یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

میراث فرهنگی و صنعت توریسم


براى روشن شدن مفهوم ميراث فرهنگى ابتدا واژۀ فرهنگ مورد بررسى قرار مى‌گيرد، زيرا فرهنگ ،پايه و اساس تمدن هر کشورى است که نسل‌هاى انسانى در زمان حيات خود از آن بهره مى‌جويند و با اتکاء به آن، به زندگى و فعاليت‌هاى روزمرهٔ خود در کنار يکديگر شکل مى‌دهند. فرهنگ، نشان‌دهندهٔ حرکت و پويائى جوامع انسانى است. فرهنگ ،در همدلى و وارستگى و حيات جمعى، خود را نشان مى‌دهد. فرهنگ،برقرارى و تحکيم عدالت اجتماعى بين دولت و ملت است. فرهنگ، رابطهٔ واقع‌بينانه و عادلانه بين جوامع يک کشور است. فرهنگ، رابطهٔ عادلانهٔ انسان‌ها با طبيعت است. روابط عادلانهٔ امروز نه تنها بين افراد يک جامعه و ملت‌ها مى‌بايست برقرار باشد، بلکه اين روابط بين انسان و طبيعت هم بايد عادلانه باشد. اين نظريه که منابع طبيعى از گذشتگان به ما به ارث رسيده و بايد از آنها به هر نحو که باشد استفاده کنيم، رد شده و بهتر است بگوئيم زمين و منابع موجود در آن امانتى است نزد ما، در حد نياز و به‌طور عادلانه مى‌بايست از امکانات آن استفاده نمائيم و اين امانت را به آيندگان بسپاريم. فرهنگ، يک جلوهٔ روشن از حيات اجتماعى است و حيات اجتماعى در روابط انسان‌ها نهفته است، ارتباط انسان‌ها هرقدر گسترده‌تر باشد، فرصت آفرينش و شکل‌گيرى فرهنگ ،بيشتر است. فرهنگ، در انزوا پژمرده مى‌شود و اثرات منفى آن ظاهر مى‌گرد. فرهنگ، موجب شکوفائى و بروز استعدادها مى‌گردد و آثار و مجموعه‌هاى اخلاقي، اجتماعي، تاريخي، هنرى و چشم‌اندازهاى جغرافيائى را خلق مى‌کند که در زمان خود از ارزش ويژه‌اى برخوردار بوده و در شکل‌دهى تمدن جوامع انسانى نقش مهمى را ايفاء مى‌کند.
عوامل محيطى نه تنها در زندگى مادى انسان‌ها اثر مى‌گذارند، بلکه در طرز تفکر و نگرش‌هاى آنها نيز مؤثر واقع مى‌شوند و زمينهٔ شکل‌گيرى فرهنگ‌ها را در اين رابطه به‌وجود مى‌آورند که از محيطى به محيط ديگر متفاوت است. از اين‌رو جغرافيدانان ضمن تأکيد بر عوامل محيطى در شکل‌گيرى فرهنگ‌ها به عوامل انسانى نيز معتقد هستند و اصطلاح پخش فرهنگى را در اين مورد به‌کار مى‌برند. به‌طور مثال دره‌هاى رودخانه‌هاى نيل و کلرادو از جهات طبيعى شباهت زيادى با يکديگر دارند، اما تفاوت‌هاى زيادى به لحاظ معيشتى و رفتارهاى اجتماعى با يکديگر دارند اين امر ناشى از فرهنگ‌هاى متفاوت بين اين دو جوامع است که در طول زمان شکل کنونى را به خود گرفته و مظاهر آن در اشکال گوناگون خودنمائى مى‌کند. بنابراين مى‌توان گفت انسان ،توانائى آن را دارد که خصيصه‌هاى فرهنگى خود را به سراسر فضاى زندگى برساند.
مفهوم فرهنگ و طبيعت که جداى از يکديگر و حتى گاهى مغاير هم تفسير مى‌شوند از نظر جغرافيدانان مردود شده تلقى شده، زيرا اين دو پديده نه تنها جداى از يکديگر نيستند بلکه در رابطه باهم عملکرد دارند، به نظر جغرافيدانان، بشر بر اين باور بوده است که فرهنگ ،سمبلى از ارزش‌هاى معنوى است و محيط در مقابل تلاش او تغييرپذير است و بايستى بر مشکلاتى که طبيعت براى او ايجاد مى‌نمايد غلبه کند. به‌هر حال طبيعت و فرهنگ مکمل يکديگر هستند و هويت فرهنگى افراد تحت تأثير محيط پيرامون آنها شکل مى‌گيرد و خيلى از اوقات آثار و آفريده‌هاى زيباى دست‌ساز بشر سبب دلپذير شدن محيط مى‌شود و از اين طريق طبيعت تحت تأثير فرهنگ قرار مى‌گيرد. به‌عبارت ديگر هرچند محيط طبيعى هنوز هم قدرتمند است اما تسلط و حاکميت با محيط فرهنگى است.
مجموعه عواملى که به‌طور نسبى با توجه به دو متغير زمان و مکان روش بهتر زيستن و در کنار هم زيستن را به‌طور مسالمت‌آميز و با آرامش خاطر و به دور از تبعيض‌ها، برخوردها و تضادها، به‌وجود مى‌آورد، مفهوم فرهنگ را توجيه مى‌کند. مطالعه در اشکال فرهنگ‌ها که در طول زمان به تکامل مى‌رسند مورد توجه و حائز اهميت است. از اين‌رو در فرهنگ مفهوم زمان و تکامل باهم پيوند دارند و از آنچه که در اين رابطه به نسل‌هاى کنونى و در قيد حيات مى‌رسد، تحت عنوان ميراث فرهنگى ناميده مى‌شود.
بنابراين مى‌توان گفت ميراث فرهنگى حاصل فعاليت‌هاى نويسندگان، هنرمندان، معماران، موسيقى‌دانان، و تجلى معنويت مردم و ساخت ارزش‌هائى است که به زندگى معنى مى‌دهند. ميراث فرهنگى نتيجهٔ عوامل محسوس و نامحسوس است که خلاقيت مردم از طريق آنها متجلى مى‌شود. اين عوامل عبارتند از: زبان، آداب و رسوم مذهبي، باورها، مکان‌ها و يادمان‌هاى تاريخي، ادبيات، کارهاى هنري، آثار موجود در آرشيوها و مراکز اسناد و کتابخانه‌ها و نظاير آن.
با شناخت و تجزيه و تحليل ميراث‌هاى فرهنگي، اعم از يادمان‌هاى تاريخى بنا شده توسط پيشينيان و اشياء، ابزار و ادوات روزمرهٔ آنان، آداب و رسوم و سنت‌ها و ارزش حاصل از آزمايشات و تجارب پى‌در‌پى گذشتگان و آثار مکتوب تاريخي، اجتماعي، جغرافيائى و هنرى به‌جا مانده، مى‌توان در حل بسيارى از مسائل فرهنگي، اجتماعى و اقتصادى جوامع کنوني، توفيق حاصل نمود.
استحکام بخشيدن به چنين روندى متکى بر برنامه‌ريزى با شيو‌ه‌اى نظام‌يافته است و براساس گرايش‌هاى گذشته و حال مى‌توان به آينده‌اى مطلوب و رضايت‌بخش دست يافت. بررسى ميراث فرهنگى و پديده‌هاى گوناگون آن و شناخت شيوه‌هاى تسلط و شرايط حاکم بر آنها در گذشته، چگونگى تحولات و دگرگونى‌هاى آنها را در طى دوران‌هاى مختلف نشان مى‌دهد و در تعيين شرايط فعلى کمک‌هاى مؤثرى مى‌نمايد. شناخت وضع موجود پديده‌هاى فرهنگى در ابعاد و اشکال مختلف نيز با اتکاء به حقايق عيني، منجر به کشف تنگناها، مشکلات، موانع، نيازها، امکانات و ساير موارد مشابه مى‌گردد و پس از تجزيه و تحليل يافته‌ها با شيوه‌اى علمى و منظم و با تکيه بر انعطاف‌پذيري، پويائى و توجه به اولويت‌ها مى‌توان به هدف‌هاى مورد نظر جهت ارتقاء سطح فرهنگى جوامع که به رشد اقتصادى و بينش اجتماعى آنان نيز کمک مى‌کند، دست يافت و با تکامل بخشيدن به ذخاير فرهنگى موجود، آنان را به آيندگان سپرد و بدين وسيله به تمدن بشرى دوام و ثبات بخشيد و به درجات متعالى دست يافت.


همچنین مشاهده کنید