سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

هلال حسن به عهد رخ تو یافت کمال


هلال حسن به عهد رخ تو یافت کمال    که هم جمال جهانی و هم جهان جمال
ز روی پرده برافگن که خلق را عید است    هلال ابروی تو همچو غره‌ی شوال
محیط لطف چو دریا مدام در موج است    میان دایره‌ی روی تو ز نقطه‌ی خال
رخ تو بر طبق روی تو بدان ماند    که بر رخ گل سرخ است روی لاله‌ی آل
ز نور چهره‌ی تو پرتوی مه و خورشید    ز قوس ابروی تو گوشه‌ای کمان هلال
به پیش تست مکدر چو سیل و تیره چو زنگ    به روشنی اگر آیینه باشد آب زلال
ز خرقه‌ها بدر آیند چون کند تاثیر    شراب عشق تو در صوفیان صاحب حال
به وصف آن دهن و لب کجا بود قدرت    مرا که لکنت عجز است در زبان مقال
گدای کوی توام کی بود چو من درویش    به نزد چون تو توانگر عزیز همچون مال
ز شاخ بید کجا بادزن کند سلطان    وگرچه مروحه گردان ترک اوست شمال
چو کوزه ز آب وصالت دهان من پر کن    به قطره‌ای دو که لب خشک مانده‌ام چو سفال
رخ تو دید و بنالید سیف فرغانی    چو گل شکفت مگو عندلیب را که منال
بیا که در شب هجران تو بسی دیدیم    «جزای آنکه نگفتیم شکر روز وصال»


همچنین مشاهده کنید