شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ایمن از تیر نگاه تو دل زاری نیست


ایمن از تیر نگاه تو دل زاری نیست    مردم آزارتر از چشم تو بیماری نیست
باز در فکر اسیران کهن افتادی    به کمند تو مگر تازه گرفتاری نیست
کی تواند که به سر تاج سلیمانی زد    هر که از لعل تواش خاتم زنهاری نیست
هر گز آن دولت بیدار نصیبش نشود    هر که را وقت سحر دیده‌ی بیداری نیست
دامن گوهر مقصود به دستش نفتد    هرکه را در دل شب چشم گهرباری نیست
قدمی بیش نمانده‌ست میان من و دوست    لیکن از ضعف مراقوت رفتاری نیست
ای که گفتی غم دل در بر دلدار بگو    خود چه گویم که مرا قدرت گفتاری نیست
کاشکی بار غمش بر کمر کوه نهند    تا بدانند که سنگین‌تر از این باری نیست
گاهی از حضرت معشوق نگاهی بکند    خوش تر از مشغله‌ی عشق دگر کاری نیست
یار از پرده هویدا شد و یاران غافل    یوسفی هست دریغا که خریداری نیست
اثری در نفس پیر مغان است ار نه    سبحه‌ی شیخ کم از حلقه زناری نیست
از لب ساقی سر مست فروغی ما را    نشه‌ای هست که در خانه خماری نیست


همچنین مشاهده کنید