی برای ابراز نظر پیدا می کنند. ازجمله رئیس پلیس کشوری در شمال آفریقا که ناظر بر شکنجه های مردی بی گناه است، مسوول سازمان اطلاعات امریکا که زندانی را تحویل شکنجه گر می دهد و سناتوری که از دخالت اجتناب می کند.
با وجود اینکه آنها آدم هایی پست هستند ولی رفتارشان به نظر خودشان موجه جلوه می کند. این وجه مشترکی است که با دشمنان خود دارند یک جهانگرد ناامید و یک کارشناس سازمان مرکزی اطلاعات امریکا (سیا) ازجمله این دشمنان هستند. «استرداد» در عین دارا بودن مشخصات یک فیلم تجاری به طور اندیشمندانه یی پیچیده ساخته شده است. ستارگانی چون ریس ویترسپون، مریل استریپ وجیک جیلنهال ایفای نقش می کنند. خانم ویترسپون که در فیلم باردار است و مریل استریپ با لهجه مناطق جنوبی امریکا در کنار جیک جیلنهال که ناراحتی و خستگی در چشمانش موج می زند در صحنه های عاشقانه، تعقیب و گریزهای پرهیجان به علاوه انفجارهای مهیب با یکدیگر همکاری می کنند. کارگردان فیلم آقای گاوین هود اهل آفریقای جنوبی است. آخرین فیلم وی به نام ساتسی برنده اسکار بهترین فیلم خارجی سال ۲۰۰۶ شده است. فیلمنامه را هم آقای کلی سین نوشته است.
با این اوصاف «استرداد» باید فیلمی پرمعنا و شایان توجه باشد ولی این به معنی خوب بودن آن نیست. یکی از نقاط ضعف فیلم ورود خطوط داستانی بیش از حد در آن است. سین و هود آنقدر مطالب مذهبی و ایدئولوژیک و کشمکش های احساسی را به هم بافته اند که بیننده دچار خستگی حاصل از دریافت اطلاعات بیش از حد می شود.سازندگان این فیلم از روند فعلی هالیوود پیروی می کنند که در آن فیلم هایی با مطالب عمیق و نا م های یک کلمه یی باید دارای موضوع های مختلفی باشند که ارتباطی با موضوع اصلی ندارند (فیلم هایی مثل «تصادف»، «سیریانا» و «بابل»).
ولی این قبیل فیلم ها از پس مشکلات و پیچیدگی های عنوان شده به خوبی برنیامده و سعی در غافلگیر کردن تماشاگر به وسیله صحنه هایی دارند که از روند منطقی وقوع وقایع اصلی فاصله زیادی دارد.
بعید نیست که یک ربع آخر فیلم را به جای بغض کردن صرف مالیدن چشمان خود و حیرت زده سعی بر تجزیه و تحلیل صحنه های گوناگون کنید. ولی تا قبل از این لحظه مطالب به تنهایی شامل لحظات تاثیرگذار و بینش های زیرکانه یی است.
در مرکز این هیاهو انور الابراهیمی (عمر متوالی که در فیلم «مونیخ» بسیار موفق ظاهر شد) یک مهندس مصری که از کودکی در امریکا بزرگ شده است، قرار دارد. هنگامی که انور در حال بازگشت به منزل خود در شیکاگو از شهر کیپ تاون است در فرودگاه واشنگتن ربوده می شود و به دستگاه کیفری بی رحم یکی از کشورهای نامشخص شمال آفریقا مسترد می شود. در این کشور یک مامور سیا درمیان قربانیان بمب گذاری انتحاری به چشم می خورد. ایزابل همسر انور، (خانم ویترسپون) با برقراری ارتباط با یکی از دوستان قدیمی که در سازمانی دولتی فعالیت می کند به دنبال همسر مفقود شده خویش می گردد.
آلن اسمیت (پیتر سارزگارد) که در حال حاضر در دفتر سناتور هاوکینز (آلن آرکین) مشغول به کار است همان دوست قدیمی اوست. در همین حال برمی گردیم به شمال آفریقا که رئیس پلیس وقتی که انور را در زندان تاریک و نمناک شکنجه نمی دهد نگران دختر بزرگ خود است که اخیراً به موتورسواری فقیر به نام خالد علاقه مند شده است. خالد هنرمندی سرزنده با لبخندی ناراحت و ارتباطات تروریستی است. کارشناس سیا داگلاس فریمن (جیک جیلنهال) به شیوه بوگارت (یا کلونی) به کارهای فاول مشکوک می شود. فریمن و فاول با یکدیگر بحث می کنند که این بحث و مشاجره عیناً میان اسمیت و کرین وایتمن (مریل استریپ) پیش می آید. وایتمن مسوول برنامه استرداد متهمانی است که جرم آنها هنوز اثبات نشده. کشمکش در واشنگتن هدفمندتر و مهمتر است.
خانم استریپ با صدای آرام می گوید؛ «امریکایی ها کسی را شکنجه نمی دهند» و سارزگارد در پاسخ تاکید بر اجرای قانون و مراحل مختلف آن دارد.ولی «استرداد» فیلم بلاتکلیفی نیست. گیلنهال سعی دارد بی تفاوت جلوه کند و سرگردانی اخلاقی شخصیت خود را توسط افسردگی و من من کردن القا کند. ویترسپون حالت حیرت زده و پولادی از پیش تعیین شده خود را تا لحظه یی که فیلمنامه او را به جیغ کشیدن وادارکند حفظ می کند و استریپ از اینکه امکان دیگری جهت ایفای نقش در کالبد شخصیتی قدرتمند و مغرور را پیدا کرده است لذت می برد. این فیلم می توانست از نرمی، ملایمت و داستان سرایی منظم تری برخوردار باشد ولی همه تلاش ناپخته آن صرف هدفی صادق و در عین حال مشکل شده که این هدف استفاده از منابع اصلی فیلمسازی است جهت جلب توجه بیننده به بحران اخلاقی که اکثر ما سعی بر چشم پوشی از آن داریم. مسلماً هنگامی که این سعی و تلاش موفقیت آمیز نباشد بسیار ناامیدکننده است ولی سعی و تلاش فیلمسازان در به تصویر کشیدن این مطالب قابل ستایش است.
ای. اï. اسکات
ترجمه؛ کاوه ابوالضیاء
منبع : روزنامه اعتماد