جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اوباما ؛ انتظارهایی که از او می رود


اوباما ؛ انتظارهایی که از او می رود
محمود احمدی نژاد رییس جمهوری اسلامی ایران در اقدامی بی سابقه پیروزی " باراک اوباما" رییس جمهوری منتخب آمریکا را تبریک گفته است.
این اولین بار در سی سال گذشته است که یک رییس جمهوری ایران به همتای آمریکایی اش به مناسبتی چون موفقیت در انتخابات ریاست جمهوری تبریک می گوید. برای ایران شاید مهمتر از صرف پیروزی این یا آن نامزد درانتخابات ، روی کارآمدن کسی بود که " شرایط آمریکا و جهان را خوب درک کند" شرایطی که نسبت به گذشته کاملا متفاوت شده و عمده تفاوت آن این مهم می باشد که درآن دیگر آمریکا قدرت بلامنازع و برتر جهان نیست . ممکن است در برخی سطوح مدیریتی در ایران این باور وجود می داشت که ممکن نیست اوباما به جهت ساخت قدرت در آمریکا و تاثیر لابی ها بر آن موفق به کسب اکثریت آرای مردم این کشور شود و یا این احتمال را سخت می دانستند ، ولی هم آنها ، و هم اغلب مردم ، میل و گزینه شان " اوباما"یی بود که شعارهای محوری اش تلاش برای صلح جهانی و تثبیت و تعمیق آن بود ، امری که در هشت سال حکومت جمهوری خواهان بر کاخ سفید و راه اندازی دو جنگ در منطقه ، شدیدا آسیب دید .
انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در پنجاه سال اخیر تا به حدی که در دوره اخیر مورد توجه و پیگیری مردم در گوشه و کنار جهان بود ، نبود ، و عمده دلیل آن نیز از شرایطی ناشی می شد که رهبران آمریکا با " سیاست های مبتنی بر جنگ‌طلبی، اشغالگری، زورگویی، فریبکاری، تحقیر ملت ها و تحمیل روابط تبعیض‌آمیز و غیرعادلانه بر آنان و برمناسبات جهانی " بوجود آورده اند ، و حال انتظار می رود با انتخاب اوبامای سیاه پوستی که خود مظهر درد و رنج بخش قابل توجهی از جمعیت رنگین پوست آمریکا و در عین حال نمادی از صاحبان اصلی این قاره است ، کاخ سفید رفتاری دربرابر کشورها و ملت های جهان در پیش گیرد که مبتنی بر "عدالت و احترام به حقوق انسان‌ها و ملت‌ها، دوستی و عدم دخالت در امور دیگران " باشد ، و با محدود کردن دایره دخالت‌های دولت آمریکا به مرزهای جغرافیایی آن کشور ، رفتارهای ناعادلانه کاخ سفید را به سوی استیفای کامل حقوق حقه ملت‌ها تغییر جهت دهد.
با این نگاه ، دولت و ملت ایران از موفقیت باراک اوباما استقبال می کنند و بر این باور هستند که حول محور بالا و با نگاه جدید به روابط دو جانبه که در آن احترام متقابل و نگاه برابر حقوق ،یک اصل اساسی خواهد بود ، روابط منجمد دو کشور بعد از قریب به سی سال می تواند در مسیری قرار گیرد که در آن ، دو دولت با اعتماد به هم ، برای داشتن روابطی خوب و سازنده که از منافع آن دو ملت و دو کشور و نیز منطقه و جهان برخوردار و بهره مند شوند ، به سوی هم گام برخواهند داشت.
آنچه در این شروع باید مورد توجه اکید قرار گیرد ، مدیریت روابط است که متاسفانه در سالهای اخیر بشدت هیجانی و از " دانش سیاسی "‌دور شده است . ایران و آمریکا در سالهای اخیر فرصت های بسیاری برای عادی سازی روابط با هم داشتند که چون در عرصه دیپلماتیک خوب مدیریت نشد و از تاثیر لابی های قدرت به ویژه در داخل آمریکا که منفعت خود را در ادامه وضعیت موجود و سطح و موقعیت آن می دانند، محافظت و به دور نگه داشته نشد، از دست رفت . روابط ایران و آمریکا تحت تاثیر مولفه ها و جریان های چندی قرار گرفته است که همه آنها در این دو کشور نیست و آنها منافع خود را در ادامه وضعیت موجود یا مانند لابی صهیونیسم در درون بافت قدرت در آمریکا و رژیم صهیونیستی، حتی در بحرانی تر شدن آن می بینند.
درعرصه روابط ایران و آمریکا که بازیگران بسیاری در حد قد و قواره خویش به قصد تامین منافع ملی خود بازی می کنند وفعال هستند ، یک سمت عمده یعنی ایران ، هرگز گفت و گو با آمریکا برای حل و فصل اختلافات موجود را بطور کلی رد نکرده است ، اما آنچه تاکنون مانع از آن شده تا از جانب تهران گفت و گو مفید به فایده دانسته شود ، "ادبیات آمریکایی ها و ادامه سیاستهای استکباری این کشور بوده است " که رهبران ایران تاکید کرده و می کنند که " ادبیاتی زور گو است وهیچ کشور مستقلی ادبیات قدرت های زور گو را نمی پذیرد." . تغییر در این ادبیات و سیاست ، انتظاری عمومی از اوبامای جوانی است که شعارهای صلح خواهانه اش ، عمده ترین دلیل اقبال گسترده جامعه آمریکا به او و دموکراتها در انتخابات همزمان کنگره ، و استقبال جهانیان و نیز ایرانی ها از پیروزی اش بود .
در سوی دیگر رابطه ایران و آمریکا یعنی در واشنگتن ، بخصوص در هشت سال گذشته دولتی برسر کار بوده است که با تعامل و گفت و گو آشنا نبود و جهان را تنها از منظر هژمونی متکی بر سلاح می دید . در این سو ، قدرت باید درک کند و دریابد که در جهانی که اساسا در حال دگرگونی است ، گرایش به سمت گفت و گو یک اصل اجتناب ناپذیر است و تنها از این طریق است که می توان قواعد و فرصت های جدیددر بازی بین المللی را بهتر درک کرد. در این سمت ، رهبران آمریکا باید قادر به درک این مهم باشند که قدرت رو به رشد نظام های ملی گرا و نظام های دین مدار ، چنان در حال تغییر و تحول است که طی صدها سال گذشته تصور چنین تحولاتی هم به ذهن خطور نمی کرد و آمریکایی ها باید درک کنند در آغاز راهی طولانی برای سازگاری و تعامل با جامعه بین الملل هستند.
رفتارهای آمریکا در عرصه بین الملل بخصوص در دوره بوش به گونه یی بوده است که نشان داده این کشور نه بخشی از حل و فصل جهانی ، که اگر نه همه ، ولی بخش عمده مشکلات آن بوده است . انتظاری که جهان از اوباما دارد تغییر این معادله یعنی تبدیل آمریکا به محوری است که بتواند در حل و فصل جهانی نقشی درخور داشته باشد و نام آن مترادف با مشکلات نباشد.
رئوف پیشدار
منبع : خبرگزاری جمهوری اسلامی ـ ایرنا