یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

شیوه‌های سنتی تعاون در روستا (۳)


بر اثر جدائى مکانى و کمى ارتباط با يکديگر، اندک‌اندک روحيه جمعى در مردم ضعيف مى‌شود و نوعى انزوا و جدا افتادگى و روحيه تفرد در آنان به‌وجود مى‌آيد به همين جهت نه فقط انجام پاره‌اى از کارهاى عمومى ده، چون تأمين آب، لاى‌روبى نهرها و احداث يا تعمير جدول‌هاى آب و امور عمرانى و بهداشتى ده که نياز به همکارى دارد با دشوارى مواجه است، بلکه ميان روستائيان روابطى گسسته و گاه ستيزه‌جويانه وجود دارد. در منطقه بانه کردستان که اقتصاد دامى اهميت دارد، به‌علت شرايط طبيعى منطقه، کمبود مراتع و زمين زراعى در اطراف ده، روستائيان براى مدتى از سال را دور از آبادى و به‌طور پراکنده در واحدهاى سکونتى جدا از هم به‌نام 'کُخ' مى‌گذرانند و زمستان‌ها و زمان سوگوارى‌هاى مذهبى و ماه رمضان به آبادى باز مى‌گردند. لکن از آنجا که مدت زيادى از سال را جدا از يکديگر زندگى مى‌کنند، همان‌طور که گفته شد به‌تدريج روحيه تفرد در آنان پديدار شده است و به همين جهت در اين قبيل روستاها، جامعه به‌علت عدم همکارى خانواده‌ها از لحاظ عمرانى با دشوارى‌هاى زيادى مواجه است و اهالى در پرداخت هزينه‌هاى عمرانى و کارهائى که جنبه عمومى دارد تمايل و رغبت ندارند.
ميل به همکارى در ميان گروه‌ها و قشرهاى اجتماعى مختلف روستانشين متفاوت است. گروهى از خوش‌نشينان روستائى به‌علت نداشتن زمين و عدم تعلق و دلبستگى به جامعه ده و احساس بيگانگى نسبت به آن، کمتر به امور عمومى و عمرانى ده گرايش نشان مى‌دهند. در مقابل زارعان که صاحب زمين زراعى هستند، تعلق و وابستگى بيشترى نسبت به محيط زندگى خود دارند و به همين جهت بيشتر با يکديگر همکارى مى‌کنند.
بين همکارى و ياريگرى و هميارى از يک‌سو و عامل خويشاوندى از سوى ديگر رابطه نزديکى وجود دارد. بررسى‌هائى که درباره واحدهاى سنتى توليد زراعى (صحرا و بُنه) انجام شده است، نشان مى‌دهد که در اکثر واحدهاى سنتى توليد، ميان اعضاء روابط خويشاوندى سببى يا نسبى وجود داشته است. از مجموع ۱۳ واحد سنتى توليد زراعى روستاى ابراهيم‌آباد کاشمر که عمليات زراعى (کاشت، داشت و برداشت) مشترکاً به‌وسيله گروه‌هاى چهار الى پنج خانواده‌اى به‌نام 'صحرا' انجام مى‌گرفت، در ده واحد کار زراعى (صحرا) يعنى ۷۷ درصد دو يا چند واحد از اعضاء صحرا با هم رابطه خويشاوندى داشته‌اند و تنها در سه واحد (۲۳ درصد) ميان اعضاء رابطه خويشاوندى وجود نداشته است که براساس توافق اخلاقى و سازگارى با همکارى يکديگر به‌کار توليد اشتغال داشته‌اند (۱).
(۱) . نيک‌خلق، على‌ اکبر. ابراهيم‌آباد دهکده‌اى از کاشمر. بخش تحقيقات روستائى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۵۲، صفحهٔ ۱۴۳.
تحقيقى که دربارهٔ بنه‌بندى و خويشاوندى در 'محمدآباد خرّه' دهکده‌اى از قزوين به‌عمل آمده است، نشان مى‌دهد که در ۳۸/۹ درصد بنه‌ها اعضاء بنه همگى با هم رابطه خويشاوندى داشته‌اند. در ۱/۳۸ درصد سه نفر با هم خويشاوند بوده‌اند و در ۱۱/۱ درصد بنه‌ها اعضاء دو به دو خويشاوندى داشته‌اند و در ۱/۱۱ درصد بقيه دو نفر از اعضاء با هم رابطه خويشاوندى داشته‌اند و دو نفر ديگر بيگانه بوده‌اند. روى هم رفته ۸/۷۷ درصد بُنه‌ها ۲ تا ۴ نفر از اعضاء با هم نسبت خوشاوندى داشته‌اند (۲). بنابراين مى‌بينيم که ساختار اجتماعى بنه‌ها با نظام خويشاوندى رابطه مستقيم دارد. در روستاى فرديس ورامين هر چند پس از اصلاحات ارضى و پيدا شدن مالکيت‌هاى کوچک فردى نظام بُنه‌بندى در توليد زراعى دستخوش دگرگونى شديدى قرار گرفته است و خانواده‌هاى کشاورز اغلب به‌طور مستقل به‌کار توليد مى‌پردازند، لکن به‌علت کمبود آب و دشوارى کار در پاره‌اى مراحل توليد نياز به همکارى همچنان احساس مى‌شود به همين جهت خانواده‌ها در يک يا چند مرحله از توليد به همديگر کمک مى‌کنند. بنابراين از يک‌سو روابط خويشاوندى به‌عنوان يک متغير مستقل بر اثر شناخت متقابل خانواده‌ها و سازگارى اجتماعى ـ روانى در ايجاد واحدهاى سنتى توليدى بُنه، صحرا، 'شيرواره' و هميارى‌هاى ديگر در زمينه اقتصادى نقش مؤثر دارد و موجب تحکيم و تداوم مناسبات اقتصادى است و از سوى ديگر وجود واحدهاى سنتى توليد اقتصادى به‌عنوان متغير مستقل به برقرارى روابط خويشاوندى و اجتماعى منجر مى‌شود که به نوبه خود همکارى در زمينه فعاليت‌هاى اقتصادى را تسهيل مى‌کنند، به‌عبارت ديگر خويشاوندى به‌عنوان نوعى روابط اجتماعى با واحدهاى توليد اقتصادى در هم کنش متقابل دارند (۳).
(۲) . نيک‌خلق، على اکبر. واحدهاى کار زراعى و خويشاوندى در محمدآباد خرّه. کار عملى درس سمينار انسان‌شناسى و کارآموزى، دانشکده علوم اجتماعى و تعاون، ۱۳۵۳، صفحهٔ ۲۱.
(۳) . نيک‌خلق، على اکبر. واحدهاى زراعى و خويشاوندى در فرديس ورامين. مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۵۰، صفحهٔ ۳۰.
جامعه‌شناسان روستائى ايران در بررسى‌هاى خود در پاره‌اى مناطق خشک و نيمه خشک و کم‌آب به گونه‌اى هميارى در زمينه تقسيم آب و آبيارى اشاره کرده‌اند، بدين‌ترتيب که خانوادها به‌علت کمبود و محدوديت منابع آب با تشکيل واحدهاى 'هم آب' يا 'بنه آب' در زمينه آبيارى با يکديگر همکارى و اشتراک مساعى دارند.
بررسى‌هاى انجام شده همچنين در روستاهاى مازندران روشنگر تغييراتى است که در شيوه‌هاى سنتى هميارى پديده آمده است، در پاره‌اى زمينه‌ها مانند زراعت برنج، خريد گاو کار 'همّازى' و مشارکت رو به ضعف گذاشته و کمتر معمول است، ولى در برخى موارد مانند تهيه اتومبيل يا وانت‌بار که خريد آن از عهده يک فرد يا خانواده خارج است و مورد نياز روستائيان نيز مى‌باشد به گونه همّازى و مشارکت خريدارى مى‌شود، خريد وانت‌بار از نوع نيسان و مزدا به شکل همّازى يادآور زمان 'همّازى گاو' است که هر کدام از همّازها يکى يا دو تا از چهارپاى گاو را مالک بوده است و اکنون ممکن است در يک يا دو تا از چرخ‌هاى 'خودرو' همّاز (شريک) باشد، همچنين در زمينه توليد، توزيع، بازاريابى و فروش سبزى که در سال‌هاى اخير توليد آن متداول شده است. به‌منظور ايجاد هماهنگى و سرعت در کار توزيع و فروش به موقع محصول همکارى و اشتراک مساعى ضرورت دارد، و براى زمانى کوتاه شيوه همازى ميان خانواده‌هاى سبزيکار متداول است.
همچنين از طريق مشارکت خانواده‌هاى روستائى، با تشکيل واحدهاى تعاونى بى‌شمارى تحت عنوان صندوق قرض‌الحسنه ـ با وجود دشوارى‌هائى که در اين زمينه وجود دارد ـ مى‌توانند بخشى از نيازهاى مالى خود را تأمين نمايند. در تعاونى‌هاى 'جديد صندوق قرض‌الحسنه' در شهر يا ده، عامل خويشاوندى به‌خاطر شناخت متقابل اعضاء و کنش‌هاى متقابل پيوسته ميان خانواده‌ها تا حد زيادى مؤثر است. همکارى ميان خانواده‌هاى روستائى، اعضاء طايفه يا گروه خويشاوندى در گذشته بيشتر معمول بوده و بخش مهمى از زندگى اقتصادى و اجتماعى را در برمى‌گرفت. اما اين همکارى‌ها در سال‌هاى اخير همراه با دگرگونى‌هاى جامعه روستائى دستخوش تغييرات زياد قرار گرفته و ميزان آن تا حد زيادى کاهش يافته است. اگر خانواده‌اى در امور زراعى به کارگر نياز داشته باشد اغلب با پرداخت دستمزد او را استخدام مى‌کند و اين نياز کمتر از طريق فعاليت دواطلبانه همسايگان يا خويشاوندان برطرف مى‌شود. اگر برحسب ضرورت خانواده‌اى در موقع نياز به همسايه يا يکى از خويشاوندان خود کمک کند. مثلاً فردى از اعضاء خود را به کمک او روانه کند، اين کمک او بلاعوض نخواهد بود، بلکه عنوان 'کارگر قرضى' يا قرض دادن کارگر را پيدا مى‌کند و خانواده کمک دهند چشم داشت اين را دارد که روزى آن را بازستاند.
امروز روحيه حسابگرانه و مادى‌گرى در ميان روستائيان رواج پيدا کرده و ممکن است در آينده گسترش بيشترى حاصل کند و جنبه‌هاى مختلف زندگى اجتماعى و اقتصادى و فرهنگى جامعه روستائى را در برگيرد و در نتيجه شعر معروف: 'هر کس گليم خويش بدر مى‌برد ز موج' مصداق پيدا کند. به همين جهت ضرورت دارد، بررسى‌هاى اکتشافى عميقى از ديدگاه‌ جامعه‌شناسى، مردم‌شناسى و روانشناسى اجتماعى در زمينه تعاون سنتى در جامعه روستائى انجام گيرد و با شناخت دقيق پايه‌هاى اساسى همکارى و تعاون سنتى در روستا آن را حفظ کرد و به‌صورت قالب‌هاى جديد و متحول درآورد.
تحقيق ارزنده مرتضى فرهادى درباره فرهنگ ياريگرى در ايران طى چند سال اخير نکات پنهان بى‌شمارى را در زمينه‌ آشکار ساخته است (۴). نتايج اين تحقيقات براى دانشجويان علوم اجتماعى و پژوهشگران سود فراوانى در بر دارد و آنها را برمى‌انگيزد تا با شيوه ژرفائى و مردم شناختى به‌کار تحقيق در اين زمينه‌ها بپردازند و رساله‌هاى خود را براساس نظريه‌هاى جديدى که در اين مبحث ارائه شده است تدوين کنند.
(۴) . رجوع فرمائيد به فرهادى، مرتضى. فرهنگ ياريگرى در ايران (درآمدى به مردم‌شناسى و جامعه‌شناسى تعاون)، مرکز نشر داشگاهى تهران ۱۳۷۳. و همچنين محمدباقر سلمانى‌زاده 'همّازى شيوه سنتى مشارکت در زوارک دهکده‌اى از آمل' پايان‌نامه ليسانس رشته علوم اجتماعى دانشگاه آزاد اسلامى واحد رودهن، ۱۳۷۳.


همچنین مشاهده کنید