شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری


هرگز بود به شوخی چشم تو عبهری    یا راست‌تر ز قد تو باشد صنوبری
یا داشت خوبتر ز تو معشوق، عاشقی    یا زاد شوخ‌تر ز تو فرزند، مادری
گر بگذرم به کوی تو روزی هزار بار    بینم نشسته بر سر کویت مجاوری
یا دست بر دلی ز تو یا پای در گلی    یا باد در کفی ز تو یا خاک بر سری
کردی ز بیدلی تو مرا در جهان سمر    نی بی‌دلی است چون من و نی چون تو دلبری
نی چون من است در همه عالم ستم‌کشی    نی چون تو هست در همه گیتی ستم‌گری
پران شود ز زیر کله زاغ زلف تو    تا بر پرد ز بر دل من چون کبوتری
زان زلف عنبرینت رخم چنبری شود    تا پشت من خمیده شود همچو چنبری
گفتی چرا کشی سر زلف معنبرم    گویم که سازمش ز دل خویش مجمری
گوئی که شکر منت آید به آرزو    گویم حدیث در دهنت باد شکری


همچنین مشاهده کنید