یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

قومی که جان به حضرت جانان همی برند


قومی که جان به حضرت جانان همی برند    شور آب سوی چشمه‌ی حیوان همی برند
بی سیم و زر گدا و به همت توانگرند    این مفلسان که تحفه بدو جان همی برند
جان بر طبق نهاده به دست نیاز دل    پای ملخ به نزد سلیمان همی برند
آن دوست را بجان کسی احتیاج نیست    خرما ببصره زیره بکرمان همی برند
تمثال کارخانه‌ی مانی نقش بند    سوی نگارخانه‌ی رضوان همی برند
اندر قمارخانه‌ی این قوم پاک باز    دلق گدا و افسر سلطان همی برند
این راه را که ترک سر است اولین قدم    از سر گرفته‌اند و به پایان همی برند
میدان وصل او ز پی عاشقان اوست    وین گوی دولتی‌ست که ایشان همی‌برند
بیچارگان چو هیچ ندارند نزد دوست    آنچه ز دوست یافته‌اند آن همی برند
گر گوهر است جان تو ای سیف زینهار    آنجا مبر که گوهر از آن کان همی برند


همچنین مشاهده کنید