شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

لیلیا برای همیشه - LILJA 4 - EVER


لیلیا برای همیشه - LILJA 4 - EVER
سال تولید : ۲۰۰۲
کشور تولیدکننده : سوئد و دانمارک
محصول : لارس یونسون
کارگردان : لوکاس مودیسون
فیلمنامه‌نویس : لوکاس مودیسون
فیلمبردار : اولف برانتاس
آهنگساز(موسیقی متن) : ناتان لارسون
هنرپیشگان : اوکسانا آکینشینا، آرتیوم بوگوچارسکی، لیبوف آگاپووا، لیلیا شینکاریووا، الینا بننسون و پاول پونوماریوف
نوع فیلم : رنگی، ۱۰۹ دقیقه


̎لیلیا̎ (آکینشینا) دختر شانزده ساله‌ای است که در فقر و تنگدستی در اتحاد شوروی سابق بزرگ می‌شود. مادر ̎لیلیا̎ (آگاپووا) هم‌را با دوست جدیدش به ایالات متحد مهاجرت می‌کند و به ̎لیلیا̎ گفته شده که او نیز با آنان خواهد رفت. اما در آخرین لحظه به ̎لیلیا̎ خبر می‌دهند که نزد عمه‌اش، ̎آنا̎ (شینکاریووا) در روسیه می‌ماند و بعداً به مادرش ملحق خواهد شد. ̎آنا̎ بلافاصلهٔ خواهرزادهٔ خود را به آپارتمانی کوچک‌تر (و کثیف‌تر)، چند کوچه آن‌سوتر، منتقل می‌کند. ̎لیلیا̎ که اغلب به حال خود واگذاشته شده، بیش‌تر اوقاتش را با دوست صمیمی‌اش، ̎ناتاشا̎ (بننسون) می‌گذراند و بعداً به ̎وولودیا̎ (بوگوچارسکی)، پسرکی چهارده ساله و مستعد خودکشی که در منجلاب اعتیاد غرق شده است کمک می‌کند. یک شب، ̎ناتاشا̎ پولی پیدا می‌کند و وقتی چشم پدرش به آن پول می‌افتد، ̎ناتاشا̎ ادعا می‌کند که پول به ̎لیلیا̎ تعلق دارد و از آن پس شایعهٔ هرزگی‌اش در همه‌جا می‌پیچد. وقتی ̎لیلیا̎ پی می‌برد که مادرش قصد آوردنش به آمریکا را ندارد، نومید و سرخورده می‌شود. اما در همان زمان با ̎آندره‌ئی̎ پونوماریوف̎ آشنا می‌شود که به ̎لیلیا̎ می‌گوید اگر با او به سوئد برود، زندگی بهتر و راحت‌تری نصیبش خواهد شد.
● ̎لیلیا̎ی شانزده ساله (با بازیگر باطراوت روسی، آکینشینا) قرار است در تمام طول فیلم مورد ستم و اجحاف و سوءاستفاده و آزار و خیانت قرار بگیرد تا قلب تماشاگر را پیاپی بفشارد و در عین حال ̎وولودیا̎ فرشتهٔ نگهبان چهارده ساله‌ٔ او ـ معتاد به چسب مایع ـ این جملهٔ قصار را می‌گوید: ̎این زندگی، تنها زندگی‌ایه که داری̎. مودیسون که برای نخستین بار به خارج از کشورش، سوئد سرک کشیده، فضای زندگیِ پس از فروپاشی شوروی در روسیه را خوب از کار در می‌آورد، گرچه از زمانی که داستان ـ و ̎لیلیا̎ ـ وارد سوئد می‌شوند، آن‌جا هم اثری از ارزش‌های انسانی یافت نمی‌شود. مودیسون در فیلم تین ایجری عشق را به من نشان بده (۱۹۹۸) و کمدی با یک‌دیگر (۲۰۰۰) نشان داده بود که بچه‌ها را می‌شناسد و علاقهٔ خاصی به نمونه‌های مطرود و به حاشیه رانده شده را دارد. در آن فیلم‌ها دختران جوان به درک جدیدی از جامعهٔ پیرامون و خویشتن می‌رسیدند. لیلیا برای همیشه نشانی از امیدها و احساساتی‌گری آن دو فیلم ندارد و در عوض تصویری خشن و شاید واقع‌گرایانه از سرنوشت فجیع یک دختر بی‌پناه جایشان را گرفته است. در عین حال می‌توان فیلم را بیانیه‌ای دربارهٔ تضاد اروپای کهنه و نو دانست: اروپای متحد این‌جا وعده‌ای بسیار پوشالی به نظر می‌رسد و رابطهٔ میان اروپای شرقی و غربی هم‌چنان مسئله‌ساز است، یا به عبارت دیگر بهره‌برداری مالی دومی از اولی حرف اول و آخر را می‌زند. فیلم، داستانِ قهرمانش را تلطیف نمی‌کند و مثلاً از او ̎بدکاره‌ای با قلبی از طلا̎ نمی‌سازد. این قهرمان همان‌قدر دست و پا بسته به دام افتاده است که ̎موشتِ̎ برسون (در فیلمی به همین نام، ۱۹۶۷)، حتی اگر حالا شباهتی به بریتنی اسپیرز داشته باشد! و پیام ناامیدکننده‌ٔ فیلم‌‌ گوئی این است: هرجا بروی، آسمان همین رنگ است.


همچنین مشاهده کنید