سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

چیرگی بر بیم و هراس


چیرگی بر بیم و هراس
ناگهان قلب تان به شدت می تپد. عرق می ریزید. دچار سرگیجه می شوید. بندبند وجودتان بانگ برمی آورد که؛ «از اینجا برو!» در حالی که خطری در بین نیست، پس چه شده است؟!
همزمان با آهنگ شتابان زندگی امروزین، شمار زیادی از مردم، روان-فشاری را حس می کنند. ولی افزون بر ۱۹ میلیون آمریکایی که از اختلال های دلواپسی رنج می کشند، به عارضه ای خیلی فراتر از فشار روحی روزانه دچارند. آنان با احساسات مربوط به اضطراب مزمن زندگی می کنند و به دهشت یا ناراحتی دمادم گرفتارند. چنین وحشت ها و درد و رنج ها، آنان را از زندگی پرلذت و ثمربخش بازمی دارد.
● نه فقط اعصاب، نه تنها فشار روحی
احساسات وابسته به بیم و هراس یا ناراحتی که بخشی از اختلال های اضطرابی اند، بدون هیچ علت آشکاری رخ می نمایند و در وضعیت هایی که معمولا تنش زا یا خطرناک نیستند، پدید می آیند. کسانی که به اختلال اضطرابی گرفتارند، ممکن است دریابند که واکنش هایشان منطقی نیست، ولی نمی توانند جلوی آنها را بگیرند. همین واکنش های مفرط در برابر اوضاع بی خطر است که اختلال اضطرابی را از «اعصاب» یا فشار روانی هر روزه متمایز می سازند. این پاسخ گری ها قادرند اختلالات را توانکاه سازند.
نشانه های اختلالات اضطرابی احتمالا بی خبر پدیدار می گردند، بنابراین حتی امور روزمره نیز خاستگاه ترس طاقت فرسا می شوند. گاهی نبود درک و فهم که به بروز اختلالات مزبور می انجامد، نادیده گرفته شده، کم اهمیت جلوه می یابد، بد تشخیص داده شده و یا در موارد مراقبت های بهداشتی به طرز نامناسبی درمان می گردد. «چند هفته کارم گریه و زاری بود. فکر می کردم به سیاهچالی افتاده ام که امید رهایی ام نیست. از خودم می پرسیدم؛ آیا تا جان در بدن دارم، حال و روزم این خواهد بود؟!» نابسامانی های اضطرابی به پنج دسته اصلی تقسیم می شوند؛
۱) اختلال وحشت زدگی
۲) هراس
۳) روان رنجوری وسواسی فکری - عملی
۴) اختلال فشار روانی پس آسیبی
۵) اختلال اضطراب فراگیر.
عاملی که هریک از اینها را به هم می پیوندد، مردمی هستند که به چنگال این نابسامانی ها اسیرند؛
▪ اضطرابی دارند که اینان را از کار و زندگی باز می دارد.
▪ موقعی که برای این قبیل احساسات، دلیل منطقی وجود نباشد، تنش سراپای وجودشان را فرا می گیرد.
▪ گهگاهی برای دوری جستن از شرایطی که احساسات مربوط به اضطراب مفرط را پدید می آورند، راه افراطی می پیمایند.
این نیاز مبرم به حفظ پاره ای از احساسات مربوط به مهار - توام با این بیم است که اگر در بین نباشد، چه اتفاقی می افتد - توانایی انسان را در انجام امور کاهش می دهد. اختلالات اضطرابی، واقعی، عادی و درمان پذیرند. بسیاری از افراد به محض ابتلا به عوارض یاد شده به نحو مطلوبی درمان می شوند.
● اختلالات وحشت زدگی
این بیماری مداواشدنی اساسا توسط نشانه اصلی اش یعنی حمله هراس مشخص می گردد و آن زمانی است که بدن از خود، علامت های گوناگون هشداردهنده بروز دهد. آنها عبارتند از؛ قلب تپنده، دردهای قفسه سینه، عرق ریزی، لرزش، تکان، حالت تهوع، احساس خفگی، احساس سردی، دل درد، بی حسی (کرختی)، سرگیجه، احساس گرگرفتگی، بیم از دست دادن اختیار، احساس «واهی» و ترس از مرگ.
از آنجایی که این قبیل حمله ها «ناگهان و یکمرتبه» و بدون هیچ علت آشکار و منطقی روی می دهند، بنابراین افراد درگیر به نشانه های مذکور، تصور می کنند که دستخوش حمله های قلبی و یا سایر ناراحتی های ناگهانی شده و در نتیجه حمله هایی از این دست پیاپی رخ می دهند.
هراس (هراس زدگی)؛ هراس، ترس ریشه داری است نامعقول، رنج آور و بنیان کن زندگی انسان. هراس درمان شدنی است. سه نوع هراس اصلی عبارتند از:
۱) هراس ویژه:
اینگونه هراس، ترس فوق العاده از شییء یا موقعیت مخصوصی است که در تحت شرایط کلی زیانبار نیست. هراس ویژه شامل بیم های مشهوری همچون هراس از مکان های باز، بلنداهراسی و جانور هراسی است. شمار زیادی از مبتلایان به چنین هراسی می دانند که چنین ترس هایی نامعقولند، ولی بدون معالجه قادر به غلبه بر آن نیستند.
۲) جمع هراسی:
جمع هراسی به بیمی گفته می شود که فردی، هنگام انجام عملی تحت نظر، آشفته یا تحقیر گردد. گونه متداول جمع هراسی، ترس از صحبت در حضور جمع مانند سخنرانی کردن یا در کلاس بلند حرف زدن است.
چه بسا اشخاصی هستند که موقع غذاخوردن و یا نوشتن جلوی چشم دیگران به شدت می ترسند. جمع هراسی، ناراحتی اندک و یا کمرویی نیست که بسیاری از ما آدم ها موقع انجام پاره ای از این اعمال بدان دچار می شویم. شدت و دیرپایی چنین ترسی به اندازه ای است که انسان در بسیاری موارد یارای آن را ندارد که به کار وحشت باری دست زند.
۳) هراس از مکان های باز:
این هراس، به بیم داشتن از جاها یا موقعیت هایی می گویند که شاید گریز از آن دشوار باشد. مانند حضور در ازدحام جمعیت و شلوغی یا در صف ایستادن.
● روان رنجوری وسواسی فکری - عملی
فرد مبتلا به این ناراحتی درمی یابد که وسواس فکری ( اندیشه ها و تصورات پیاپی و دل آزار) زندگی اش را چنان به تباهی کشانده که درمان ناشدنی است، همچون بیم از چرک و کثافت یا میکروب، تردیدهای آزارنده یا نیاز شدید به داشتن چیزی با نظم و ترتیب معین، کسی که به درد یاد شده گرفتار می شود، برای مبارزه با چنین وسواس های فکری، درگیر آیین های تکراری گشته و می کوشد اضطراب حاصل از وسواس های فکری را کاهش دهد. نمونه هایی از این حالت عبارتند از:
▪ دست شویی مدام:
ممکن است کسی دست هایش را به قدری بشوید که حتی پوست آنها برود تا بدین وسیله میکروب های موجود را از بین ببرد.
▪ بررسی و بازبینی مجدد:
امکان دارد کسی هر روز یک یا چند ساعت در چرخه انباشته از نگرانی و بررسی بسر برد (مثلا آیا درها را بسته و یا اجاق گاز را خاموش کرده است) تا به این ترتیب بر دودلی های عذاب آورش چیره گردد.
▪ انباشت:
ممکن است فردی از رد کردن اشیا، به رغم بیهودگی مسلم آنها، خودداری ورزد و این عمل به خاطر امور غیرواقعی باشد که احتمالا بعدها مورد نیاز باشند.
آنانی که گرفتار روان رنجوری وسواسی فکری - عملی می شوند، روزانه یک یا چند ساعت (و در موارد حاد، قسمت اعظم روز) را صرف کلنجار رفتن با افکار وسواس گونه و رفتار وسواسی ناشی از اندیشه ها سپری می سازند. اگر چنین ناراحتی درمان نشود، زندگی عادی و پرثمر را دشوار و یا ناممکن می سازد.
● اختلال فشار روانی پس آسیبی
افرادی که از فاجعه ای چون آتش سوزی، زمین لرزه، جنگ) یا پیشامدهای تلخ و جانگداز مانند (تجاوز به عنف، بهره کشی جنسی یا مرگ دلبندی) رهایی می یابند، نمی توانند تصورات اینگونه رویدادها را از ذهن خود بزدایند. دچار کابوس می شوند، خواب به چشمانشان راه نمی یابد و به یاد گذشته می افتند.
اتفاق رخ داده مرتبا در ذهنشان تکرار می گردد و شاید حتی دریابند که دچار همان نشانه های جسمی اند که در زمان رویداد حس می کردند. تمرکز حواس و لذت بردن از زندگی برایشان مشکل می گردد. در مورد برخی افراد، «پی.تی.اس.دی» در عرض چند ماه، بدون مداوا برطرف می شود. لیکن برای برخی دیگر، مداوا ضرورت دارد.
● اختلال اضطراب فراگیر
نشانه های اختلال اضطراب فراگیر (جی.ای.دی) شامل شش یا چند ماه احساسات مدام اضطراب مفرط و تنش موهوم یا بی امان است. احتمال دارد مبتلایان به عارضه مورد بحث پی درپی نگران تندرستی خویش، عزیزان، نامزد یا شغلشان باشند، حتی زمانی که این حالت، دلیل موجهی به دنبال نداشته باشد، امکان دارد کلا درباره زندگی دچار اضطرابی مهم گردند. بی آنکه جنبه خاصی مورد نظرشان باشد.
اغلب آرامش از آنان سلب گشته و شاید گرفتار بی خوابی شوند. همچنین مردمان زیادی از نشانه های جسمی همانند خستگی، لرزش، تنش عضله، سردرد، تحریک پذیری یا احساس گرگرفتگی برخوردارند.
● درمان اختلال های اضطرابی
هر چند ویژگی های این اختلالات متفاوت اند، ولی دو روش کلی مداوا هست که موثر بوده اند. یکی از آنها دارو درمانی و دیگری روان درمانی است. هر دو شیوه کارآمد می باشند و گاه آمیزه ای از دو راهکار مداوا، احتمالا چاره سازتر از فقط یکی از آنها باشد.
ترجمه؛ ا.امیر دیوانی
منبع : روزنامه کارگزاران


همچنین مشاهده کنید