دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آیا سرنوشتم از پیش تعیین شده است؟


آیا سرنوشتم از پیش تعیین شده است؟
می‏گویند در شب قدر، مقدرات بندگان اعم از خیر و شر و ولادت و مرگ و خلاصه هر چه تا شب قدر سال آینده با آن مواجه می‏شوندـ تقدیر و معین می‏گردد. اگر چنین باشد، هر کس سرنوشتش تا سال آینده مشخص است. بنابراین، در دایره همین سرنوشت معین حرکت می‏کند و اختیاری از خود ندارد؛ زیرا با توجه به سرنوشتی که در شب قدر برایش رقم خورده، حرکت کرده است. بنابراین، زندگی جبر مطلق است؛ زیرا شب قدر هر سال تکرار می‏شود؛ پس انسان از ولادت تا مرگ، در سرنوشتی از پیش تعیین شده حرکت می‏کند و اختیاری از خود ندارد و مانند عروسک خیمه شب بازی، اختیارش دست کسی است که او را به بازی گرفته است؛ آیا چنین نیست؟
این که می‏گویند در شب قدر همه مقدرات تقدیر می‏گردد، معنایش آن است که قالب معین و اندازه خاص هر پدیده روشن و اندازه‏گیری می‏شود. این اندازه‏گیری حتمی نیست؛ زیرا در عالم طبیعت رخ می‏دهد که جهان تغییر است و شرایط و موانعی خاص دارد. در این عالم، وجود اشیا، تنها در صورتی قطعیت می‏یابد که علت تامه‏شان موجود شود؛ یعنی، تمام شرایط، موجود و همه موانع، مفقود گردد و فاعل نیز تأثیر بخشد.
با توجه به مقدمه یادشده، رابطه شب قدر و تعیین سرنوشت بندگان و کردار اختیاری آنان روشن می‏شود. قدر، یعنی پیوند و شکل گرفتن هر پدیده و هر حادثه با سلسله علل خود و در شب قدر، این پیوند دقیقا اندازه‏گیری می‏گردد؛ یعنی برای امام هر زمان، این پیوند معلوم و تفسیر می‏شود و علاوه بر این، رابطه این پدیده‏ها با علل خود روشن می‏گردد.
خداوند متعال چنان مقدر کرده است که بین اشیا رابطه‏ای خاص برقرار باشد؛ مثلاً بین عزت و دفاع از کیان و ذلت و پذیرش ستم؛ به گونه‏ای که هر کس از کیان خود دفاع کند، عزیز می‏شود و هرکس تسلیم زور و ستم شود، ذلیل می‏گردد. این تقدیر الهی است و یا بین طول عمر و رعایت بهداشت و ترک بعضی گناهان (مثل قطع صله رحم و دادن صدقه) رابطه بر قرار کرده و فرموده است: هر کس طول عمر می‏خواهد، باید در این قالب قرار گیرد. آن‏که این شرایط را مهیا کرد، طول عمر می‏یابد و آن که در این امور کوتاهی کرد، عمرش کوتاه می‏گردد. پس در افعال و کردار اختیاری بین عمل و نتیجه ـکه همان تقدیر الهی است‏ـ رابطه مستقیم وجود دارد.
انسان تا زنده است، جاده‏ای دو طرفه در برابرش قرار دارد که: یا با حسن اختیار، کمیل بن زیاد نخعی ـ صاحب سرّ امیر مؤمنان علیه‏السلام می‏گردد و یا با سوء اختیار، حارث بن زیاد نخعی، قاتل فرزندان مسلم، می‏شود؛ دو برادر از یک پدر و مادر، که یکی سعید و دیگری شقی شد.
پس معنای صحیح تقدیر الهی این است که: آن که با حسن اختیار خود به جاده صواب رفت، کمیل می‏شود و آن‏که با سوء اختیار خود به بیراهه گناه و انحراف پا گذاشت، حارث می‏گردد.
روشن شد که بین تقدیر الهی و اختیار آدمی، هیچ منافاتی وجود ندارد؛ زیرا در سلسله علل و شرایط به ثمر رسیدن کار و ایجاد حادثه، اراده آدمی یکی از علل و اسباب است و قدر، جانشین اراده و اختیار آدمی نمی‏شود تا همچون عروسک خیمه شب بازی جلوه کند. در کردار اختیاری، بین کردار و تقدیر، رابطه مستقیمی از نوع رابطه شرایط و معدات با معلول وجود دارد و در افعال اختیاری ما، یکی از عوامل و اسباب و علل، فعل اختیاری انسان است.
دلیل این امر را باید در این نکته جست‏وجو کرد که جهان بر اساس نظم ریاضی برپا شده است و هر پدیده‏ای علت و سبب خاصی دارد. تأثیر آتش، گرما و سوختن است و تأثیر آب، سرما و خاموش کردن. ما به دلیل این که در بند زندگانی مادی محصوریم، از گذشته، حال و آینده بی خبریم و جریان حوادث و پدیده‏ها برایمان نامعلوم است و گرنه تقدیر الهی بی‏حساب و کتاب نیست و بر اساس نظمی خاص قرار دارد. آن‏که با حسن اختیار خود، کردار نیک انجام دهد یا مخلصانه دعایی بخواند، نتیجه آن را در این جهان می‏بیند و آن‏که بر اثر سوء اختیار، گناهی مرتکب شود، نتیجه تلخ آن را می‏چشد.
این که فرموده‏اند که در شب قدر، مقدرات بندگان ـاعم از مرگ و زندگی، ولادت و زیارت و... تقدیر می‏شود، همگی با حفظ علل و شرایط و عدم موانع است اختیار، یکی از علل و شرایط آن به شمار می‏آید. به این دلیل است که سفارش شده آن شب مخصوص را به شب زنده داری و عبادت و دعا سپری کنید، تا این عمل در آن شب خاص ـکه از هزار شب برتر است شرایط نزول فیض الهی را فراهم آورد. چنین نیست که اگر کسی در طول سال کاری انجام داد، این تقدیر را تغییر ندهد؛ زیرا تقدیر تغییرپذیر است و با توجه به مقدمات آن، تغییر می‏کند.
نکته آخر این که خداوند می‏داند هر چیز در زمان و مکان خاص، به چه صورت و با توجه به کدام شرایط و علل تحقق می‏یابد و می‏داند که فلان انسان با اختیار خود، کاری خاص انجام می‏دهد. فعل اختیاری انسان ـ با وصف اختیاری بودن ـ متعلق علم ازلی خداوند است که در شب قدر و بلکه در تمام زمان‏ها به امام زمان(عج) منتقل می‏شود. و این امر، با اختیار منافات ندارد و حتی بر آن تأکید شده است. یک معلم کاردان و مجرب به خوبی می‏داند که کدام یک از دانش‏آموزانش به دلیل تلاش فردی و استعداد لازم، با رتبه بالا قبول می‏شود و کدام یک به دلیل تلاش یا استعداد کمتر، در حد متوسط نمره می‏آورد و کدام یک به دلیل تنبلی، تجدید می‏شود. علم معلم، به دلیل علم او به علت‏ها است و نفی کننده تلاش دانش‏آموزان نیست. در شب قدر، همه کردار اختیاری انسان ـ با وصف اختیاری بودن ـ مقدر و اندازه‏گیری و قالب بندی می‏شود. خدای عالم به علت‏ها، بر اساس نظم خود ساخته، اشیای این جهان را برنامه‏ریزی می‏کند و «اختیار» یکی از مبادی این جهان مادی است. همین نکته، یکی از دلایلی است که به ما تأکید شده است: تا حتما هر سه شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست، سوم را به عبادت و دعا و شب‏زنده‏داری مشغول باشیم تا این اعمال خیر ما، باعث آمادگی و وسعت وجودی و توان برتر ما شود و بتوانیم فیض الهی را درک کنیم. اگر عنصر اختیار در میان نبود و هر چه ما می‏کردیم در سرنوشت ما تأثیر نداشت، هیچ دلیلی بر این همه تأکید بر شب‏زنده‏داری و عبادت نبود.
رضا ساعی شاهی