پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مجله ویستا

عصر جدید - Moodern Times


عصر جدید - Moodern Times
سال تولید : ۱۹۳۶
کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : چارلی چاپلین
کارگردان : چاپلین
فیلمنامه‌نویس : چاپلین
فیلمبردار : رالی تاترو و آیرا مورگان
آهنگساز(موسیقی متن) : چاپلین
هنرپیشگان : چاپلین، پولت گادارد، هنری برگمن، چستر کانکلین، استنلی سندفورد، هنک مان و آلن گارسیا.
نوع فیلم : سیاه و سفید. ۸۵ دقیقه.


"چارلی" (چاپلین)، کارگری ساده و حلقه‌ای از زنجیر خط تولید کارخانه‌ای پیش رفته است. سفت کردن همیشگی تنها یک نوع پیچ، کارش را به جنون می‌کشاند و او را روانه تیمارستان می‌کند. پس از مرخصی، شغلی به‌دست می‌آورد، اما بلافاصله به‌عنوان رهبر کمونیست‌ها دستگیر می‌شود (او به اشتباه پرچم قرمزی را که از پشت یک کامیون افتاده برداشته و در جلوی اعتصابیون قرار گرفته است!). چارلی در زندان باخوش خدمتی و جلوگیری از فرار عده‌ای از زندانیان، زندگی راحتی را می‌گذراند. زمانی هم که آزادش می‌کنند، حاضر بهترک زندان نیست؛ اما سرانجام، به ناچار به جامعه ناامن و فقرزده باز می‌گردد. پس از چندی با دختری همتای خود (گادارد) آشنا می‌شود. هر دو، برای فرار از مشکلات، تصمیم می‌گیرد به سوی آرمان شهری خیالی بگریزند.
٭ فیلیم که در آن ساتاد برای آخرین بار در نقش "آقای ولگرد" ظاهر شده؛ ستایشی بی‌دریغ از غنای سینمای بهشتی صامت و هجوی بی‌رحمانه علیه سلطه ماشین بر انسان. عصر جدید، انگار مجموعه‌ای از فیلم‌های دو حلقه‌ای چاپلین است. با فرها و شوخی‌های تکه‌تکه، بی‌آنکه به نظر بیاید ارتباطی منطقی با یکدیگر دارند. عامل ارتباطی اصلی (که احتمالاً زیاد هم بی‌منطق نیست!) شخصیت ولگرد است. ولگرد آشنا به‌جای استحاله در دنیای قدیمی (دنیای پیش از جنگ جهانی اول) و حل مشکلاتی قدیمی (مثل فقر از نوعی که در رمان‌های چارلز دیکنز هست) به روبه‌روئی با دنیای جدید می‌پردازد و برخوردهائی که به این ترتیب به وجود می‌آیند کلید درک فیلم هستند. البته برخوردها قرار است متأخر از قضایای بحران اقتصادی آمریکا باشند که سال‌هاست شروع شده (تقریباً از سال ۱۹۲۹)؛ اما رویکرد اصلی چاپلین در واقع بع سینما است، نه واقعیت. عصر جدید بیشتر نگاهی می‌اندازد به آزادی از آن ماست، ساخته رنه‌کلر (۱۹۳۱) و متروپولیس، ساخته فرتیس لانگ (۱۹۲۷)، تا آن‌جا که صاحبان آلمانی فیلم کلر به بهانه تواردهای آن دو فیلم از چاپلین شکایت می‌کنند؛ اما به هر حال غائله حقوقی با دخالت شخصی کلر و ابراز تواضعی شاگردانه (اگر اقتباسی هم صورت گرفته باشد مایه افتخار است)، فیصله پیدا می‌کند. بدون این‌که هیچ‌وقت باعث رفع غائله هنری قضیه بشود. نمی‌شود منکر شد که چاپلین با استادی، مثل بقیه فیلم‌هایش (از عصر جدید به قبل) فیلمی کمدی خلق کرده است. اما منکر نیز نمی‌توان شد که فیلم اثری تلخ و بدبینانه است. راه حل‌هائی که برای سلامت زیستن در جامعه‌ای با سلطه ماشین پیشنهاد می‌شود یا زندان است یا جنون یا فرار. امروزه شاید به دلیل پیش رفت تکنولوژی فهم مشکلاتی که فیلم مطرح می‌کند آسان‌تر باشد. و این بدان معنا نیست که راه‌حل‌های پیشنهادی فیلم را به‌عنوان حملاتی علیه ماشینیسم (و در نتیجه سرمایه‌داری) بپذیریم. عصر جدید وداع چاپلین با سینمای صامت است. در این فیلم ماشین‌ها حرف می‌زنند و انسان‌ها چیزی نمی‌̎ویند. در صحنه‌ای بی‌نظیر که ولگرد در کافه‌ای استخدام شده است از او درخواست می‌شود آواز بخواند. بالاخره ولگرد خاموش می‌بایست لب به سخن باز کند. لحظه جادوئی فرا رسیده است. تا این که اصوات از گلو خارج می‌شوند. آواز اجرا می‌شود اما مفهومی ندارد. ولگرد از کلماتی بی‌معنا استفاده می‌کند و با پانتومیم، ترانه را مفهوم می‌نماید. اما می‌بینیم که چاپلین در فیلم بعدی‌اش، دیکتاتور بزرگ (۱۹۴۰) این کم حرفی و بی‌حرفی را به خوبی تلافی می‌کند!