جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

در زندگی‌تان شادمانی بیافرینید


چندی پیش همراه همسرم و سگ کوچکم برای پیاده‌روی و تماشای غروب آفتاب به کنار ساحل رفته بودیم. یکی از آن منظره‌هائی که گوئی نوری صورتی، کل آفرینش را پوشانده ... چند تکه ابر سفید در آسمان پراکنده، و خورشید ناگهام در افق فرو می‌لغزد، و ابرها که در حاشیه‌ئی صورتی نشسته‌اند، ناگاه رنگ می‌بازند و در هاله تابناک خورشید محو می‌شوند. گوئی ونوس در آسمان غروب به تلألو نشسته بود.
به شرق نگریستیم و ماه بزرگ و کامل و زرین را دیدیم. نشستیم و رنگ‌های شکوهمند آسمان را که از نوری به سایه‌ئی و از سایه‌ئی به نوری می‌تابید تماشا کردیم. از این منظره چنان مجذوب شدیم که فقط می‌‌توانم آن را شادمانی بی‌کرانه بخوانم.
روز بعد، در یکی از لحظات دشوار کارم حس کردم دارم از پا در می‌آیم. شاید چون این ناهماهنگی چنان با وجدی که از غروب قبل احساس می‌کردم در تضاد بود، و شادمانی روز پیش چنان کامل بود، که بی‌درنگ آن غروب آفتاب را به‌خاطر آوردم. ناگاه مشکل کارم تحت‌الشعاع یادآوری آن تجربه شادی‌بخش قرار گرفت. نه به این معنا که در گذشته زندگی می‌کردم، بلکه توانسته بودم به طریقی آن شادمانی را به لحظه حال آورم.
همچنان روزها و هفته‌ها می‌گذشتند، بارها و بارها دیدم که می‌توانم با آن شادمانی تماس حاصل کنم و آن را به لحظه حال بیاورم. حتی اکنون که ماه‌ها از آن تجربه گذشته، هنوز می‌توانم خاطره شادی‌انگیزش را به یاد آورم.
همه ما در زندگی‌مان چنین لحظه‌هائی داشته‌ایم. و هر روز به درجاتی کمتر یا بیشتر، به سراغمان می‌آیند. شاید به شکل تبسمی از جانب کسی که دوستش داریم، یا حتی لبخند یک ناآشنا. یا وقتی بچه‌ئی را بغل می‌کنیم، یا در حضور یک دوست، یا کنار یار و همدم.
به مواقعی از زندگی‌تان بیندیشید که از شادی لبریز بوده‌اید. در آن لحظه‌ها است که دوستدار خودتان و جهانید. در آن لحظه‌ها است که می‌دانید قادرید جهان را فتح کنید. در آن لحظه‌ها است که می‌توانید جسورانه مجسم کنید که می‌خواهید زندگی‌تان چگونه باشد.
به یمن آن تجسم و آن اعتقاد و آن عشق است که قادر می‌شویم و زندگی‌مان را می‌آفرینیم. به چیزهائی بیندیشید که برایتان شادمانی می‌آفرینند. آن‌گاه به پا خیزید تا هرچه بیشتر با آنها یکی شوید و آنها را به‌وجود آورید.
منبع : مطالب ارسال شده